♦️زیارت امام حسین علیهالسلام در شبهای قدر
💠السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
💠السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عَبْدِاللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ
💠أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
💠وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
💠أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ
💠وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللهِ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
💠أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِضَلاَلَةِ مَنْ خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ
💠السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ
💠صَلَّى اللهِ عَلَى رُوحِكَ الطَّيِّبِ وَ جَسَدِكَ الطَّاهِرِ وَ عَلَيْكَ السَّلاَمُ يَا مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ
💠السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ وَ ابْنَ مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ
💠لَعَنَ اللهِ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللهِ مَنْ قَتَلَكَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
🔴#زیارت_امام_حسین_علیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دستوری برای اتصال با رکن اصلی لیالی قدر
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
4_5794326398915054266.mp3
899.4K
🎵برای پیمودن راه صدساله در یک شب آمادهای؟
#کلیپ_صوتی #شب_قدر
📌 پیامهای #دعای_افتتاح - قسمت نهم
📝 فراز ۱۷
➖ آسمانها و زمین و دریاها و موجودات آنها به مقامی رسیدهاند که با درک بزرگیِ خدا، در مقابل او خشوع (فروتن و خدا ترس) میکنند؛ اما انسانی که خود را اشرف مخلوقات میداند، نه تنها خاشع نیست بلکه جرأت پیدا کرده و خدا را نافرمانی میکند. این امر بسیار زشت و ناپسند است.
«...مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعُدُ السَّمَاءُ وَ سکّان ها...»
📝 فراز ۱۸
➖ باید تمام نعمتها را از جانب خدای مهربان بدانیم.
«الْحَمْدُ لِلّه الَّذِی هَدانا لهذا»
➖ اگر هدایت خدا شامل حال ما نمیشد، ما نیز همانند بسیاری از انسانهای غافل، در مسیر گمراهی قرار میگرفتیم.
«وَ ما کنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا الله»
🌙 ویژهٔ ماه مبارک #رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب قدر
مقدر نما
یا الله
اربعین پای پیاده
حرم ثارالله
همگی راه بیفتیم ز ایوان نجف
رو به سوی حرم و صحن
اباعبدالله
|اللهم رب شهر رمضان|
🎤با نوای کربلایی علی پورکاوه
#پست_اینستاگرام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
چه زیباست که شب قدر، شب شهادت مولا علی (ع) با نوشتن برای تو یکی شده است... باز هم قرار است از دلتنگی بگویم و ایمان دارم که واژهها هیچ وقت تمام نخواهند شد چرا که از دل مینویسم، از دل میگویم و با چشمانی اشکبار این روزها هر بامداد جمعه که منتظر آمدنش هستم، میخوانم: که کاش بازم تکرار شود، تکرار شوی، تکرار شویم که در این مرحله از هستی در این فریادهای عاشقانه زیباییهای با تو بودن و به یاد تو بودن بی پایان است.
ملتهای بسیاری آرزو دارند که کاش مانند تو را داشتند تا اینگونه به خودشان میبالیدن و برای دیگران رجز میخواندند که ما چنین سربازی داشتیم پاکباز، پاکباخته، عاشق، در انتظار شهادت که در یک صبح بلند، غریبانه و در جایی که مقدر شده بود روحش آسمانی شد.
#دعایمان_کن_سردار_دلها
4_6003325168305309112.mp3
7.49M
تک | الصلاة الصلاة...
بامداحی: حاج مهدی رسولی
پست ویژه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و اولین شب از لیالی قدر
⭕️ #شب_قدر و مقام امام زمان - قسمت اول
📖 خداوند در آيات سورهٔ قدر پس از بيان عظمت اين شب كه آن را برابر با هزار ماه و يا هشتاد سال میشمارد، به اين نكته اشاره میکند كه عظمت اين شب براي مردم قابل درک و فهم نيست: «و ما ادراك ما ليله القدر» زيرا در اين شب اموری اتفاق میافتد كه بيرون از درک ماست.
🌌 از جمله اين اتفاقاتی كه قرآن آن را بيان میكند، نزول همهٔ فرشتگان و روح به زمين است: «تنزل الملائكه والروح فيها باذن ربهم من كل امر»
💠 شب قدر، شبی در طول سال است كه در آن تمام مقدرات عالَم تا شب قدر سال بعد، تقدير و امضا میشود. خداوند در اينباره میفرمايد: «فيها يفرق كل امر حكيم.» (دخان، آیه ۴) بنابراين، نزول فرشتگان و روح در اين شب، میبايست ارتباط تنگاتنگی با مسئلهٔ مقدرات هستی داشته باشد. به همین دلیل خداوند در آیهٔ ۴ سورهٔ قدر از هر امر سخن به ميان آورده كه با نزول فرشتگان و روح مرتبط است.
👈 پس فرشتگان و روح در ارتباط با امور هستی، در شب قدر نزول میكنند و این اتفاق تنها در زمان پیامبر نمیافتد بلكه هر سال اتفاق میافتد و اختصاص به زمانی خاص ندارد.
🔹 خداوند در اشاره به تكرار اين رخداد در هر سال میفرمايد: «تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر.» در تفسير نمونه در اينباره آمده است: «با توجه به اينكه «تنزل» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تتنزل» بوده) روشن میشود كه شب قدر مخصوص به زمان پيغمبر و نزول قرآن مجيد نبوده بلكه امری است مستمر و شبی است مداوم كه هر سال تكرار میشود. (تفسير نمونه، ج ۲۷، ص ۱۸۴)
🔻 پس میتوان گفت كه هر سال، نزول فرشتگان و روح در ارتباط با مقدرات هستی در شب قدر تكرار میشود. اما اين نزول بر چه كسی است؟ براساس روايات، اين نزول بر خليفهالله است و فرشتگان و روح به محضر ولیّ زندهٔ خدا میرسند و مقدرات عالَم را با او هماهنگ میكنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅#مناجات_با_خدا #ماه_مبارک_رمضان #قرآن_بسر 💕💕💕💕💕💕
اي خدا اي خلقت من را بديع
چهارده معصوم آوردم شفيع
تا به درگاهت بيابم آبرو
کردم از اشک دو چشم خود وضو
تاکنم آغاز با تو گفتگو
باز قرآن را گرفتم پيش رو
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ،وَفيهِ اسْمُكَ اَسْماؤُكَ الْحُسْنى،وَما يُخافُ وَيُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ
تا بيابم راه اکنون در حرم
مي گزارم مصحفت را بر سرم
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ.
اي کريم مهربان جرمم پوش
توبه و اقرار من را کن تو گوش
گرچه باری ازگناه آورده ام
باز هم پیشت پناه آورده ام
ده مرتبه #بک-ياالله
اي خداي مهربان جان رسول
توبه من را نما امشب قبول
ده مرتبه #بمحمد
اي اميد عارفان حي قدير
جان مولايم علي دستم بگير
ده مرتبه #بعلي
جان زهرا آن مه مخفي مزار
تو مرا منما به نفسم وا گذار
ده مرتبه #بفاطمه
اي خدا در راه دين همچون حسن
جامه صبري عنايت کن به من
ده مرتبه #بالحسن-ابن-علي
بار الها جان مولايم حسين
جان کشتي نجات عالمين
هم دلم را کن به عشقش مبتلا
هم عنايت کن برات کربلا
ده مرتبه #الهي-بالحسين-ابن-علي
اي خدا جان امام چهارمين
حضرت سجاد زين العابدين
شوق ذکر کل اوقاتم بده
حال تسبیح و مناجاتم بده
ده مرتبه #بعلي-ابن-الحسين
جان باقر جان آن پنجم ولي
علم دین را کن به قلبم منجلي
ده مرتبه #بمحمدابن-علي
مشتعل از عشق صادق کن مرا
نيستم لايق تو لايق کن مرا
يا الهي جان اين والا امام
رحمت خود را تو برمن کن تمام
#الهي-بجعفرابن-محمد
حال صحبت ازامام هفتم است
سوي او دست نياز مردم است
جان مولاي به محنت مبتلا
دور کن از شیعه اش رنج و بلا
الهي #بموسي-ابن-جعفر
جان سلطان سرير ارتضا
حضرت مولا علي موسي الرضا
مثل آن آهوی بی پشت وبي پناه
بانگاه لطف کن بر من نگاه
#الهي-بعلي-ابن-موسي
تا بگیرم امشب از دستت مراد
آمدم نزد تو از باب الجواد
تو نگه بر حال و روز بدبکن
این گدا را دست خالی رد مکن
#الهي-بمحمد-ابن-علي
اي خدا در روسياهي گم شدم
باعث گمراهي مردم شدم
شامل لطف و عنايت کن مرا
جان هادي خود هدايت کن مرا
#الهي-بعلي-ابن-محمد
جان مولایم امام عسکري
میدهم سوگند کز من بگذری
#الهي-بالحسن-ابن-علي
بارالها حضرت مولا کجاست
آن تسلي دل زهرا کجاست
او کجا اشک از بصر بگرفته است
در کجا قرآن بسر بگرفته است
حالِ ما را لايق تغيير کن
در شب قدرت فرج تقدير کن
حال گويم بهر حسن خاتمه
العجل اي مه جبین فاطمه
#الهي-بالحجه-ابن-الحسن
#اللهم-عجّل-لولیک-الفرج
#واجعلنا-من-انصاره-واعوانه
#والمستشهدین-بین-یدیه
#اللهم-اغفرلناولوالدیناولجمیع-المومنین-والمومنات
#اللهم-اقض-حوائج-المومنین-والمومنات
#اللهم-اشف-کل-مریض
#اللهم-أیّدقائدناالخامنه-ای
#اللهم-أحفظ-شیعة-علی-ابن-أبیطالب-ع
#وانصرجیوش-المسلمین
#التماس دعا
❤️ @nooralzahra5☝️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✧✾═════✾✰✾═════✾✧
#دلنوشته_رمضان
سحر.... نوزدهم.....
برای رفتن... چقدر بی تابی....؟
از لحظه ای که سیاهی، یقه آسمان را گرفته است ...چند بار نگاهت را به بالا دوخته ای؟؟
منتظر کدام اشاره ای....بابا؟
دل دل میکنم...بی خیال رفتن شوی...
با رفتن تو...فقط زینب...نیست..که زمین می خورد....
تمام فرزندان تو... تا قیامت، به خاک می افتند....
نرو ...بابا
درد نداشتنت ، سلولهای قلب مرا، از هم باز میکند...
وقار حیدری ات، حتی اجازه پلک زدن را هم، از من ، ربوده است ..
تو می روی....و تمام چشم مرا...با خودت میبری....
تو میروی ، تا با یک ضربه...رستگار شوی...
اما من با همان یک ضربه...به غربتی هزار ساله، مبتلا می شوم....
نرو ...بابا...
تکرار هر رمضان ... تکرار از دست دادن قدم های سنگینی است...که راه نفس های مرا ، مسدود می کند....
همان قدم هايي...که سنگ و کلوخ خیابان نیز... از رفتنش...به درد آمده اند..
بابا...
هنوز هم ، درد امشب زینب... چون آتشفشانی مذاب، در میان قلبمان می جوشد ...
من یقین دارم ...؛
تا لحظه دیدارت...هیییچ مرهمی، این انفجار مداوم را خاموش نخواهد کرد...
تمام راز زمین ... تویی بابا....
و خداوند....لیلةالقدرش را نیز...با تو هماهنگ کرده است ...
و این....
شرافتیست ... که هزااار سال است، جان مرا در تحمل این درد... تسکین داده است...
می روی.... چاره ای نیست...جان دلم !!!
اما به جان بی نظیرت قسم...؛
من به اعتبار تو ، در زمین راه می روم...
و به اتصال تو...، راه آسمان را ، طی می کنم.....
دستان خالی مرا....
تا آخر بازار دنیا....رها مکن....
شلوغی اش.....مرا نااابود خواهد کرد !!!
@nooralzahra5
✧✾═════✾✰✾═════✾✧
#دو_خط_روضه
بست با پارچه ای فرقِ پدر را امّا
صدوده روز دگر خونِ گلو را چه کند!؟
#وا_مصیبتا... 🥀
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #پنجاه_و_دوم
من، مرد این خانه ام ...
دایی یه خانم دو استخدام کرده بود که دائم اونجا باشه ... و توی کارها کمک کنه ... لگن گذاشتن و برداشتن ... و کارهای شخصی مادربزرگ ...
از در که اومدم ... دیدم لگن رو کثیف ول کرده گوشه حال ... و بوش ...
خیلی ناراحت شدم ... اما هیچی نگفتم ... آستینم رو بالا زدم و سریع لگن رو بردم با آب داغ شستم و خشک کردم ...
اون خانم رو کشیدم کنار ...
- اگر موردی بود صدام کنید ... خودم می شورمش ... فقط لطفا نزاریدش یه گوشه یا پشت گوش بندازید ... می دونم برای شما خوشایند نیست ولی به هر حال لطفا مدارا کنید... مادربزرگم اذیت میشه ... شما فقط کارهای شخصی رو بکن ... تمییز کاری ها و شستن ها رو خودم انجام میدم ...
هر چند دایی ... انجام تمام کارها رو باهاش طی کرده بود ... و جزء وظایفش بود ... و قبول کرده بود این کارها رو انجام بده ... اما اونم انسان بود و طبیعی که خوشش نیاد ...
دوباره ملحفه و لباس مادربزرگ باید عوض می شد ... دیگه گوشتی به تنش نمونده بود ... مثل پر از روی تخت بلندش کردم ...
ملحفه رو از زیر مادربزرگ کشید ... با حالت خاصی، قیافه اش روی توی هم کشید ...
- دلم بهم خورد ... چه گندی هم زده ...
مادربزرگ چیزی به روی خودش نیاورد ... اما من خجالت و شرمندگی رو توی اون چشم ها و چهره بی حال و تکیده اش می دیدم ... زنی که یک عمر با عزت و احترام زندگی کرده بود ... حالا توی سن ناتوانی ...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... که متوجه باش چی میگی ... اونم که به چشم یه بچه بهم نگاه می کرد ... قیافه حق به جانبی به خودش گرفت ... و با لحن زشتی گفت ...
- نترس ... تو بچه ای هنوز نمی دونی ... ولی توی این شرایط ... اینها دیگه هیچی نمی فهمن ... این دیگه عقل نداره ... اصلا نمی فهمه اطرافش چی می گذره ...
به شدت خشم بهم غلبه کرد ... برای اولین بار توی عمرم ... کنترلم رو از دست دادم ... مادربزرگ رو گذاشتم روی تخت ... و سرش داد زدم ...
- مگه در مورد درخت حرف میزنی که میگی این؟ ... حرف دهنت رو بفهم ... اونی که نمی فهمه تویی که با این قد و هیکل ... قد اسب، شعور و معرفت نداری ... که حداقل حرمت شخصی با این سن و حال رو جلوی خودش نگهداری... شعور داشتی می فهمیدی برای مراقبت از یه مریض اینجایی ... نه یه آدم سالم ... این چیزی رو هم که تو بهش میگی گند ... من با افتخار می کشم به چشمم ... اگر خودت به این روز بیوفتی ... چه حسی بهت دست میده که اینطوری بگن؟ ... اونم جلوی خودت ...
ایستاد به فحاشی و اهانت ... دیگه کارد می زدی خونم در نمی اومد ... با همه وجودم داد زدم ...
- من مرد این خونه ام ... نه اونی که استخدامت کرده ... می خوای بهش شکایت کنی؟ ... برو به هر کی دلت می خواد بگو ... حالا هم از خونه من گورت رو گم کن ... برو بیرون ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايمانی🌸
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #پنجاه_و_سوم
تاج سر من
مادربزرگ با اون چشم های بی رمقش بهم نگاه می کرد ... وقتی چشمم به چشمش افتاد ... خیلی خجالت کشیدم...
- ببخشید جلوی شما صدام رو بالا بردم ...
دوباره حالتم جدی شد ...
- ولی حقش بود ... نفهم و بی عقل هم خودش بود ... شما تاج سر منی ...
بی بی هیچی نگفت ... شاید چون دید ... نوه 15 ساله اش... هنوز هم از اون دعوای جانانه ... ملتهب و بهم ریخته است ...
رفتم در خونه همسایه مون ... و ازش خواستم کمک خواستم ... کاری نبود که خودم تنهایی بتونم انجام بدم ...
خاله، شب اومد ... و با ندیدن اون خانم ... من کل ماجرا رو تعریف کردم ... هر چند خاله هم به شدت ناراحت شد ... و حق رو به من داد ... اما توی محاسبه نفس اون شب نوشتم...
- امروز به شدت عصبانی شدم ... خستگی زیاد نگذاشت خشمم رو کنترل کنم ... نمی دونم ولی حس می کنم بهتر بود طور دیگه ای حرف می زدم ...
اون شب پیش ما موند ... هر چند بهم گفت برم استراحت کنم ... اما دلم نمی خواست حتی یه نفر دیگه ... به خاطر اون بو و شرایط ... به اندازه یک اخم ساده ... یا گفتن کوچک ترین حرفی توی دلش ... حرمت مادربزرگ رو بشکنه ... حتی اگر دختر مادربزرگ باشه ... رفتم توی حمام ... و ملحفه و لباس ها رو شستم ...
نیمه شب بود ... دیگه قدرت خشک کردن و اتو کردن شون رو نداشتم ... هوا چندان سرد نبود ... اما از شدت خستگی زیاد لرز کردم ...
خاله بلافاصله تشت رو از دستم گرفت ... منم یه پتوی بزرگ پیچیدم دور خودم ... کنار حال، لوله شدم جلوی بخاری ... از شدت سرما ... فک و دندون هام محکم بهم می خورد ... حس می کردم استخوان هام از داخل داره ترک می خوره ...
3 ساعت بعد ... با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم ... دیدم خاله ... دو تا پتوی دیگه هم روم انداخته ... تا بالاخره لرزم قطع شده بود ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايمانی🌸
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #پنجاه_و_چهارم
میراث
خاله با یکی از نیروهای خدماتی بیمارستان هماهنگ کرده بود ... بنده خدا واقعا خانم با شخصیتی بود ... تا مادربزرگ تکان می خورد ... دلسوز و مهربان بهش می رسید ... توی بقیه کارها هم همین طور ... حتی کارهایی که باهاش هماهنگ نشده بود ...
با اومدن ایشون ... حس کردم بار سنگینی رو که اون مدت به دوش کشیده بودم ... سبک تر شده ... اما این حس خوشحالی ... زمان زیادی طول نکشید ...
با درخواست خاله ... پزشک مادربزرگ برای ویزیت می اومد خونه ... من اون روز هیچی ار حرف هاش نفهمیدم ... جملاتش پر از اصطلاح پزشکی بود ... فقط از حالت چهره خاله ... می فهمیدم اوضاع اصلا خوب نیست ...
بعد از گذشت ماه ها ... بدجور با مادربزرگ خو گرفته بودم ... خاله با همه تماس گرفت ...
بزرگ ترها ... هر کدوم سفری ... چند روزی اومدن مشهد دیدن بی بی ... دلشون می خواست بمونن ولی نمی شد... از همه بیشتر دایی محمد موند ... یه هفته ای رو پیش ما بود ... موقع خداحافظی ... خم شد پای مادربزرگ رو بوسید ... بی بی دیگه حس نداشت ...
با گریه از در خونه رفت ... رفتم بدرقه اش ... دستش رو گذاشت روی شونه ام ...
- خیلی مردی مهران ... خیلی ...
برگشتم داخل ... که بی بی با اون صدای آرام و لرزانش صدام کرد ...
- مهران ... بیا پسرم ...
- جونم بی بی جان ... چی کارم داری؟ ...
- کمد بزرگه توی اتاق ... یه جعبه توشه ... قدیمیه ... مال مادرم ... توش یه ساک کوچیک دستیه ...
رفتم سر جعبه ... اونقدر قدیمی بود که واقعا حس عجیبی به آدم دست می داد ... ساک رو آوردم ... درش رو که باز کردم بوی خاک فضا رو پر کرد ...
- این ساک پدربزرگت بود ... با همین ساک دستی می رفت جبهه ... شهید که شد این رو واسمون آوردن ... ولی نزاشتم احدی بهش دست بزنه ... همین طوری دست نخورده گذاشتمش کنار ...
آب دهنش به زحمت کمی گلوش رو تر کرد ...
- وصیتم رو خیلی وقته نوشتم ... لای قرآنه ... هر چی داشتم مال بچه هامه ... بچه هاشونم که از اونها ارث می برن ... اما این ساک، نه ... دلم می خواست دست کسی بدم که بیشتر قدرش رو بدونه ... این ارث، مال توئه ... علی الخصوص دفتر توش ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايمانی🌸
4_410228789050605906.mp3
3.95M
🔻جز بیستم قرآن کریم
🔸به روش تندخوانی (تحدیر)
🔹با صدای استاد #معتز_آقايی
🌹
🔹 اعمال شب بیست و یک ماه مبارک رمضان/ شب قدر
اعمال زیر در شب21 ، شب قدر مستحب است، می توانید هر کدام از اعمال زیر را که توانستید انجام بدهید یا به دیگران توصیه کنید:
شب بيست ويكم: فضيلت اين شب نورانى از شب نوزدهم بيشتر است و بايد اعمال اين شب را، انجام دهد:
1️⃣ غسل
2️⃣احيا
3️⃣زيارت [خواندن زیارت امام علی علیه السلام مثل زیارت امین الله ]
4️⃣نماز هفت «توحيد» [در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، هفت مرتبه «توحيد» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَيْهِ].
5️⃣قرآن بر سر گرفتن
6️⃣صد ركعت نماز
6️⃣دعاى جوشن كبير و غير آنها را انجام دهد و در غسل و احيا و سعى در عبادت، در اين شب و شب بيست وسوم اصرار ورزد، در روايات به اين معنى كه شب قدر يكى از اين دو شب ميباشد، تاكيد شده است.
7️⃣گفتگوی علمی و یادگیری دین
8️⃣خواندن دعاهاى شبهاى دهه آخر ماه رمضان http://goo.gl/Ug8X0e
9️⃣كفعمى از سيّد ابن باقى نقل كرده كه در شب بيست ويكم بخوان:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْسِمْ لِي حِلْما يَسُدُّ عَنِّي بَابَ الْجَهْلِ وَ هُدًى تَمُنُّ بِهِ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ ضَلالَةٍ وَ غِنًى تَسُدُّ بِهِ عَنِّي بَابَ كُلِّ فَقْرٍ وَ قُوَّةً تَرُدُّ بِهَا عَنِّي كُلَّ ضَعْفٍ وَ عِزّاً تُكْرِمُنِي بِهِ عَنْ كُلِّ ذُلٍّ وَ رِفْعَةً تَرْفَعُنِي بِهَا عَنْ كُلِّ ضَعَةٍ وَ أَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنِّي كُلَّ خَوْفٍ وَ عَافِيَةً تَسْتُرُنِي بِهَا عَنْ كُلِّ بَلاءٍ وَ عِلْما تَفْتَحُ لِي بِهِ كُلَّ يَقِينٍ وَ يَقِينا تُذْهِبُ بِهِ عَنِّي كُلَّ شَكٍّ وَ دُعَاءً تَبْسُطُ لِي بِهِ الْإِجَابَةَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ يَا كَرِيمُ وَ خَوْفا تَنْشُرُ [تُيَسِّرُ] لِي بِهِ كُلَّ رَحْمَةٍ وَ عِصْمَةً تَحُولُ بِهَا بَيْنِي وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا عِنْدَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
0️⃣1️⃣حماد بن عثمان در شب بيست ويكم بر امام صادق عليه السّلام وارد شد، حضرت پرسيد: غسل كرده اى؟ عرض كرد آرى، فدايت شودم، پس حضرت حصیرى خواست و حمّاد را به نزديك خود طلبيد و مشغول نماز شد 👈و پيوسته نماز خواند و حمّاد هم در كنار حضرت نماز می خواند، تا از نمازهاى خود فارغ شدند، آنگاه امام صادق عليه السّلام دعاكرد و حمّاد آمين گفت، تا سپيده دميد.
1️⃣1️⃣شيخ مفيد فرموده: در اين شب صلوات بسيار فرست و در نفرين بر ستم كنندگان به آل محمّد عليهم السّلام و لعن فرستادن بر قاتل امير المؤمنين عليه السّلام سعى و كوشش كن.
منبع مفاتیح الجنان
2️⃣1️⃣استغفار به عدد 1000 مرتبه/ سوره قدر و توحید 100 یا هزار مرتبه و خواندن قرآن کریم که بهترین اعمال می باشد.
التماس دعا
.
.
روزبیستمازدردوغموآهبگو:)💔^^
ازغمانگیزترینروزوشبِماهبگو°🌘°
ازیتیمۍڪهبهشبمنتظروچشمبهراه:)•🥀•
ازدَرِخانهوتنهایۍاینچاهبگو🚪🕳...
🍂|#مظلومعلیجان...
🕯|#هواۍحرم...
🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست داشته باشد ❤
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
✨هرکس علی را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است و هرکس مرا دوست بدارد، خداوند از او راضی است و هرکس خدا از او راضی باشد، جزایش را بهشت قرار می دهد.
✨آگاه باشید که هرکس علی را دوست داشته باشد، فرشتگان برای او استغفار می کنند و درهای بهشت برای او گشوده می شود و از هر دری که بخواهد بدون حساب وارد بهشت می شود.
✨آگاه باشید که هرکس علی را دوست داشته باشد، خداوند، کتاب (اعمالش) را به دست راستش می دهد و همچون انبیاء به سادگی به حساب او رسیدگی می شود.
✨آگاه باشید که هرکس علی را دوست داشته باشد، از دنیا نمی رود تا آن که از حوض کوثر بنوشد و از درخت طوبی بخورد و مکانش را در بهشت ببیند.
✨آگاه باشید که هرکس علی را دوست داشته باشد، خداوند به ازای هر رگی که در بدن دارد، حورائی در بهشت به او اعطا می کند، و او می تواند از هشتاد نفر از خاندانش شفاعت کند و به ازای هر مویی که در بدن دارد، شهری در بهشت خواهد داشت.
📚مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة تألیف ابن شاذان، ص۶۴_۶۷
#پست_اینستاگرام
4_5902521126227019459.mp3
6.28M
#روضه فوق العاده سوزناک و جانسوز #حضرت_علی(ع)
#شب_بیستویکم_رمضان_المبارک♥️
السَّلامُ عَلَیکَ یا اوَّل مظلوم یا امیرَالنُومِنین😭
حیف مولا مردم عالم تورا نشناختند😔
دم زدند از تو
ولی یک دم تورا نشناختند😭
در کنار خانه ات برهمسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تورا تشناختند😭
#بسیار_جانسوز😭
بانوای گرم #استاد_میرزا_محمدی🎤
اگه ذره ای دلتون شکست و مفید بود :
#عاجزانه_التماس_دعا🌹🙏
💜با دوستانتان ب اشتراک بگذارید💜
4_5884280262681953837.mp3
22.52M
دعای مجیر بسیار زیبا و شنیدنی
بانوای گرم #حاج_علی_قربانی🎤
#فوق_العاده_زیبا
سبحانَکَ یا قُدّوس ♥️
تعالَیتَ یا سَلام
اَجِرنا مِنَ النّارِ یا مُجیر😭
با زیباترین و احساسی ترین مناجات و ادعیه با ماهمراه باشید...اگه ذره ای دلتون شکست و مفید بود :
#عاجزانه_التماس_دعا🌹🙏
💜با دوستانتان ب اشتراک بگذارید💜
4_5902521126227019458.m4a
5.26M
#روضه فوق العاده زیبا و جانسوز و احساسی مولا جان #حضرت_علی(ع)
#شب_بیستویکم_رمضان_المبارک♥️
خانه ویران شده ام
غصه بابا سخت است😓
دیدن روی تو و
لخته ی خون ها سخت است😔
سوختم از نفست
سوختن اما سخت است💔
بازهم روضه نخوان
روضه زهرا سخت است😭😭
#بسیار_شنیدنی 🍃حجم : ۵ مگابایت🍃
بانوای گرم #حاج_حسین_سازور🎤
اگه ذره ای دلتون شکست و مفید بود :
#عاجزانه_التماس_دعا🌹🙏
💜با دوستانتان ب اشتراک بگذارید💜
🔻 شهدا را شفیع قرار دهیم
رهبر معظم انقلاب:
🔹️ از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. شب قدر اگر میخواهیم دعای مستجاب داشته باشیم، شهدا را شفیع قرار بدهیم.
@nooralzahra5