eitaa logo
هیئت نورالزهرا(س)
6.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
14 فایل
اطلاع رسانی زمان و مکان مراسم هیئت نورالزهرا(س) @Adnooralzahra
مشاهده در ایتا
دانلود
#علـی_جان ســـــحر نوزدهـم ، بـی پـدری بـد دردیستـــ دَمِ زینبـــــــ شـده بـازم مـَـکُن ای صـُبح طُلوعــ #لبیـڪ_یـا_حســـین_ع #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج eitaa.com/nooralzahra5
4_5980845554291182078.mp3
زمان: حجم: 14.25M
🎼 فوق العاده شنیدنی❣ 🎧 امشب لبالب می شود دخل همه 🎤 حاج محمود کریمی 😍 🌸
به علـے اصغر "ع" ارباب توسل بزنیم روزه داران: ششمین روز واے رباب 🖤 😔
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه روزجسم بی سرتو می کشد مرا  در آفــتاب پیــکر تــو می کشــد مرا سه روز تا محرم تو مانده یا حسـین داغ سه ساله دخـتر تو می کشد مرا #۳روزتامحرم_حسینی
‍ ‍ ‍ منزل نوزدهم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. البیضَه، از منزل‌گاه‌های قدیم مسیر کوفه و مکه است که در سرزمین قبیله بنی یربوع بن حنظله، در‍ ‍ فاصله واقصه و عذیب هجانات واقع شده است.[۱] اهمیت این مکان نزد شیعیان به سبب توقف امام حسین (ع) و ایراد خطبه به یاران خود و سپاه حر بن یزید در آن است. خطبه امام امام حسین(ع) در واقعه کربلا پس از منزلگاه ذو حسم راهی بیضه شد و در آنجا برای یاران خود و سپاه حر بن یزید ریاحی سخنرانی کرد. سپس راه عذیب را در پیش گرفت.[۲] ابن اعثم و خوارزمی مضمون این سخنرانی را در قالب نامه‌ای آورده‌اند که امام از منزلگاه عذیب الهجانات به اشراف کوفه نوشته است.[۳] خطبه امام حسین(ع) در بیضه برای یاران خود و سپاه حر بن یزید ریاحی [۴]‌حضرت پس از حمد و ثنای خدای فرمود: ای مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار می‌کند; و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد». هان‌ای مردم! این گروه (بنی امیه) به طاعت شیطان پایبند شده و از پیروی خداوند سرپیچی کرده‌اند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را تعطیل کرده‌اند. آنان بیت المال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمرده‌اند و من (که فرزند رسول خدایم) به قیام برای تغییر این اوضاع، از همه کس سزاوارترم. نامه‌های شما به دستم رسید و فرستادگانتان با خبر بیعت شما به نزدم آمدند (و گفتند:) شما با من پیمان بسته که مرا در برابر دشمن تنها نخواهید گذاشت. اکنون اگر به بیعت خود وفادار ماندید، به رشد و کمال خود دست یافتید، من حسین بن علی(علیه‌السلام) و فرزند فاطمه دختر رسول خدایم. من در کنار شما، و خاندانم در کنار خاندان شما است. اسوه و الگوی شما من هستم. و اگر چنین نبودید و پیمانتان را شکسته اید و از بیعت خویش با من دست کشیده‌اید، به جانم سوگند! این رفتار از شما ناشناخته (و عجیب) نیست! چرا که شما با پدر و برادر و پسرعمویم، همین گونه رفتار کردید! فریب خورده کسی است که فریب شما را بخورد. (در واقع این شمایید که) همای سعادت را از دست داده و بهره خویش را تباه ساخته اید. قرآن می‌فرماید: هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است).و به زودی خداوند مرا از شما بی‌نیاز خواهد کرد، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته). 📚 منابع ⬇️ (1)↑ حموی، معجم‌البلدن، ج۱، ص۵۳۲. (2)↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴. (3)↑ مقتل جامع امام حسین(ع)، ج۱، ص۶۶۶، پاورقی ۳ (4)↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۳
‍ وقایع روز ورود امام به کربلا بیشتر منابع، در گزارش‌های خود از روز پنج شنبه، دوم محرّم سال ۶۱ه. ق، به عنوان روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به کربلا یاد کرده‌اند.(۱) اما دینوری، مورخ قرن سوم قمری، روز ورود امام به کربلا را روز چهارشنبه، اول محرم ذکر کرده است.(۲) وقتی که حُر به حسین(ع) گفت: «همین جا فرود‌ آی که فرات نزدیک است.» حسین(ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: کربلا. امام فرمود: اینجا، جایگاه کَرْب (رنج) و بَلاست. پدرم هنگام حرکتش به سوی صفین، از اینجا گذشت و من با او بودم. ایستاد و از نام آن را پرسید. نامش را به او گفتند. پس فرمود: «اینجا، جایگاه فرود آمدن مَرکب‌هایشان، و جایگاه ریخته شدن خون‌هایشان است.» موضوع را پرسیدند. فرمود: «کاروانی از خاندان محمد(ص)، اینجا فرود می‌آیند.»( ۳) سپس امام حسین فرمود: «اینجا، جایگاه مَرکب‌ها و خیمه‌گاه ما و قتلگاه مردان‌ ما و جای ریخته شدن خون‌هایمان است.»(۴) آنگاه فرمان داد که بارهایشان را در آنجا فرود آوردند. نقل شده پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست؛ سپس فرمود: «خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان [رسول خدا(ص)] بیرون شدیم و بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حق‌مان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.» پس رو به اصحاب کرده فرمود: اَلنَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ  (ترجمه: مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی‌شان در رفاه است پس هر‌گاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می‌شوند.‌) خوارزمی، مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ج۱، ص۳۳۷ پس از آن امام، زمین کربلا را که چهار میل در چهار میل وسعت داشت، از ساکنان آنجا به شصت هزار درهم خرید و با آنان شرط کرد که مردم را به سوی قبرش راهنمایی کنند و از زائرانش سه روز پذیرایی کنند.(۵) حر بن یزید ریاحی نامه‌ای به عبیداللّه بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن حسین(ع) در این سرزمین با خبر ساخت. (۶) در پی این نامه، عبیداللّه نامه‌ای خطاب به حسین(ع) نوشت: «امّا بعد،‌ای حسین از فرود آمدنت در کربلا با خبر شدم؛ امیرمؤمنان -یزید بن معاویه- به من فرمان داده که لحظه‌ای چشم بر هم ننهم و شکم از غذا سیر نسازم تا آن که تو را به خدای دانای لطیف ملحق ساخته یا تو را به پذیرش حکم خود و حکم یزید بن معاویه وادار نمایم. والسّلام»(۷) نقل شده حسین(ع) پس از خواندن این نامه، آن را به کناری پرتاب کرد و فرمود: «قومی که رضایت خود را بر رضایت آفریدگارشان مقدّم بدارند رستگار نخواهند شد.» پیک ابن زیاد به حضرت(ع) عرض کرد: یا ابا عبدالله پاسخ نامه را نمی‌دهی؟ امام حسین(ع) فرمود: «پاسخش عذاب دردناک الهی است که به زودی او را فرا می‌گیرد.» پیک نزد ابن زیاد بازگشت و سخن حضرت را به او بازگفت. عبیدالله نیز دستور تجهیز سپاه برای جنگ با حسین(ع) را داد. (۸) 📚 ⬇️ (۱) دینوری، اخبارالطوال، ص۵۳ (۲) مقرم مقتل الحسین، دارالکتاب الاسلامیه ص۱۹۲ (۳) مقتل لهوف سید بن طاووس ص۸٠. ابن شهر آشوب. مناقب ج۴ص۹۷ (۴) طریحی، مجمع البحرین ج۵ ص۴۶۲ (۵) خوارزمی مقتل الحسین (۶) ابن شهر آشوب ، مناقب ، ج۴، ص ۹۸ (۷) ابن اعثم ، الفتوح ، ۱۴۱۱ق.م. ، ج ۵ (۸) دینوری، اخبارالطول ص۲۵۳ 🏴
۶۱هجری ‍ ورود عمر بن سعد به کربلا عمر بن سعد روز سوم محرم، به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد.(۱)درباره چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده: عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده چهار هزار تن از کوفیان کرده و به او دستور داده بود به ری و دَستَبی رفته با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. عبیداللَّه، فرمان حکومت ری را نیز به نام ابن سعد نوشته و او را به سمت فرمانداری این شهر برگزیده بود. پسر سعد به همراه یاران خود در منطقه‌ای در بیرون کوفه به نام حمام اعین اردو زد. او برای رفتن به ری آماده می‌شد که چون امام حسین(ع) به سوی کوفه حرکت کرد، ابن زیاد، به عمر بن سعد دستور داد به جنگ امام حسین(ع) برود و پس از فارغ شدن از آن، به سوی ری حرکت کند. ابن سعد جنگ با امام حسین(ع) را خوش نمی‌داشت. ازاین‌رو از عبیدالله خواست تا او را از این کار معاف بدارد؛ اما ابن زیاد معافیت او را منوط به پس دادن حکومت ری کرد. (۲)عمر بن سعد چون اصرار عبیدالله بن زیاد را دید، رفتن به کربلا را پذیرفت (۳) و با سپاهش به سمت کربلا حرکت کرد و فردای روزی که امام حسین(ع) در نینوا فرود آمده بود، به آن جا رسید.(۴) آغاز گفتگوهای امام حسین(ع) و عمر بن سعد عمر بن سعد پس از آمدن به کربلا، خواست پیکی سوی امام بفرستد تا از او بپرسد برای چه به این سرزمین آمده است و چه می‌خواهد؟ این کار را به عزره بن قیس احمسی و دیگر بزرگانی که نامه دعوت به آن حضرت(ع) نوشته بودند، پیشنهاد کرد؛ اما آنان از انجام این کار خودداری کردند.[۹۷] اما کثیر بن عبدالله شعیبه پذیرفت و به سوی اردوگاه امام حسین(ع) حرکت کرد. چون ابوثمامه صائدی نگذاشت کثیر همراه با سلاح خود نزد حسین(ع) برود، بی‌نتیجه پیش عمر بن سعد بازگشت.(۵) پس از بازگشت کثیر بن عبداللَّه، عمر سعد از قرة بن قیس حنظلی (۶)خواست تا نزد امام حسین(ع) برود و او پذیرفت. حسین(ع) در جواب پیام عمر سعد به قره فرمود: «مردم شهرتان به من نامه نوشتند که بدین جا بیایم. اکنون اگر مرا نمی‌خواهند باز می‌گردم.» عمر سعد از این پاسخ شاد شد.(۷) پس نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و او را از سخن حسین(ع) آگاه کرد. (۸)عبیدالله بن زیاد در جواب نامه عمر سعد، بیعت حسین(ع) و یارانش با یزید را خواست.(۹) 📚 ⬇️ (۱) دینوری، اخبارالطوال، ص۲۵۳؛ الکامل فی التاریخ ج۴، ص۵۲. (۲) طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۰۹. (۳)خوارزمی، مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ص۲۳۹-۲۴۰. (۴) دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۳؛ بلاذری، انساب‌الاشراف ج۳ (۵)طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۰؛ (۶)خوارزمی، مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ص۲۴۰. (۷) دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۳. (۸) دینوری، اخبارالطوال،ص۲۵۳-۲۵۴؛ (۹)طبری، تاریخ الامم ج۵، ص۴۱۱؛ مفید، الارشاد خوارزمی مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ص۲۴۱. 🏴
‍ ‍ قاسم ابن حسن ابن علی ابن ابی‌طالب از یاران عمویش حسین بن علی در واقعه عاشورا بود که در سن سیزده سالگی پس از نبردی توسط عمرو بن سعد ازدی کشته شد.(۱) قاسم پسر حسن مجتبی در عاشورا، نوجوانی(۲) ۱۳ یا ۱۶ (۳) ساله بود. در شب عاشورا بعد از اینکه حسین بن علی بن ابی طالب به یاران خود خبر داد که همه آنها در روز بعد کشته خواهند شد، قاسم بن حسن از عموی خویش سؤال کرد که آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟ سپس حسین بن علی اینگونه پاسخ داد "فرزندم مرگ در نزد تو چگونه است؟" قاسم پاسخ داد که مرگ در نزد من از عسل شیرین‌تر است. در ادامه عمویش گفت: "آری، تو نیز فردا به شهادت خواهی رسید."(۴_۵) وی پس از عون بن عبدالله جعفر (پسر زینب بنت علی یا پسر همسرش) پیش حسین بن علی رفت و از او اجازه رفتن به میدان نبرد خواست؛ ولی حسین بن علی به او اجازه نداد.(۶)وی پس از اصرار فراوان توانست از او اجازه گیرد. نیز در حدیثی از علی بن حسین امام چهارم شیعیان آمده‌است که وی پس از علی اکبر به میدان رفت.(۷) قاسم نوجوان سوار بر اسب شد، با جثه ریزی که داشت پایش به رکاب نمی‌رسید. یکی از خوارج به نام ازرق شامی که از فرماندهان سپاه عمر بن سعد بود، مسئول کشتن قاسم شد. ازرق، چهار پسرش را تک تک به میدان فرستاد که خود ازرق با پسرانش توسط قاسم کشته شدند. بعد از این نبرد حیرت‌انگیز، سپاهیان عمر ابن سعد قاسم را دوره کرده، او را مجروح و از اسب پایین انداختند. قاسم از عمویش تقاضای کمک کرد، حسین به سرعت سمت قاسم تاخت و سواران دورش را کشت اما وقتی به بدن قاسم نگریست دید که بدنش با سم‌های اسب مچاله شده و قاسم کشته شد.(۸) ۱_شهادت جناب قاسم بن الحسن بن علی بن ابی‌طالب علیه السلام". ۲_مقتل خوارزمی ۳_لباب الأنساب ۴_مطهری، مجموعه، ج۱۷، ص۸۱–۸۲ ۵_حضرت قاسم ۶_برخی آورده‌اند که عبدالله برادرش (که احتمالاً یازده سالش بود) آن هنگام به میدان رفت. ۷_آمالی صدوق، ص ۲۲۶ ۸_ تاریخ طبری و 🏴
💔👇 قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم از پدر پیر تو سـردرگُم شد... کاش اجــزای تو در قبر تو کامل باشند گرچه گویند که در عصر دهم سر گم شد... شاعر: سید محمد مهدی شفیعی 🏴
۶۱هجری از جمله حوادث روز ششم در مقاتل و کتب تاریخی از اجتماع حداقل بیست هزار نفر از لشکریان ابن زیاد (لعنه الله علیه) در کربلا گزارش داده اند و همچنین پیوستن شبث ربعی ملعون به لشکر ابن زیاد (لعنه الله علیه) که به دلیل نوشتن نامه به حضرت امام حسین (علیه السّلام) و دعوت از او سعی داشت به کربلا لشکر کشی نکند ولی ابن زیاد (لعنه الله علیه) از او خواست اگر در جرگه یاران من هستی باید در کربلا حاضر شوی و او چنین کرد. تقریبا در اکثر مقاتل و کتب تاریخی این برخورد شبث بن ربعی (لعنه الله علیه) گزارش شده است. در نفس المهموم در این باره چنین آمده است: «تا ششم محرم بيست هزار سوار نزد عمر بن سعد فراهم شد سپس دنبال شبث بن ربعى فرستاد و او را خواست كه به جنگ حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرستد، شبث خود را به بيمارى‏ زد و مى‏ خواست او را معاف دارد. ابن زياد به او نوشت: «اما بعد، فرستاده ‏ام به من خبر داد كه تو خود را به بيمار زده ای و مى ‏ترسم از آن كسانى باشى كه چون مؤمنان را بينند؛ «گويند ايمان آورديم و چون با شياطين خود خلوت كنند؛ گويند ما با شما هستيم و همانا از استهزاء كنندگان هستيم.(سوره مبارکه بقره، آیه 14)» اگر تحت فرمان ما هستى زود نزد ما بيا.» (۱) شبث پس از نماز عشاء نزد ابن زیاد رفت تا از رخسارش نفهمد كه بيمار نبوده است، چون نزد ابن زیاد وارد شد بسيار به او خوش آمد گفت و او را به خود نزديك نشاند و گفت: من دوست دارم به جنگ اين مرد بروى و به عمر بن سعد كمك كنى، گفت: ای امیر چنین می کنم پس شبث بن ربعی (لعنه الله) را با هزار سوار به کربلا فرستاد.» (۲) شبث بن ربعی (لعنه الله علیه) ابتدا به حضرت امام حسین(علیه السّلام) نامه نوشت سپس به جنگ او رفت و طبق نقل تاریخ طبری و أنساب‏الأشراف فرمانده سپاهیان پیاده نظام را بر عهده گرفت. (۳) 📚 ⬇️ (۱) نفس المهموم، صفحه 194 – 193 أنساب ‏الأشراف، جلد ‏3، صفحه179- مقتل الحسين(علیه السّلام) مقرم، صفحه 206- 205 - الفتوح، جلد ‏5، صفحه 89 (۲) در كربلا چه گذشت، صفحه 265- 264 (۳) تاريخ‏الطبري، جلد ‏5، صفحه 422 أنساب ‏الأشراف، جلد ‏3، صفحه 187 🏴