eitaa logo
نوربین
263 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
490 ویدیو
8 فایل
یا نور! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینیم؛ ما را به "خودت" برسان. ن.ملکی؛ کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی م.فخریه؛ کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و کارشناسی ارشد مدیریت 🌷ارتباط با ما: @mfakhrieh
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین پنجشنبه است. اگر فردا راه بیافتیم دوشنبه می‌رسیم نجف. از کنار مسجد سهله راه بیافتیم از کنار شط پنج شنبه می‌رسیم کربلا... یادم رفته بود امسال نباید بریم. حواسم نیست زيارت امام لیاقت میخواد.... همیشه می‌شنیدیم دیر بجنبی از حسرت می‌میری ... اما باور نمی‌کردیم ... اما ما که از دار دنیا چیزی نخواسته بودیم ... سفر اروپا و ماشین لاکچری و پول رویای ما نبود ... رفتن به مهمانی های آن چنانی و خروار خروار پول خرج کردن خواسته ما نبود ... ارزویمان پرواز فرست کلس و هتل پنج ستاره در آن سوی دنیا نبود ... ما که از تمام دنیا سختیش را خواستیم ، به جای پرواز گفتیم پیاده میرویم ... به جای هتل پنج ستاره و تخت های گرم و نرم روی زمین می‌خوابیم ما که رستوران های لاکچری زیر دریا نخواستیم... برای ما کاسه ای آش ، تکه ای نان صمون و یک لیوان چای عراقی کافی بود ... صدایی پر از عشق که دعوتمان کند به خانه اش ... جاده ای آکنده از محبت که در هر قدمش مهر میبینی ... از فقیر ترین تا غنی ترین ، همه هستند ، همه عاشقانه محبت می‌کنند به زوار الحسین ... هر کس به نوبه خودش ... به خدا ما ها دیوانه ایم ، آخر کدام آدم عاقلی دلش تنگ میشود برای خستگی؟ برای پاهایی تاول زده ؟ برای رفتن به کشوری که زبانشان را نمیدانی ؟ برای روی زمین خوابیدن ؟ برای شرشر عرق ریختن؟ اما من دیوانه ام ، یک دیوانه که دل تنگ است ... خیلی زیاد ... دلتنگ ، برای آن دختر بچه های بین راه که شیشه عطری در دست داشتن و زوار را معطر میکردند ... برای موکب هایی که همیشه ، حتی نیمه های شب بساط پذیرایی شان برپا بود و انگار که این آدم ها خستگی ناپذیر بودند ... برای تلخی قهوه های عربی و چای عراقی.... برای خنکی هوای دم صبح ... برای حرم ... دلم دوباره صدای شلوغی میخواهد ... مردان و پسرانی که به زور و با زبان بی زبانی میخواهند ما را به موکب ها و خانه هایشان ببرند و چه ذوقی در چشمانشان می‌نشست وقتی جواب مثبت ما را می‌گرفتند ... خدایا چه کردیم که این نعمت را از ما گرفتی؟ به کدام گناه به این مصیبت دچار شدیم؟ به قول یه رفیقی باید بریم ببینیم چه غلطی کردیم که حالا به غلط کردن افتادیم ... هرچند که حاج حسین یکتا قبلاً هشدارش را بهمون داده بود و ما ... حالا که خاطراتت مرور شد ، دستت را روی سینه بگذار ، چشم سرت را ببند، چشم دلت را باز کن ...✋🏻 و بخوان ... همان شعر معروف را بخوان ... سلام آقا... که الآن روبه روتونم... من اینجام و زیارت نامه میخونم... بذار سایه ات... همیشه رو سرم باشه... قرار ما... شب جمعه... حرم باشه... حسین جانم ، حسین جانم 🔅@banoye_roshanaee
▫️ قرائت زیارت اربعین، همنوا با رهبر انقلاب 📅 پنجشنبه ۱۷ مهر، ساعت ۱۰ 📲 پخش زنده از شبکه یک و شبکه‌های اجتماعی KHAMENEI.IR
Shab19Safar1399[02].mp3
9.05M
🌾 مگه به غیر کربلا پناه داریم؟😭 🎙 میثم مطیعی ۹۹ 🔅 @banoye_roshanaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض سلام هدایای کوچکی تهیه کرده بودیم، برای تشکر از میزبانان کوچک عراقی، در مسیر پیاده روی اربعین... هدایا ارزشمند نبودند ولی میزبانان کوچکمون خیلی خوشحال می شدند راسته که میگن محبت، محبت میاره ... خاطرات اربعین ۹۸ 🔅 @banoye_roshanaee
🌐 | نیا! حسین(ع) گاهی هم می گوید: نیا! 🔸یک بار به سجاد(ع) در خیمه گاه 🔸یک بار به زینب(س) در قتلگاه 🔸این بار هم به ما... 🔹شاید الان برای ما، وقت کار سجادی و زیبنی فرا رسیده باشد... ✍حمیدرضا ابراهیمی 🔅 @banoye_roshanaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️فلانی علیه شما حرف می زد! ⚡️فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد! 💠امام صادق(ع) فرمود: حتما اشتباه شنیده ای! گفت: نه مطمنم امام صادق فرمود: شاید تاریک و شلوغ بوده و اشتباه فهمیده ای گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! گفت: در آرامش و اختیار بوده است. 🔸امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰ مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد! 💠 اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام 🔹صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود. 📚مصباح الشریعه 🔅@banoye_roshanaee
💢 درخواست یک معلم : 🔹از تمام اقشار جامعه خواهش میکنم محتواهای گاف‌های سهوی دانش‌آموزان و معلمان در آموزش نوپای مجازی را (حتی برای شوخی) به اشتراک نگذارند. این محتواها آسیب زیادی به روحیه و اعتماد به نفس فرزندانمان و آموزگارانمان میزند، دلی را میشکند و شاید روزی هم دامان ما را بگیرد. ❌ 🔅@banoye_roshanaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترک به شرارت مشهور است از همان روز اول که دیدمش همه میگفتند شرور و شیطان وبیش فعال است اهل مسجد با چشم و ابرو نشانش میدادند که خدا به داد پدرومادرش برسد نماز که نمیخواند سرش همیشه در گوشی موبایل است و هر چه می بیند برای بقیه تعریف می‌کند! دخترک لیدر جمع است و بزرگتر از بقیه بچه هارا دور خودش جمع میکند روی پله های مسجد پرسروصدا و پرشروشور صراحت عجیبی هم دارد اهل حریم نیست جلوی همه هر چیزی را می گوید عادت کرده وقتی میاید کوچک و بزرگ پیوسته تذکر بدهند و او هم توجه نکند و کار خودش را بکند گوشی پیشرفته دارد و سرووضع همیشه مرتب با صدای بلند از دوستی های غیرمجازش میگوید و از کسی احساس شرم نمیکند اما مهربان است و ساده دل...خوش خنده است و صمیمی بقول خودش "کراش" زده و همراه شده است. دیشب صدایش زدم و کمک کارم شد در کتابخانه خوش خط و تمیز نوشت و بچه ها را مدیریت کرد گرچه با دادو فریاد ...اما باز هم بدک نبود اذان که شد آمدم در کتابخانه را ببندم گفت خانوم نبندید من هستم گفتم وقت نماز اینجا باید بسته باشد تا بچه ها قانونش را بدانند گفت پس روی پله منتظر میمانم و دوسه نفر را صدا زد و دور خودش نشاند. گفتم هیچ میدانی یکی از آرزوهایم چیست گفت چیییی گفتم اینکه کنار تو بایستم و نماز بخوانم با همان لحن داش مشتی اش گفت نه بابااااااا الکی میگیییین گفتم باور کن خیلی دوست دارم تجربه اش کنم خندید و گفت چه آرزوهایی دارید دستش را گرفتم و گفتم آرزوهای من اجابت هم میشوند گفت چرا دوست دارید؟ خندیدم و گفتم برای اینکه چند دقیقه دنیا از سروصدایت در امان باشد غش غش خندید و رفتیم در شبستان مسجد بقیه هم آمدند... آنقدر با صدای بلند حرف میزد که خانم ها همه برگشته بودند و نگاهش میکردند خداخدا میکردم کسی چیزی نگوید و تذکری نباشد خنده کنان مهر برداشت و گذاشت مقابلش متوجه نگاه های چپ بعضی ها بودم مطمئن بودم وضو هم ندارد اصلا اهلش نیست! گفتم بچه ها صف آخر برای ما شلوغ ها... کلی کیف کرد آمدیم صف آخر ایستادیم امام جماعت میخواست تکبیره الاحرام بگوید دخترک با صدای بلند و لحن خاصش داد میزد آقا نگو هنوز! و خانم ها هیس هیس میکردند و نزدیک بود اتفاق بدی بیفتد! سپرده بودمش به خود خدا...زیر لب دعا کردم کاش امام نمازش را کوتاه تر بخواند، تا خود رکوع تکبیر نگفت و لحظات آخر نمازش را بست و به رکوع رفت و من حواسم در نماز پی نماز او بود! مغرب که تمام شد گفتم بچه ها برگردیم کتابخانه، نمی خواستم در اولین حضورش که معلوم نیست دوباره کی تکرار شود سنگینی تعقیبات و نماز غفیله و عشا و طولانی نشستن در صف نماز خسته اش کند دخترک شرور کتابخانه دیشب به قدر سه رکعت نمازِ بدون وضو آرام بود و تسلیم و مودب... ف. حاجی وثوق 🔅@banoye_roshanaee