#تجربه_نگار
#چه_شد_که_عاشقش_شدم؟
🍃 نوجوان بودم و روزهای رحلت امام خمینی «ره».
کنج اتاق نشسته بودم و غم عمیق و ریشهداری را در دلم احساس میکردم.
شروع کردم به نوشتن از امام.
نوشتن چه در روزهای شاد و چه در روزهای غمانگیز، دلآرامم بود.
همینطور که مینوشتم، ذهنم رفت سمت این موضوع که چطور میشود منی که امام را در زمان حیاتش ندیده و درک نکردهام عاشقش شدهام.
فضای خانهی ما هم طوری نبود که خیلی در وصف و مدح امام خمینی صحبت شود.
پس این همه عشق از کجا میآمد؟
✨ همانجا، میان نوشتن، سوار قطار زمان شدم و ایستگاه ایستگاه به عقب برگشتم. میخواستم بدانم از کجا و چطور این همه دلباختهی این بزرگمرد شدهام.
به گذشتهها رفتم، به دوران کودکی.
وقتی که مادر با هزار مهر و دلدادگی، قاب عکس چهرهی خندان امام را گوشهی میز تک اتاقِ خانه جا داده بود. همان عکسی که پشت صحنهاش آبی آسمانی و شکل قابش برایم عجیب و جالب بود.
✨ اولین مواجههی محبت آمیز من با امام به همان روزها برمیگشت.
در عالم کودکی بارها پیش میآمد که محو لبخند مهربان امام میشدم. سمت و سوی نگاه امام هم در عکس طوری بود که انگار دارد به من نگاه میکند. نگاه میکند و پدرانه لبخند میزد.
همین است!
این ارتباط عمیق، ریشه اش به همان روزها برمیگردد، به دوران کودکی، به همان تلاقی چشمانم با نگاه امام، به همان لبخند قشنگ و دوست داشتنی.
🌅 مطمئنم اگر عکسی در کار نبود، محبت و ارادتم به امام شکل دیگری به خود میگرفت، احتمالا سطحیتر یا مقطعی و آلوده به هزار شبهه میشد.
🦋 اغراق نیست اگر بگوییم دیدنیها و تماشاییها، آیندهی کودک را میسازند. کودک با دقت پیرامونش را زیر نظر میگیرد و با عناصر محیط به اَشکال مختلف ارتباط برقرار میکند.
و این تا حد زیادی مبنای دیدگاه های مثبت و منفی او به قضایا و افراد مختلف در آینده را رقم میزند.
به همین دلیل است که باید بیش از هر چیز مراقب #چشمهایش باشیم...
#محیط_خانه
#تربیت_فرزند
#چشمهایش
🔅 @banoye_roshanaee