هدایت شده از عاشقانههای کلامی_اعتقادی
🌿🌿🌿🌿🌿
"عکسها هم سخن میگویند۴"
شاید وجه اشتراکمان در عکس ها لبخندها باشد، اما قضیه عمیقتر از آن بود، النا که تا مجسمه فردوسی را دید و کمی از فردوسی برایش گفتم، مکثی کرد و از من خواست عکسی با او بیاندازد.
توضیحات بیشتر را خانم دکتر اوسطی دادند، که وسطش اجازه گرفتم برای گفتن یک جمله
"He saved the Persian language "
از ابراز احساساتش که تعجب کردم، گفت قبلا برای تحقیقاتی به دانشگاه فردوسی آمده است و این هم اسمی فردوسی خاطرات خوشی برایش زنده کرده بود.
کمی که با هم گپ زدیم، شکلاتی رو از کیفش درآورد و در عوض آجیلی که تعارفش کرده بودم به من داد، شکلاتی ایرانی 😍..
دیدم حتی قاعده عقلی "وجوب شکر منعم" هم زبان مشترک نمی خواهد، همان قاعده عقلی که انسان را به حرکت برای یافتن خدا میکشاند.. تشکر برای لطفی که به شما شده..
از حانیهی شیرازی عزیزم و خانم دکتر زمانی بانوی موفق و خانم دکتر اوسطی عزیزم هم جداگانه خواهم نوشت که چه دوستی عمیق و تنگاتنگی بین ما شکل گرفت..
#خاطرهبازی
#برج_میلاد
#کنگره_بانوان_تاثیرگذار
@Dr_zdp53
🌿🌿🌿🌿🌿
هدایت شده از عاشقانههای کلامی_اعتقادی
"عکسها هم سخن میگویند ۳"
از بالای سکوی سالن اجلاس پایین آمده بود، یکی از برندگان جایزه بود که از دست دختر سید حسن نصرالله جایزه گرفته بود، به سمت صندلیهای ما آمد، تعدادی از طلاب کرهای جامعهالمصطفی دورهاش کرده بودند.
برق شادی در چشمانش بود و از خوشحالی روی پایش بند نبود، گرچه انگلیسی زبان مشترک رسمی کنگره بود، اما انسانیت و فرهنگ و فطرت نقش بیشتری را در ارتباط برقرار می کرد..
به جمعشان پیوستم با فارسی شکسته با طلاب و انگلیسی روتین کنگره با بانو همصحبت شدم
آخرین جمله برای جداشدن معمولا
"let me take a picture"
بود برای ثبت لحظات زیبایی که شاید دیگر هرگز و یا به آسانی تکرار نشود..
خیلی تاکید داشت عکس کارتش را هم بگیرم که نامش مشخص باشد و من هم با لبخند و تبریکی ابراز احساسات کردم..
امید اما همواره همه چیز را قابل دسترسی میکند، حتی دیدار دوباره..شاید همین زودیها..
شاید در دولت جهانی حضرت صاحبالزمان..
"انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا"
#خاطرهبازی
#کنگره_بانوان_تاثیرگذار
#سالن_اجلاس_سران
@Dr_zdp53
هدایت شده از عاشقانههای کلامی_اعتقادی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
"عکسها هم سخن میگویند۱"
🚐از هایس مشکی که پیاده شدند، به استقبالشان رفتم، با عبارات و جملاتی کوتاه، پای برج میلاد، اولین جرقههای همدلی و همنوع بودنمان شکل گرفت، بعد از آن هر وقت کلمهای به زبانم نمیآمد با زبان بدن ارتباط داشتیم، لبخند ترجمان همه حرفهای نگفته دو طرفهمان بود، اما حرفهای خانمی که گفت from Greek, هنوز در گوشم زنگ می زند، با هم که کمی قدم زدیم، گفت من عاشق ایرانم، تا به حال ۴ مرتبه به ایران آمده ام و به خاطر کرونا مدتی نتوانستهام بیایم، از شهرهای ایران و مردمش میگفت و من قند در دلم آب میشد..
و اما این گوشه سمت چپ هم بانویی از تایلند بود با نام تاته، وقتی که گفتم خواهرم سه سال در بانکوک بوده است، چنان لبخندی بر لبش نقش بست که گویا سالهاست همدیگر را میشناسیم، شاید از زمان پدر و مادر مشترکمان، حضرت آدم و بانو حوّا..
شاید هم کمی قبلتر، عالم میثاق.. عالم الست...
#خاطرهبازی
دکتر زهرا دلاوری پاریزی
#کنگره_بانوان_تاثیرگذار
#برج_میلاد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@Dr_zdp53