#سیره_رسول_الله تا40سالگی
سیره رسول خدا(ص) چنین بود که هر سال حدّاقل یک ماه را در غار حرا به عبادت اشتغال داشت.
عبید بن عمیر میگفت: رسول خدا هر سال یک ماه به کوه حرا میرفت و به عبادت میپرداخت. و در آن ایام به فقرا اطعام مینمود. وقتی مدت توقفش تمام میشد و به مکه مراجعت مینمود قبل از اینکه داخل خانه شود، هفت دور یا بیشتر اطراف کعبه طواف میکرد.
📚سیره ی ابن هشام ج۱ص۲۵۱
حرا، نام کوهی است بلند، در شمال مکه، مشرف به مِنی، قبلاً قریب یک فرسخ با شهر فاصله داشت ولی اکنون خانههای شهر تا نزدیک کوه ادامه یافته است. نزدیک قلهاش، غاری است با ظرفیت دو سه نفر که حرا نامیده میشود؛ همان جایگاه اعتکاف و عبادت حضرت محمد و نزول فرشته وحی. ماهها در این کوه نورانی و باصفا اعتکاف داشته و شب و روز به عبادت پروردگار جهان مشغول بوده و با او راز و نیاز داشته است.
#قسمت_اول
ادامه دارد۰۰۰۰۰
🌹🍃عیدمبعث مبارک🍃🌹
🆔@noor133Qoran
#سیره_رسول_الله تا 40سالگی
✍روی تختهسنگی مینشست و ساعتها به تفکر میپرداخت. درباره شگفتیهای آفرینش فکر میکرد. به آسمان پرستاره و زیبای مکه خیره میشد. طلوع و غروب زیبای خورشید را از همانجا تماشا میکرد. به شگفتیهای بدن انسان، زمین و درختان و گیاهان و حیوانات، کوهها و دشتها، دریاهای عظیم و امواج خروشان آنها میاندیشید و در برابر قدرت و عظمت خدای جهانآفرین به سجده میافتاد.
📌گاهی از جهالت مردم که آفریدگار جهان را رها کرده، و بتهای بیخاصیت را پرستش میکنند تأسّف میخورد.
📌گاهی درباره ظلم و تعدی اَشراف و ثروتمندان، مظلومیت و محرومیت ستمدیدگان و مستضعفان فکر میکرد و چاره میجُست. و گاهی که از همهجا مأیوس میشد، به درگاه خدای جهانآفرین روی میآورد و به عبادت و راز و نیاز مشغول میگشت، و در حلّ مشکلات عقیدتی و اجتماعی و اخلاقی مردم از او استمداد میکرد.
👈با پایان گرفتن دوران زیبا و خوشِ اعتکاف یک ماههاش، با دلی آرام و نورانی و قلبی مطمئن و امیدوار، به مکه بازمیگشت، و بعد از طوافِ خانه کعبه به خانه میرفت و زندگی را از سر میگرفت.
زندگی پیامبر اسلام تا چهل سالگی بدین گونه گذشت و زمان بعثت فرا رسید.
#قسمت_دوم
ادامه دارد۰۰۰
🆔@noor133Qoran
#سیره_رسول_الله تا40سالگی
آنگاه جبرئیل آنچه را از جانب خدا دریافت نموده به محمد(ص) وحی کرد و به آسمان بالا رفت.
محمد(ص) از کوه حرا پایین آمد، در حالیکه بر اثر مشاهده عظمت و جلال خدا، از خود بیخود گشته بود. مشاهده جبرئیل و تحمل وحی الهی چندان بر محمد(ص) گران بود که مانند شخص تبدار میلرزید. از آن میترسید که قریش تکذیبش کنند. و به جنون متهمش سازند؛ در صورتی که او عاقلترین و گرامیترین مردم بود و از شیطان و گفتار و رفتار دیوانگان شدیدا بیزار
ابن شهرآشوب مینویسد: محمد(ص) که به خانه آمد، خانه نورانی شد. همسرش خدیجه تعجب کرد و گفت: این نور چیست؟ پیامبر پاسخ داد: نور نبوت است. بگو: أشهد أن لا إله إلاّ اللّه، محمّدٌ رسولُ اللّهِ. خدیجه عرض کرد: از مدتها پیش من این مطلب را میدانستم. آنگاه مسلمان شد.(مناقب ال ابی طالب ج1)
#قسمت_پنجم
ادامه دارد۰۰۰
#سیره_رسول_الله تا40 سالگی
پس خدا خواست شرح صدری به او عطا کند و قلبش را مطمئن سازد، بدین جهت کوهها و سنگهای بزرگ و سنگریزهها و آنچه را بر آن عبور میکرد، به وی سلام کرده و میگفتند: اَلسَّلامُ عَلَیک یا مُحمّد! السَّلامُ عَلیک یا وَلِی اللّه، السَّلامُ عَلَیک یا رَسوُلَ اللّه، بشارت باد که خدا تو را فضیلت و جمال و زینت داد و بر همه مردم از اوّلین و آخرین گرامی داشت.
اندوهگین مباش که قریش تو را مجنون بخوانند، زیرا با فضیلت کسی است که خدا او را فضیلت داده، و کریم آنکه خدا او را گرامی داشته باشد. از تکذیب قریش و سرکشهای عرب، تنگدل نشو، خدا تو را به زودی به عالیترین درجات و گرامیترین مقامها خواهد رسانید.
📚بحارالانوار ج۱۸ص۲۰۵
#قسمت_ششم
ادامه دارد۰۰۰
🆔✨@noor133Qoran