هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
👌بهترین مخلوقات
امام رضا علیه السلام فرمودند: ای اباصلت،
آنگاه که خداوند آدم را گرامی داشت و فرشتگان را به سجده بر او واداشت و وارد بهشتش کرد، وی با خود گفت که: آیا خداوند بشری برتر و بهتر از من آفریده است؟!
خداوند دانست که آدم پیش خود چه می اندیشد، پس او را صدا کرد و فرمود: ای آدم سرت را بالا بگیر و به پایه عرش بنگر. آدم سربلند کرد و دید بر آن نوشته شده است: معبودی جز خداوند یکتا نیست و محمد(ص) رسول خداست و علی بن ابی طالب(ع) امیرمؤمنان است و همسرش فاطمه(س) سرور زنان جهان است و حسن و حسین (ع) سرآمد جوانان بهشتی اند.
آدم گفت پروردگارا! این ها کیستاند؟
خدای عزوجل فرمود: این ها از نسل توأند. از تو و از همه مردمان بهترند و اگر این چند تن نبودند، تو را نمی آفریدم و بهشت و آتش و آسمان و زمین را خلق نمی کردم
📚 چشمه معارف رضوی (گزیده عیون اخبار الرضا) ص 100
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
😥هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است....
عبدالسلام بن صالح هروی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: نظرتان درباره حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند: "وقتی قائم (عج) قیام کند، فرزندان قاتلان حسین (ع) را به جرم پدرانشان خواهد کشت" چیست؟
امام (ع) فرمودند: چنین است که می گویند.
پرسیدم: در این صورت معنای آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» (هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد) چه خواهد بود؟
فرمودند: خداوند در تمام گفته هایش صادق است؛ اما فرزندان قاتلان حسین (ع) به اعمال پدرانشان خشنودند و به آن می بالند و هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است. اگر کسی در مشرق عالم کشته شود و دیگری در مغرب عالم به این قتل رضایت دهد، وی نزد خداوند شریک قاتل است.
قائم (عج) پس از قیام، آن فرزندان را که به جنایت پدرانشان خوشنودند، خواهد کشت.
📚 چشمه حکمت رضوی (گزیده عیون اخبار الرضا) ص 240
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
😥هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است....
عبدالسلام بن صالح هروی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: نظرتان درباره حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند: "وقتی قائم (عج) قیام کند، فرزندان قاتلان حسین (ع) را به جرم پدرانشان خواهد کشت" چیست؟
امام (ع) فرمودند: چنین است که می گویند.
پرسیدم: در این صورت معنای آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» (هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد) چه خواهد بود؟
فرمودند: خداوند در تمام گفته هایش صادق است؛ اما فرزندان قاتلان حسین (ع) به اعمال پدرانشان خشنودند و به آن می بالند و هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است. اگر کسی در مشرق عالم کشته شود و دیگری در مغرب عالم به این قتل رضایت دهد، وی نزد خداوند شریک قاتل است.
قائم (عج) پس از قیام، آن فرزندان را که به جنایت پدرانشان خوشنودند، خواهد کشت.
📚 چشمه حکمت رضوی (گزیده عیون اخبار الرضا) ص 240
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
👌قصههای زندگانی امام زمان(عج)
نامم حسنبن عبداللّه است.
در روزگار غیبت کوتاه مدت امام مهدی(عج) از سوی مسلمانان زمان، به عنوان حاکم قم برگزیده شدم. هنگام رفتن به قم در میان راه ناگهان چشمم به شکاری افتاد. در پی او تاختم تا اینکه دریافتم از همراهان خویش بسیار دور شدهام، ناگهان به جوی آبی رسیدم.
در این زمان، اسب سواری که سر و روی خودش را با عمامهی سبز رنگی پوشانده بود، و به گونهای که تنها دو چشمش دیده میشد، به سوی من آمد و نامم را بر زبان آورد!
پرسیدم:
_ کیستی و از من چه میخواهی؟!
گفت:
_ چرا به ناحیهی مقدسه، بیاعتنایی میکنی و خمس مالت را به نمایندگان من نمیدهی؟
با اینکه آدم شجاعی بودم و معمولا از کسی نمیترسیدم، اندکی هراسان شدم و بیدرنگ گفتم:
_ هر چه بفرمایی انجام میدهم!
گفت:
_ هنگامی که به قم رسیدی و اموالی به دست آوردی، خمس آن را به نیازمندان بپرداز!
پاسخ دادم:
_ به روی چشم!
او هم عنان اسبش را کشید و رفت! من نیز برگشتم، اما نفهمیدم که او چگونه و از کدام سو رفت و هر چه جستوجو کردم، دیگر او را ندیدم.
📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۳ و ۱۰۴
❣اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
👌قصههای زندگانی امام زمان(عج)
❣️باران مهر و کرامت
یکی از استادان و نویسندگان اهل تسنن، کتابی علیه مذهب تشیع نوشته بود و مطالب آن را در مجالس و سخنرانیهای خود برای دیگران میخواند؛ اما از بیم آنکه دانشمندان شیعه بر آن کتاب، نقد و ردّ بنویسند کتاب را به دست کسی نمیداد.
علامهی حلی از این مسأله آگاه شد و برای دسترسی به آن کتاب، تدبیری اندیشید. وی مدتی در مباحث درسی آن استاد و نویسنده شرکت کرد. آنگاه با واسطه قرار دادن و استناد به رابطهی استاد و شاگردی، از نویسنده درخواست کرد کتابش را به عنوان امانت در اختیار بگیرد.
آن مرد که نمیخواست دست رد به سینه علامه بزند، گفت:
میدانی، من سوگند خوردهام که این کتاب را بیش از یک شب به کسی ندهم!
علامهی حلی همین را نیز غنیمت شمرد و کتاب را یک شبه امانت گرفت.
او قصد داشت به رونویسی مطالب کتاب بپردازد تا در فرصتی مناسب، بتواند ردیهای برای آن بنگارد.
البته روشن بود که در یک شب نمیتوانست همهی نوشتههای آن کتاب را دوباره نویسی کند. با این همه، فکر کرد بهتر است تا جایی که میتواند این کار را انجام دهد. با این اندیشه، علامه به خانه رفت و مشغول نسخه برداری و نوشتن از روی کتاب شد. شب داشت به نیمه میرسید که علامه احساس خستگی شدیدی کرد و خواب اندک اندک به سراغش آمد. در همین هنگام درِ خانهاش به صدا درآمد و مردی به عنوان مهمان نزد او آمد. اندکی بعد هم وقتی علامه را به شدت مشغول نوشتن دید رو به وی کرد و گفت:
_ یا شیخ! نوشتن ادامهی کتاب را به من واگذار و خودت به استراحت بپرداز!
علامه، کتاب را به وی سپرد و به سبب خستگی به زودی خوابش برد.
هنگامی که برای ادای نماز، دیده از خواب گشود، به یاد آن کتاب افتاد و بسیار نگران شد! هم از این روی با شتاب به سراغ کتاب رفت و به بررسی آن پرداخت و با نهایت شگفتی دید که همهی مطالب کتاب، رونویسی شده است!
بدین گونه، مولای ما به یاور خویش مدد رساندند و عنایت خود را به علامهی حلی نشان دادند.
📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۵،۱۰۶،۱۰۷
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
👌قصههای زندگانی امام زمان(عج)
❣️باران مهر و کرامت
یکی از استادان و نویسندگان اهل تسنن، کتابی علیه مذهب تشیع نوشته بود و مطالب آن را در مجالس و سخنرانیهای خود برای دیگران میخواند؛ اما از بیم آنکه دانشمندان شیعه بر آن کتاب، نقد و ردّ بنویسند کتاب را به دست کسی نمیداد.
علامهی حلی از این مسأله آگاه شد و برای دسترسی به آن کتاب، تدبیری اندیشید. وی مدتی در مباحث درسی آن استاد و نویسنده شرکت کرد. آنگاه با واسطه قرار دادن و استناد به رابطهی استاد و شاگردی، از نویسنده درخواست کرد کتابش را به عنوان امانت در اختیار بگیرد.
آن مرد که نمیخواست دست رد به سینه علامه بزند، گفت:
میدانی، من سوگند خوردهام که این کتاب را بیش از یک شب به کسی ندهم!
علامهی حلی همین را نیز غنیمت شمرد و کتاب را یک شبه امانت گرفت.
او قصد داشت به رونویسی مطالب کتاب بپردازد تا در فرصتی مناسب، بتواند ردیهای برای آن بنگارد.
البته روشن بود که در یک شب نمیتوانست همهی نوشتههای آن کتاب را دوباره نویسی کند. با این همه، فکر کرد بهتر است تا جایی که میتواند این کار را انجام دهد. با این اندیشه، علامه به خانه رفت و مشغول نسخه برداری و نوشتن از روی کتاب شد. شب داشت به نیمه میرسید که علامه احساس خستگی شدیدی کرد و خواب اندک اندک به سراغش آمد. در همین هنگام درِ خانهاش به صدا درآمد و مردی به عنوان مهمان نزد او آمد. اندکی بعد هم وقتی علامه را به شدت مشغول نوشتن دید رو به وی کرد و گفت:
_ یا شیخ! نوشتن ادامهی کتاب را به من واگذار و خودت به استراحت بپرداز!
علامه، کتاب را به وی سپرد و به سبب خستگی به زودی خوابش برد.
هنگامی که برای ادای نماز، دیده از خواب گشود، به یاد آن کتاب افتاد و بسیار نگران شد! هم از این روی با شتاب به سراغ کتاب رفت و به بررسی آن پرداخت و با نهایت شگفتی دید که همهی مطالب کتاب، رونویسی شده است!
بدین گونه، مولای ما به یاور خویش مدد رساندند و عنایت خود را به علامهی حلی نشان دادند.
📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۵،۱۰۶،۱۰۷
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir