eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمه ی سادات سلام علیک 👆 نیت کنید و وارد حرم حضرت معصومه سلام الله شوید کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌☘چله گیری زیبا ☘❌ اول ذیقعده تا دهم ذیحجّه ☝️ علما و بزرگان، به اين چهل روز توجّه ویژه‌ای داشتند، و به شاگرداشون توصیه میکردند این چهل روز رو به تهذيب نفس و خودسازی و چلّه‌گيری مشغول باشند. 🙏 سعی كنيم ان‌شاءالله از شب اوّلِ ماه ذی‌القعده، که شروع است، يك عمل كوچیك مستحبی رو شروع كنيم. مثلاً: ✅ چلّه‌ی ختم یک سوره، مثل سوره واقعه یا سوره یاسین یا محمد یا فتح یا فجر ✅ یا چلّه‌ی ختم یک دعا، مثل دعای توسل یا زیارت عاشورا. ✅ یا چلّه‌ی ترک یک گناه، و کمرنگ کردنِ اون گناه تو زندگیمون. ✅ یا مثلاً سعی کنیم تو این چهل روز، نمازمون رو اوّلِ وقت، و با حضور قلب بخونیم. 🙏 خلاصه اینکه تو این چهل روز، بیکار نباشیم... شروع کنیم... و یه حرکتی هر چند خیلی کوچولو، انجام بدیم.😊 🙏 ان‌شاء‌الله تو این چهل روز، بیشتر مواظبِ خودمون باشیم. ️️⛔️ مواظب باشیم كه غذای بد وارد دهانمون نشه... ⛔️ ️زبانمون حرف بد نزنه... ⛔️ گوشمون حرف بد نشنوه... ⛔️ چشممون نگاه بد نكنه... ⛔️ و.... ☘❌پیشنهاد می کنم سوره ی را ختم ۴۰ روه بگیرید ۰ 😇😊 اونوقت بعد از این چلّه، میتونیم عید رو جشن بگیریم 👈 عید قربان 🌹 عید برای کسی است که تو این مدّت یه کاری کرده باشه.👏👏 کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
‏در ⁧ ⁩ جای محبت پدرانه حاج قاسم بین خانواده شهدا خالی است.. کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
🔥توئیت جالبِ آتیشی🔥 🔴 بیداری ملت @bidariymelat جناب سید ناصر پورحسینی : آزاده ی جانبازی است که با پای مجروح اسیر شد و پای اورا بعداز عفونت های شدید که پیدا کرد ۰۰۰بالاخره با قطع کردن ، درمان کردند ۰ کتابی دارند به نام ۰۰۰ حضرت آیت‏ الله خامنه‏ ای (رهبر معظم انقلاب): تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
واردات دولت تدبیر وامید 😂😂وارد کردن دسته بیل به ایران جهت تهیه ی آن به گمرک اصفهان مراجعه کنید 🎗دسته بیل درجه یک🎗 وارداتی کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
👇تلنگری گرانبها به مسئولین 💥وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ «20» 💥💥و (كاروانيان) يوسف را به بهايى اندك چند درهمى فروختند و درباره او بى‌رغبت بودند. ⛔️⛔️ نکته ها⛔️⛔️ هركس يوسفِ وجودش را ارزان بفروشد، پشيمان مى‌شود. ☘ ، ، و انسان، هريك هستند كه بايد# مواظب باشيم نفروشيم. 🔥🔥 جنابان چه ارزان فروختید سرمایه های این کشور واُمَّتِ شهید داده را کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بمب افکن سوخو ۲۲ سپاه.👇 این است تلاش برای بدست آوردنِ عزت واستقلال واَعِدّوا لَهُم مَااسْتَطَعْتُم مِن قُوّه و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مى‌توانيد فراهم كنيد۰ کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_نوزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍در مورد تشکیل خانواده شاید احتی
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را می‌شناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند... ☘ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود. ☘خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیون‌ها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمی‌کرد. ☘مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند... 🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد. ☘مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود. ☘ اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه می‌کنند... بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند... ☘از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری می‌کنند... ☘ جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید. ❌نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند... ☘جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. ☘ به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه می‌دادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت می‌شد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد. ☘ در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستاده‌اند. 🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند . ☘وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می‌شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود. ☘ اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی می‌کردم که همواره به یاد ایشان باشم. ☘ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب می‌آمدیم. حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. ☘کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش... 🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم... ☘ بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعمالم نمانده بود... از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند. ☘برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را می‌گذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم می‌داد که من بمانم. ☘نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم. ☘آنها می گفتند:خدایا ما نمی‌خواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینه‌های این دو کودک یتیم را می دادم و سعی می‌کردم برای آنها پدری کنم. ☘ آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم‌... ✍ادامه دارد۰۰۰۰۰۰۰ کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 حضور رهبر انقلاب در كنار ضريح مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 سلام امام زمانم 💥 کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخْوَ انِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ‏ ترجمه آیا به منافقان نظر نکردى که به برادران خود، کسانى از اهل کتاب که کفر ورزیدند، مى‏گویند: اگر شما رانده شدید، ما نیز با شما خارج خواهیم شد و درباره شما از هیچ کس پیروى نخواهیم کرد و اگر مورد هجوم و جنگ قرار گرفتید، قطعاً ما شما را یارى خواهیم کرد و خداوند شاهد است که این منافقان هر آینه دروغ گویند. کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر آیه ی ۱۱ سوره حشر استاد قرائتی حجم : ۲مگابایت 🔸حتما گوش کنید🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 چلّه گرفتنی که انسان را غیر قابل اصلاح می کند!!🔸 ☘گاهی انسان یک چلّه، دو چلّه می گیرد و دیگر قابل اصلاح نمی شود!! ❓ چرا؟ چون به خودش حسن ظنی پیدا می کند، لذا توی خودش بُکسباد می کند. 👇 💢اینکه انسان بعد از چلّه گرفتن چطور می شود مهم است. شش هزار سال ابلیس عبادت کرد، بعدش به خودش حسن ظن پیدا کرد! ❌تمام کارها، تمام ترقی ها، تمام عروجهایی که انسان بکند، نمازهای با حضور قلبی که بخواند، به مقامات عالیه هم که برسد همه اش 👇 [برای این است که بفهمد: ] ☘ «هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ» 🔸این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟!) کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
4_390562915486269516.mp3
1.29M
☘صوت تلاوت سوره حشر برای ختم سوره ی حشر
1_386497320.mp3
1.52M
🌱 حجم : ۱/۲ مگابایت •••{اثرات خواندن قرآن حتی بدون معرفت.}••• 🌸حجت السلام عابدینی♡ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• روزتان را قرانی کنید
❌ نگهبان دلم بودم ❌ اِنِّی کُنْتُ بَوّابًا لِقَلبی
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_بیستم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ویکم 🌕🌕 ✍به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟ ☘ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و الناس را جبران کنم یا کارهای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. اصرار کردم... ☘لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا نمود تا برگردی. به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر شود. ☘ مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد. ☘روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم. پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند. ☘در تمام لحظات، کارهای ایشان بودم. مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت. حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی‌خواستم حتی برای لحظه‌ای از آن لحظات زیبا دور شوم. ☘ من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم. چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و را با تمام $نعمت هایش دیدم. افراد گرفتار را دیدم. من تا چند قدمی رفتم. مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و کردم که مادر ما در دنیا و آخرت مقامی دارد... ☘حالا برای من واقعا سخت بود. دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آن‌ها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند. ☘ همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا $وحشت کردم من او را مانند یک می دیدم که به من نزدیک میشد... مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. ☘ یکی دو نفر از بستگان می‌خواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند... به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن آنها وحشت زده شدم.... ☘بدنم و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده هیچکس را ندارم. احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، و رفتار... ☘به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم می‌ترسیدم را ببینم... دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها می‌کرد. ☘️ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم. یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای را از در و دیوار می شنیدم... ☘دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان دارم. آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمی‌توانستم ادامه دهم. ☘خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم. چقدر بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود. با یک نگاه آنچه می‌خواستیم منتقل می‌شد.حتی برخی را دیدم که هنوز واقع نشده بود. ☘ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شده بودن! ☘می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شده اند؟! ادامه دارد... کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran