31.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری قرآن کریم صفحه ۱۰۳
https://eitaa.com/noore1
🍃زندگی نامه شیث نبی🍃
قسمت هفتم
🍃وفات و مدفن حضرت شیث🍃
شیث در لحظات پایانی عمرش، انوش را به عنوان جانشین خود تعيين کرد. او انوش را به تقوای الهی وصیت کرد و تقاضایش از وی این بود که به قومش دستور دهد تا به تقوا الهی و عبادت نیکو روی آورند. وی همچنین از خاندان خود، پیش از وفاتش تقاضا کرد که با فرزندان قابیل، وصلت نکنند و سوگند یاد کنند. سرانجام وقتی که شیث( ع) به سن نهصد و دوازده سالگی رسید؛ درگذشت. قبر حضرت شیث( ع) در شهر نبی شیث( به لهجه محلی:نبی شیت) در منطقه بعلبک لبنان می باشد. قبر شیث براساس گفته هایی در نزدیکی بغداد در مسجد بزرگ موصل واقع شده بود ولی آن مسجد توسط داعش نابود شد و اکنون فقط در آن مکان، قبر کوچکی به جا مانده است.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌃 #دنیاشناسی در نهج البلاغه
0⃣2⃣ بخش بیستم "بخش پایانی"
🌟 مَثل هایی از #دنیای_حرام
✨ سخنان کوتاه #امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه پیرامون هویت دنیای حرام، آن قدر شگفت و پرمحتواست که هر انسانی با اندک دقت و تأمّل، درس های بسیاری از آنها می گیرد.
💯 برای مثال ایشان در جایی می فرماید :
«دنیای حرام چون مار سمّی است؛ پوستش نرم است، ولی سمّ کشنده در درون دارد. نادان فریب خورده به آن نزدیک می شود و هوشمند عاقل از آن دوری می گزیند».
💯 ایشان در جای دیگر، از دنیای حرام چنین تشبیه میآورد :
«به خدا سوگند دنیای حرام آلوده شما، در دیده من از استخوان خوکی که در دست بیماری جذامی باشد، پست تر است».
📚 #نهج_البلاغه ، #حکمت ۱۱۹ و ۲۳۶
🔚 پایان مبحث #دنیاشناسی
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°
کانال رسمی 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚
🍯 @Nahjolbalaghe_ir
27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻 #تفسیر_آسان_وکوتاه
😊در بهشت چه خبره؟
🌻 سوره بقره، آیه۲۵_استاد قرائتی
💛قـرآن برای تاقچه منزلمان نیست💛
🧡برای زندگیست؛ پس آنرا بفهمیم🧡
❤️تـا بـتـوانیـم با آن زنـدگـی کنـیـم❤️
#با_قرآن_زندگی_کنیم
@tadabbor_quran
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
مرتضی لبافینژاد پزشک و فعال سیاسی ایرانی بود. او یکی از مبارزین علیه حکومت پهلوی و از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که در مرداد ۱۳۵۴ در تبریز بازداشت و نهایتاً در سحرگاه ۴ بهمن ۱۳۵۴ در تهران تیرباران شد
پیکر پاک ایشان در دریاچه نمک می باشد
. پس از انقلاب ۱۳۵۷، یک خیابان و یک بیمارستان در تهران به نام دکتر لبافینژاد نامگذاری شد
.
🌹نثار روح شهدا صلوات🌹
🌹زندگينامه شهيد مرتضي لبافي نژاد🌹
قسمت اول
روز چهاردهم آذرهزارو سیصدو بیست وسه (مصادف با عید غدیرخم) درخانواده ای مذهبی در شهرستان شاهرود متولد شد. نام مادرش ناهید بود و پدرش کارمند راه آهن که هنگام تولد مرتضی در شاهرود مأموریت بود. مرتضی پس از گذراندن دوره ابتدایی در دبیرستان البرز تهران پذیرفته شد و دوره متوسطه رابا موفقیت در آن جا سپری کرد و فعالیت های سیاسی و مذهبی خود را از همان زمان آغاز کرد و به جلسات تفسیر قرآن و آموزش معارف دینی رفت. درکنکور سراسری شرکت کرد و با رتبه بالا در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد.
ادامه دارد ...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/noore1
🌹زندگی نامه شهید لبافی نژاد 🌹
قسمت دوم
پس از اتمام دوره عمومی، رتبه یک آزمون بورسیه اعزام به خارج شد ولی تصمیم گرفت در ایران بماند و به مبارزاتش ادامه دهد. در دوران دانشجویی انجمن اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در امور فرهنگی و اجتماعی مشارکت فعال داشت. تحصیلات خود را با موفقیت در سال چهل و هشت به پایان رساند و به خدمت مقدس سربازی رفت و به عنوان پزشک در روستاهای اطراف نهاوند به درمان محرومین پرداخت. در مدت کوتاهی تدین و خلق و خوی مرتضی آوازه او را در میان روستائیان پراکنده ساخت.مرتضی در سال پنجاه به طور رسمی عضو سازمان مجاهدین خلق شد تا مبارزه مسلحانه را تجربه کند. از او خواسته شد در سازمان عضو تیم پزشکی شود؛ مرتضی دوره تخصص چشم را رها کرد و جراحی را پیش گرفت. در شانزده شهریور پنجاه ویک با پروین سلیحی که از خانواده ای متدین و مذهبی بود ازدواج کرد و در سال پنجاه ودو صاحب فرزندی به نام یاسر شد. در آن روزها سازمان دچار بحران های زیادی شد. تصمیم سازمان این بود که مرتضی را به تبریز برود تا از ماجرا دور باشد. مرتضی به تبریز می رود و درآن زمان با بیشتر افراد مذهبی تیم تسویه شد. مرتضی در تمام مدت عضویت در سازمان بر اعتقادات مذهبی خود پایدار ماند و در برابر تغییر ایدئولوژی قاطعانه مقاومت می کرد. و پس از اطلاع از ماهیت و عملکرد مرکزیت سازمان همکاری قبلی خود را راه خطا توصیف کرد و از آن ابراز پشیمانی نمود
ادامه دارد....
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/noore1
🌹زندگی نامه شهید دکتر لبافی نژاد 🌹
قسمت سوم
یازدهم مرداد سال پنجاه و چهار با اعترافات وحید افراخته، مرتضی و همسرش لو می روند و در تبریز دستگیر می شوند؛ آن ها را به زندانی در تهران منتقل می کنند. مرتضی با نقشه ای وانمود کرد که در تهران قراری دارد و باید سر قرار برود به همراه مأمورین به منطقه مورد نظر رفت و در فرصتی مناسب فرار کرد، اما با تعقیب و تیراندازی ماموران از ناحیه شانه و بازو مجروح شد و مجدداً دستگیر شد.
ادامه دارد ...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/noore1