🌴🌻 ۰۰۰۰﷽۰۰۰۰🌻🌴
☆تفسیر روایی آیات☆
👇آیه ی ۱۷۴ سوره بقره
🍃 إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ ۰۰۰۰۰۰۰
🔻كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده، #كتمان مىكنند و بدان بهايى اندك مىستانند، آنها جز #آتش در شكمهاى خود فرو نمىبرند،
💥#موضوع: #عالمان_دین_فروش
خورندگان آتش🔥
😊 #علمای_یهود پیش ازظهور پیامبراسلام #صفات_ونشانه_های اورا مطابق انچه در کتاب خود یافته بودند،
برای مردم بازگو می کردند ؛
🕋🌱 ولی پس از ظهور پیامبر و مشاهده ی گرایش مردم به اوترسیدند اگر همان روش سابق را ادامه دهند ،
♨️منافع خودشان به خطر بیفتد وهدایا ومیهمانیهایی که برای آنها ترتیب می دادند؛ ازدست برود۰⚠️
ازاین رو #صفات_پیامبر را که در تورات آمده بود ، #کتمان کردند ۰
❌📣البته معنای ایه دراین شان نزول منحصر نمی شود
وعمومیت آیه به حال خود باقی است۰
وشامل هرکسی می شود که
🔺#احکام و اوامر و نواهی الهی
را#پنهان کند۰
🔶✖️چه بسا کسانی که #فضائل_اهل_ بیت را که به صراحت ویا اشاره بیان شده، #کتمان می کنند
وآیات رابه صورت دیگری تفسیر وتاویل می کنند ۰
↩️ این آیه همچنین به
💫 #تجسم_اعمال_آنان💫
در آخرت اشاره وبیان می کند کسانی که حقیقت را کتمان می کنند وهدایاواموالی از این رهگذر به دست می آورند۰👇
🔥#آتش_سوزانی🔥 بدست آورده اند که در روز رستاخیزدر شکم هایشان وارد می شود وآنها را ☄می سوزاند ۰
❇️ تفسیر جمله ی قرآنی صفحه ۲۶
🔰منبع : تفسیر نمونه ج ۱ ص ۵۹۲
🌹@noor133Qoran🌹
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_هشتم #داستانِ_واقعی 🌕 #سه_دقیقه_تاقیامت 🌕 ☘حسابی به مشکل خورده بودم.. اعما
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_نهم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕
✍در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
☘ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت.
ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.
☘یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان بره و برگردد؟
☘ گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم.
☘ صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم...
☘ یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
☘فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند!
می خواستم برگردم اما با خودم گفتم
که اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند.
☘ برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
☘ تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید.
من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.
پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد.
☘وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا #کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با #ناراحتی بیرون رفت .
حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم!
☘نمی دانید چه #حالی بود وقتی #گناه یا #اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را #اذیت کرده بودم از $درون_عذاب می کشیدم.
☘از طرفی در این مواقع #باد_سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن #داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر #چشمانم_تحمل نداشت.
☘ همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
سپس به آن جوان گفت:
من از این مرد نمیگذرم او مرا #اذیت کرد و ترساند.
من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در #داخل_قبر دارد #عبادت می کند.
☘ جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
☘خلاصه پس از #التماسهای من، #ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...#دوسال_عبادت را دادم #فقط به #خاطر_اذیت و #آزار یک #مومن...!
ادامه دارد ...
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d