هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
انقلابیگری یا انقلابینمایی
[۱]. «کنش انقلابی» یک عمل مداوم است. انسانِ انقلابی، انسانی است که همواره و هم اینک در «فرایند انقلاب امروز» مشارکت داشته باشد؛ به فرمودهٔ رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(رحمتالله): «ملاک حال فعلی افراد است.». این مهم نیست که کسی سابقه انقلابی داشته باشد مهم این است که اکنون چه نسبتی با انقلاب دارد. درتحلیل رهبر انقلاب؛« انقلابیگری یعنی عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.»(بیانات ۹تیر۹۵). حال سوال اینجاست که اکنون که چنین تصویرِ جامع و روشنی که از این مفهوم در دسترس قرار گرفته، چگونه «انقلابیگری» دستآویزی برای فرصتطلبان و برای ضربه زدن به انقلاب و انقلابی میشود؟
[۲]. «انقلابیگری» یک صفت است، که در کنار هر حرفهای میتواند قرار گیرد تا هویتبخشی کند؛ معلمِ انقلابی، عالمِ انقلابی، کارگرِانقلابی، اما «انقلابینمایی» خود یک حرفه است، یک شغل تمام وقت؛ که تمام همتش «هزینه کردن انقلاب» برای انقلابینمایی خودش است، «انقلابی» اما؛ تمام توان اعتبار و آبروی خود را برای دفاع از کیان انقلاب و نظام خرج می کند و خود و همه داراییاش را وقفِ اقدام و عمل، و خدمت بر اساس آرمانها و ارزشها میکند.
[۳]. «انقلابیگری»، یک هویت است که اثر آن «نمود بیرونی» دارد، نتیجه و ثمربخش است، «انقلابینمایی» اما؛ سراسر نمایشگری است، گاه در جبهه باطل به رسم باطل، در لباس حق و گاه در جبهه حق و باز به رسم باطل.
[۴]. «انقلابی» هر کجا باشد در هر کسوتی، هر جایگاهی، یک عنصر مفید، فعال، تحولگرا و موثر است؛ اما «انقلابینما» به دنبال روزنه برای هوچیگری، تفرقه و نفرتپراکنی و امیدزدایی. «انقلابی» چون «عمار»، چون «میثم تمار» جان میدهد؛ اما پایِ انقلاب مردانه میایستد، پایِ روشنگری، مورد افترا قرار میگیرد، از جانِ شیرین دست میشوید؛ اما دست از جانان برنمیدارد حتی اگر برای انقلاب هزینه شود؛ اما «انقلابینما» به هر دری میزند تا «همهٔ هزینهها برای او بشود، گاه از نظام، گاه مراجع و گاه ولیّ» و صیدِ کین میکند از آبِ گلآلود.
[۵]. «انقلابی» اخلاق و تقوا را شرط صحت و ارزش عمل میکند؛ لذا اگر بیراهه پیدا شد، مسیر را گم نمیکند، که اگر لغزید؛ چون معیارش حق است، به سرچشمه نور برمیگردد. «انقلابینما» اما، اخلاق و تقوا را برای اهداف شخصی و گروهی به مسلخ میکشاند و ذبح میکند. خود را معیارِ حق دانسته، و آنجا که کسانی را بر مدارِ خویش و اهدافش نبیند، «پیراهنِ عثمان بهدست» حتی بر علی میتازد.
آری! «انقلابی»، چشم به دهانِ ولیّ دوخته؛ «آتش به اختیار» جهاد میکند، «انقلابینما» گاه هیزمِ آتش و گاه باد که نه، طوفانی برای به آتش کشیدن انقلاب به راه میاندازد، که اگر صحنه خالی شد، «انقلابینماها»، «انقلابیها» را تا مرزِ شهادت مورد اتهام و هجوم میکشانند. بدان مرزِ بین «انقلابی گری» و «انقلابینمایی» به باریکی و بُرّندگی صراط است. مرد میدان میخواهد که سپر باشد برای به مسلخ نرفتن «انقلابیِ غیور»؛ که اگر چنین شد فرق علی در محراب به خون خضاب میشود. مرد میدان میخواهد، که تاریخ تکرار نشود. انتخاب اما با من و توست «انقلابی» باشیم یا «انقلابینما»…
#استاد_انقلابی
#مهدی_جمشیدی
✍ آمنه عسکری منفرد
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی