#به_وقت_شب
✨ بعضی وقت ها حال خوشی نداری؛ آن هم بیدلیل!
اتفاقات روز را دانه به دانه مرور میکنی اما نمیدانی چه شده که حالت خوش نیست. انگار گرفتار یک بیتعادلی زجرآور میشوی. یک تلاطم سهمگین.
امشب از آن شبها بود.
از آن ساعاتِ حبس در یک ناخوشیِ بیدلیل.
هیچ کاری حالم را تغییری نمیداد. نه بوسیدن و در آغوش گرفتن دردانهام، نه نظم دادن به اتاقها، نه همکلامی با عزیزانم و نه هر کار دیگری که گمان میکردم شاید مفید بیفتد!
گوشی بدست کانالها را باز میکردم و بعد نگاه گذرایی میبستم.
طبق عادت، نرم افزار کتابخوانیام را باز کردم تا سری به کتابهای تازه و پرطرفدارِ روز بزنم؛ که یادم آمد دیشب میخواستم کتابی را از نرمافزار بخرم و نمیشد.
"در خانه اگر کس است"، نام کتاب همین بود. خاطراتی از آیتالله بهجت به نقل از شاگردان و همراهان و مرتبطین.
کتاب را دوباره پیدا کردم و شکرخدا خریداری شد.
و...
ومگر میشود وصف حال و رفتار و گفتارِ آسمان آسمان زلالی و لطافت را بخوانی و نمِ اشک هوای دلت را بهاری نکند؟
هر خاطره اقیانوسی بود. آسمانی صاف که تا قیامت از نظارهاش سیر نمیشوی.
فقط میدانید با خواندن کتاب دلم هم شکست؛
آخر یاد این عبارات افتادم که:
"اَللَّـهُمَّ اِنّا نَشْكوُ اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَالِهِ،
وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا😭
خدایا! ما با این فقدانها چه کنیم؟
با سفر ملکوتیان از زمین چه کنیم؟
قصهی تنهایی و غریبی ما کی به سرانجامش میرسد و کلاغ به خانهاش میرود؟
دلم میخواهد من هم الان جای همان همسایهی دیوار به دیوار آقا بودم، جای آن شاگردی که برای نماز صبح دنبال آقا میآمد، جای همان طلبهای که با مزاح آقا به فکر خودشناسیاش میافتاد یا حتی جای همانی که دم در خانه آمده بود و با خود آقا کار داشت ولی آقا را نشناخت... اما دریغ...
امشب همین را میخواستم؛
همین "در خانه اگر کس است".
امشب، نمیدانم به دعای کدام قلب زلالی، حال ناخوشم با لطافتِ کلام و کردار عالمی فرشته سیرت خوش شد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
📝 راستی دلیل ناخوشی بیدلیلم را هم فهمیدم... گمانم دلیلِ تمام ناخوشیهای بیدلیل را فهمیدم...
https://eitaa.com/joinchat/4234870801C321bf602f2