eitaa logo
خانه تخصصی دخترانه نورا
1.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
291 ویدیو
3 فایل
• خانهٔ نورا✨؛ شاخهٔ دخترانهٔ هیئت خادم‌ الشهدا مکانی برای یادگیری مهارت‌های خلاقانه کشف و بروز استعدادها و حال خوب کودکانه، نوجوانانه، جوانانه🌱 ارتباط باما🧕🏻 : @noora_a135 📍آدرس خانه : ''اصفهان، خمینی شهر، خیابان‌ شیواشرقی، روبروی‌ بیمارستان ‌۹دی"
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دهه کرامت رو به شما عزیزان تبریک میگیم و به این مناسبت شما رو دعوت میکنیم به خواندن بخشی از کتاب دلنشین { اعترافات غلامان } 😍👇🏻 یکی از مسائلی که واعظان مختلف در رابطه با حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به زبان‌های مختلف مطرح می‌کنند قضیه ولایت عهدی ایشان است. این که مامون به زور میخواسته خلافت را به او ببخشد و حضرت امتناع کرده و کار رسیده به ولایتعهدی و باقی ماجراها، البته معمول پامنبری ها خیلی واقعی به این مسائل نمی‌نهند و قلب و روحشان جای دیگری است و کاری به این بخش‌های تاریخ ندارند اما واعظان بر خود فرض می‌دانند که چنین چیزهایی را بازگو کنند تا مردم یادشان نرود. اما عده اندکی که این سخنان را می شنوند و کمی حول ابعاد مختلف قضیه غور می‌کنند. کم کم دچار شک میشوند که آخر مگر این چیزها ممکن است؟ آخر خلیفه عباسی چرا باید چنین خطری را به جان بخرد که تاج و تخت را یک جا ببخشد؟ و اصلا امام رضا چرا باید این طور با چنان موقعیت ویژه‌ای برخورد بکند؟ و هرچه بیش تر فکر می کنند، کم‌تر با پاسخ هایی که از سر منابر شنیده‌اند، قانع می شوند. _ ادامه دارد... 💠 @Noora135
📚 میدانید دلیلش چیست؟ یکی از دلائل اصلی‌اش این است که در این موقعیت تاریخی مخاطب با تزویر طرف است که بیان واعظان چندان توانا ارائه کنه آن را به مخاطب ندارد. تزویر از جنس اطلاعات ویژه تاریخی نیست که با ارائه تحلیل در انتهای روایت دمش را بگذارد روی کولش و گورش را گم کند. تزویر از جنس ابهام است که رخنه می کند گوشه قلب و هیچگاه هم بیرون نمی رود یا به این راحتی ها بیرون برو نیست که نیست. پس چه باید کرد؟ باید از خیر روایت این مقطع مهم از تاریخ امامت شیعه گذشت؟ آیا نمی توان به گونه ای راهی گشود تا مچ تزویر باز شود و نقاب از چهره شخصیت عمیقی چون مامون زوده شود.چیز غریبی نیست. او به جای سخن سرایی پیرامون شخصیت امام رضا و مأمون و موقعیت جهان اسلام در آن روزگار رو سوی نمایش آورده است. او طرح داستانی را چیده تا از خلال آن تزویر مأمون عباسی نمایش داده شود. حین همین نمایش هم هست که مچ مأمون باز می شود و مخاطب ناگهان حقیقت را پیش چشمش حاضر می بیند. _ ادامه دارد... 💠 @Noora135
خانه تخصصی دخترانه نورا
#قسمت_دوم 📚 میدانید دلیلش چیست؟ یکی از دلائل اصلی‌اش این است که در این موقعیت تاریخی مخاطب با تزویر
(پایانی) اما نویسنده چه گونه این نمایش را تدارک دیده تا آن گونه که گفتیم مچ تزویر را بگشاید؟ عموم انسان ها خود را در برابر قدرت عربان میکنند و درونیات را به منصه ظهور می رسانند. شاه آبادی در روایت سفر امام رضا سراغ غلامان رفته و روایت را به آنها سپرده است. غلامان از همه فروترند در طبقات اجتماعی و البته چسبیده اند به قدرتمندترین ها و البته سکوتشان روایتشان را باورپذیر می سازد. وقتی غلامان سرگذشت امام رضا را روایت بکنند نمی توانند از مأمون بتی بسازند و تزویرش را در لایه های سخن خود امتداد بدهند. آنها محکوم ابدی ساختار قدرتند و روایتشان نیات حاکم را خود به خود برملا می کند. این سی غلام که از نزدیک سریر قدرت لحظاتی از حضور علی بن موسی الرضاء را روایت کرده اند وجودشان برهم زننده تزویر مأمون است؛ رسوایی بلندگویی بلندتر از سرگذشت اینان در حکومت مدعی اسلام اما طاغوتی عباسیان ندارد. با این همه نویسنده در این منزل هم متوقف نمیماند. او می توانست سرشت کثیف قدرت طلبی شخصیتی چون مأمون را نمایش دهد و بگذرد می توانست از منظر غلامان از نگاه دونان از پایین ترین نقطه به آن بالا بالاها چشم بدوزد و سیاهی روی سیاهی گزارش کند میتوانست علی بن موسی الرضا (ع) را آن دور دورها بگذارد و از صحنه کنش غلامان بیرون نگه دارد اما نویسنده با آوردن حکایت کوچکی از زمان رسول خدا نقطه روشنی را در آینده بازگذاشته است. هر چه قدر همه جا تاریک باشد می توان نور را پیدا کرد و خوب بود. او در صفحه ۱۱۳ وقتی که وجدان جمعی سی غلام قرار است روایت خیانت را برای ما بازگو کند می نویسد: «افسوس» که پای زمان از رفتن نمی ماند و می رسد آن چه تقدیر ماست ما تقدیر خود را خود رقم زدیم ما می توانستیم چون برده سیاهی که نامی از او باقی نمانده شلاقمان را بر پیکر عمار فرود آوریم یا چون بلال که نامش را همه به یاد دارند شلاق را به زمین بیندازیم و از آن چه به ما فرمان داده بودند، سرباز بزنیم آن برده سیاه که هیچ کس نامش را نمی داند همچنان برده ماند؛ اما بلال را رسول خدا خرید و آزاد کرد آری راه نور باز است حتی زیر شکنجه سنگین امیه. حتی همین غلامان هم میتوانستند نور را انتخاب کنند آنها مجبور نبودند بد باشند. 💠 @Noora135
خانه تخصصی دخترانه نورا
#قسمت_سوم (پایانی) اما نویسنده چه گونه این نمایش را تدارک دیده تا آن گونه که گفتیم مچ تزویر را بگشا
🟡 کتاب اعترافات غلامان نوشتهٔ حمیدرضا شاه‌آبادی، داستان دوران ولایت‌عهدی امام رضا (ع) و اعترافات سی‌غلام مامون در مرو است. غلامان آنچه‌را که در سال های ولایت‌عهدی امام رضا (ع) بر آنها گذشته، بازگو می‌کنند و خواستار قضاوت خوانندگان مبنی بر اینکه آیا برای غلامان هم روز جزایی هست یا نه؟ هستند. 【 میلاد امام رضا (ع) و دهه باسعادت کرامت مبارک 🌸🌱】 💠 @Noora135