eitaa logo
هیئت نورالزهرا(س)
5.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
اطلاع رسانی زمان و مکان مراسم هیئت نورالزهرا(س) @Adnooralzahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔥 قسمت کفش های بزرگ تر خبری از ابوالفضل نبود 😢 وارد ساختمان که شدم🚶♂چند نفر زودتر از موعد توی سالن، به انتظار نشسته بودن🙄رفتم سمت منشی و سلام کردم😊 پسر جوانی بود بزرگ تر از خودم - زود اومدید😊مصاحبه از 9 شروع میشه⏰ اسم تون؟ و اینکه چه ساعتی رو پای تلفن بهتون اعلام کرده بودن؟ - مهران فضلی هستم گفتن قبل از 8:30 اینجا باشم 👌 شروع کرد توی لیست دنبال اسمم گشتن📝 - اسمتون توی لیست شماره 1 نیست👀 در مورد زمان مصاحبه مطمئنید؟🤔 تازه حواسم جمع شد⚡️ من رو اشتباه گرفته ... ناخودآگاه خندیدم ...😂😂 - من برای مصاحبه شدن اینجا نیستم😅 قرار جزء مصاحبه کننده ها باشم ...👌 تا این جمله رو گفتم🙄 سرش رو از روی برگه ها آورد بالا و با تعجب بهم😳 خیره شد ، گوشی رو برداشت و داخلی رو گرفت ...📞 -آقای فضلی اینجان ... گوشی رو گذاشت و با همون نگاه متحیر، چرخید سمت من👀 - پله ها رو تشریف ببرید بالا🚶♂سمت چپ👈 اتاق کنفرانس ... تشکر کردم و ازش دور شدم🚶♂حس می کردم هنوز داره با تعجب بهم نگاه می کنه🙄حس تعجبی که طبقه بالا👀 توی چهره اون چهار نفر دیگه عمیق تر بود ... هر چند خیلی سریع کنترلش کردن👌 من در برابر اونها بچه محسوب می شدم👀و انصافا از نشستن کنارشون خجالت کشیدم😢 برای اولین بار توی عمرم ... حس بچه ای رو داشتم که پاش رو توی کفش بزرگ ترش کرده ...👞 آقای علیمرادی، من و اون سه نفر دیگه رو بهم معرفی کرد⚡️ و یه دورنمای کلی از برنامه شون📝و اشخاصی که بهشون نیاز داشتن رو بهم گفت ...🗣 به شدت معذب شده بودم😰نمی دونستم این حالتم به خاطر این همه سال تحقیر پدرم و اطرافیانه که ...⚡️ - ادای بزرگ ترها رو در نیار ... باز آدم شده واسه ما و ...😢 و حالا که در کنار چنین افرادی نشستم⚡️خودم هم، چنین حالتی پیدا کردم یا اینکه👀این چهل و پنج دقیقه⏰ به نظرم یه عمر گذشت😢 و این حالت زمانی شدت گرفت🔥 که یکی شون چرخید سمت من ...👀 - آقای فضلی🗣 عذرمیخوام می پرسم😊 قصد اهانت ندارم شما چند سالتونه؟ ...⁉️ ادامه دارد ... 📚 نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی