#سحر_دهم | #سحر_نوکری
سحرِ روز #دهم آمد و دل لرزان است
وَه چه غوغا به میانِ #حرم سلطان است
شب #بی_مادری حضرت زهرا گویم
امشبی را شه دین در حرمش #مهمان است
#رمضان_است_ولی_شور_محرم_داریم
💠 #سحر_دهم #سحر_ارباب_حسین
🌀 #ماهتون_عسل 🌙 #عشقتون_حسینی
.
..
...
.
🔻| @nooralzahra5 🍂🍁
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #دهم
احسان
از اون روز به بعد ... دیگه چکمه هام رو نپوشیدم ... دستکش و کلاهم رو هم ... فقط تا سر کوچه ...
می رسیدم سر کوچه درشون می آوردم و می گذاشتم توی کیفم ... و همون طوری می رفتم مدرسه ...
آخر یه روز ناظم، من رو کشید کنار ...
- مهران ... راست میگن پدرت ورشکست شده؟ ...
برق از سرم پرید ... مات و مبهوت بهش نگاه کردم ...
- نه آقا ... پدرمون ورشکست نشده ...
یه نگاهی بهم انداخت ... و دستم رو گرفت توی دستش ...
- مهران جان ... خجالت نداره ... بین خودمون می مونه ... بعضی چیزها رو باید مدرسه بدونه ... منم مثل پدرت ... تو هم مثل پسر خودم ...
از حالت نگاهش تازه متوجه منظورش شدم ... خنده ام گرفت ... دست کردم توی کیفم و ... شال و کلاه و دستکشم رو در آوردم ... حالا دیگه نگاه متعجب چند دقیقه پیش من ... روی صورت ناظم مون نقش بسته بود ...
- پس چرا ازشون استفاده نمی کنی؟ ...
سرم رو انداختم پایین ...
- آقا شرمنده این رو می پرسیم ... ولی از احسان هم پرسیدید ... چرا دستکش و شال و کلاه نداره؟ ...
چند لحظه ایستاد و بهم نگاه کرد ... دستش رو کشید روی سرم ...
- قبل از اینکه بشینی سر جات ... حتما روی بخاری موهات رو خشک کن ...
ادامه دارد...
🌷نويسنده:سيدطاها ایمانی 🌷
#سحر_دهم | #سحر_نوکری
سحرِ روز #دهم آمد و دل لرزان است
وَه چه غوغا به میانِ #حرم سلطان است
شب #بی_مادری حضرت زهرا گویم
امشبی را شه دین در حرمش #مهمان است
#رمضان_است_ولی_شور_محرم_داریم
💠 #سحر_دهم #سحر_ارباب_حسین
🌀 #ماهتون_عسل 🌙 #عشقتون_حسینی
.
..
...
.
🔻| @nooralzahra5 🍂🍁
هدایت شده از هیئت نورالزهرا(س)
#سحر_دهم | #سحر_نوکری
سحرِ روز #دهم آمد و دل لرزان است
وَه چه غوغا به میانِ #حرم سلطان است
شب #بی_مادری حضرت زهرا گویم
امشبی را شه دین در حرمش #مهمان است
#رمضان_است_ولی_شور_محرم_داریم
💠 #سحر_دهم #سحر_ارباب_حسین
🌀 #ماهتون_عسل 🌙 #عشقتون_حسینی
.
..
...
.
🔻| @nooralzahra5 🍂🍁