هدایت شده از کافه_کتاب_ملایر
#نقققققققد⭕
#نقققققد⭕
#نققد⭕
🔵قسمت اول🔵
کتاب همهی نوکرها؛ داستانی زاییدهی تخیل نویسندهای است که گرایش قلمش، به سمت نگارش ادبیات پلیسی – جاسوسی است. استفاده از کنشهای هیجانی و چیدن معماهای ریز و درشت برای رساندن شخصیت و داستان به انتهای مقصد.
نویسنده چند سالی است مخاطبان بسیاری را جذب کرده است.
او این بار در داستان «همهی نوکرها» ماجرای حرکت امام حسین (علیه السلام) از مکه به کربلا را از ذهن و بیان یکی از همراهان کاروان بازسازی میکند.
کتاب همهنوکرها امام را در حد یک فرماندهای نظامی نشان میدهد که ناچار است به دلیل تحریمها و تهدیدهای موجود، طبق پازل دشمن پیش رود و تنها به عملیاتهای ایذایی و حساس بپردازد! امام معصوم(ع) از نگاه این نویسنده، فرمانده یک گروه شبهنظامی و چریکی است که به فکر عملیات خاص و نظامی نفوذ و شناسایی در کشور یا کشورهای دیگر است! 😣
نگرشی کاملا منحرف و محرّف به واقعهی عظیم عاشورا که متاسفانه برای نخستینبار آنهم به قلم یکی از طلاب حوزهی علمیه به نگارش درامده است.
در داستان همهی نوکرها، امام حسین (علیهالسلام) فرماندهای نفوذی و تحت تهدید است که ناچار برای زنده ماندن، باید عکسالعملی نشان دهد و هیچ برنامه و هدفی برای انجام و حرفی برای گفتن ندارد! در این داستان، امام حتی برای یاران خود هم هدف و چرایی حرکت را روشن بیان نمیکند. راوی داستان که کسی است به نام ضحاک و در آخرین لحظه امام را تنها میگذارد، از خواننده میخواهد منصفانه قضاوت کند که حق داشته امام را رها و تنها میگذارد و از کربلا میگریزد یا نه؟!
با توجه به اینکه مخاطبان داستان، عموم جوانان و نوجواناناند و داستان جای مناسبی برای طرح مباحث تاریخی و تحلیلهای وابسته به آن نیست، آیا نمیتوان این داستان را تحریف مویرگی واقعهی عاشورا و خدشه در باورهای اعتقادی عموم مردم دانست؟
مطابق روایات و زیارات وارده، امام امام، ولایت تکوینی و تشریعی بر کل عالم خلقت دارد و همهی موجودات تحت امر او فرمان میبرند. گرچه امام در ظاهر خانهنشین باشد و به مسند حاکمیت هم نرسد، اما امامت او بر جهان وجود سیطره دارد. تمام گفتار و رفتار و حرکاتش برای شیعیانش حجت است و کار بیهوده نمیکند و در تمام امور و حرکات و سکنات، مأمور خدای یگانه است.
آیا جز این است که حرکت امام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا، حرکتی برنامهریزیشده برای افشای ماهیت اسلام تحریفشده و جداشده از ریشه بود؟ هر دانشاموز دبستانی نیز در روضهها و پای منبرها شنیده و یا خوانده که حرکت امام برای پرهیز از تن دادن به بیعت اجباری با خلیفهی خودخواندهی فاسقی بود که جامعه را با عنوان «جانشینی پیامبر خدا» فریب داده بود. حرکت امام آنگونه که خود فرموده، حرکتی بوده آگاهانه و عالمانه برای اصلاح دین جدش رسول خدا و احیای دوبارهی اسلامی که رو به نابودی رفته بود و از آن جز نام و نشانی هیچ نمانده بود.
امام، امام هدایت عالمیان است و اینگونه نیست که تحت امر کس دیگری باشند وبدون اذن الهی، بیاراده و تدبیر کاری انجام دهد و تحت حکومت مقتدری ناچار به انجام ماموریتهای مختلف باشد!
#همه_نوکر_ها
#حدادپور_جهرمی
🔗ادامه دارد...
@kafe_ketab_malayer
🔸🔸 #اولین_پرده_فتنه_۹۸
سال ها پیش، سال 88 فتنه ی عبری- عربی- غربی در ایران شکل گرفت و ده سال بعد، مشابه آن اما در ابعادی محدود تر، در عراق شاهد آن هستیم. عراقی که خاکش رابا خون و راهش را با رنج و آبش را با اشک شسته اند.
وقتی چهارده هزار حساب توییتر از سعودی، حدودا سه ماه فعالیت مستمر داشته تا هشتک های هدفمند و برادر کشی و ایران ستیزی را ترند کنند و ظرف کمتر از هشت روز، هجوم تویتری خود را به دیگر فضاهای مجازی کشانده، به گرنه ای که ظرف کمتر از چهل ساعت، هجده درگیری و تنش جدی میان فریب خوردگان عراقی و پلیس و ارتش آن کشور شکل بگیرد، چه توهم توطئه داشته باشیم و چه نداشته باشیم، همه و همه حکایت از یک حرکت منسجم و برنامه ریزی شده دارد که قلب برادری ملت های بزرگ شیعی و بلکه اسلامی را نشانه گرفته است.
داستان زمانی جالبتر می شود که شما با حدود 20 کلیپ کوتاه از قلب معترضان مواجه شوید که بازیگر اصلی دوازده کلیپ، فقط یک نفر باشد و با لحن سعودی، این جملات را به اسم یک شهروند عراقی و در بغداد و میان دود و آتش و اغتشاش، رو به دور بین بگویید: ( این پوکه ساخت تهران است... ما اجازه، تجاوز ایرانی ها به ناموس عراقی ها در اربعین نمی دهیم.. این ها همه پول از جیب مردم ایران است که اینجا خرج میشود... ایران، مزاحم جدی ثبات در عراق و...)
همه این جملات را ما در طول دهه اخیر بار ها شنیده ایم. با این تفاوت که در فضای مجازی ما، عراقی ها را متجاوز به نوامیس ایرانی معرفی کرده و غیرت و تعصب اهالی تهران و مشهد و قم و سراسر ایران و ایرانی را نشانه رفته است.
ادبیات، عین یکدیگر و حتی شیوه حملات، با هم مو نمی زنند. قطعا از یک موسسه و یک سرویس جاسوسی و ضد بشری هدایت می شوند.
اما...
این بار هم کار، کار امام حسین (ع) است که فتنه را خوابانده و همه را زیر پرچم عزت و افتخارش جمع می کند.
همانطور که عاشورای 88 ، ایران را نجات داد...
در اربعین سال 98، عراق و بلکه جهان اسلام را از ورطه حاشیه خس و خاشاک عبری- عربی- غربی نجات خواهد داد.
لبیک یا حسین
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم
منتقدان و مخالفان عزیزم، سلام و صد سلام خدمت شما عزیزان دلم🌷
امیدوارم هر جا هستید سالم و تندرست بوده و همواره به کار انتقاد از کتابها و مواضع بنده مشغول باشید. این چند سطر نه از باب دهن کجی و نه از باب خوشمزگی مینویسم. بلکه کاملا صادقانه و دوستانه عرض میکنم و امیدوارم کسی ناراحت نشود. چرا که حرف ناراحت کننده ای هم نمیزنم.
هفته کتاب و کتابخوانی است و گفتم بر خلاف معمول و مرسوم همه نویسندگان، به جای این که مرتب به هوادارن و حامیان عزیزم توجه کنم، به شما هم عرض ارادتی کنم و از زحمات شبانه روزی شما کمال تشکر و قدردانی نمایم.
کسی متوجه نیست که «انتقاد» و یا «مخالفت» چقدر کارهای سختی هستند و شاید بعد از شغل معدن، از کارهای سخت و پیچیده در دنیا محسوب شوند. هر چند لازم نیست که خیلی وارد باشی و یا سواد چندانی داشته باشی و یا اصلا طرف مقابلت را که قرار است نقدش کنی بشناسی یا نه؟
اما با همه این مسائل، خداوند شما را انتخاب کرد که به طور ناخواسته و برخی جاها هم خواسته، در بخشی از زندگی حرفه ای من در وادی نوشتن، وارد بشوید و جای خود را به عنوان منقد و یا مخالف آثار و مواضع #حدادپور_جهرمی باز کنید.
خوش آمدید. بسیار خوش تشریف آوردید. قدمتون بر سر و چشم. بارها گفتم و خدا را شاهد و گواه میگیرم که اینقدر که شما باعث سود دنیوی و اخروی بنده حقیر شدید، خودتان خبر ندارید. من به شما خیلی مدیونم. شما بدون هیچ چشمداشتی از طرف من، وقت گذاشتید و مطالعه کردید و اعصابتان خورد شد و دندانتان روی هم فشار دادید و آخر سر هم تصمیم گرفتید که روشنگری کنید و بعضی ها فقط نقد کنند و رد بشوند و بعضی هم خطر بزرگی که از ناحیه من به مردم ممکن است وارد بشود گوشزد کنند. انصافا دست گل همه تان درد نکند. تَکرار میکنم: من به شما مدیونم.
من چقدر باید خرج میکردم که اسمم و اسم آثارم سر زبان ها بیفتد و عدهای به خاطر کنجکاوی هم که شده، برای یکبار هم که شده، کتابم را بخوانند و یا برای دقایقی در کانالم عضو بشوند؟
چقدر باید خرج میکردم و چه برنامه ای طراحی میکردم که موج مخالفت علیه من ایجاد شود و همه جا بنشینند و حرفم را بزنند و به کسانی که بعضا حتی خبر از وجود من نداشتند، مرا معرفی کنید و بگویید: اگر روزی روزگاری آثار فلانی را در جایی دیدی نخوان و توجه نکن که بد است و خیلی بد است و چه و چه ...
خداوکیلی هر چقدر هم خرج میکردم، باز هم به اندازه زحماتی که شما کشیدید موفق نمیشدم. دمتان گرم و امیدوارم روزی بتوانم زحمات شما را جبران کنم. انشاءالله در شادیهایتان جبران کنم.
یک خواهش هم داشتم: برای یک نویسنده، نداشتن منتقد و یا مخالف یعنی مرگ تدریجی و فراموشی. لطفا شما را به خدا دست از سر من برندارید و همچنان بتازید و روشنگری کنید و انتقاد کنید و تا جایی که فردای قیامت جا برای دفاع از خود داشته باشید مخالفت کنید و به قول خودتان روشنگری کنید. خدا عوضتان بدهد. عزیزان دلم.
در پایان روی ماه رجالِ منقدان را بوسیده و دست ادب در برابر اُناثِ منتقدان بر سینه ام قرار داده و برای همه تان آرزوی عاقبت بخیری دارم.
ضمنا اگر تصمیم گرفتید با هم دوست شویم و بیشتر از یکدیگر بهره علمی و ادبی و معنوی ببریم و معاشرت داشته باشیم، به شرطی پذیرفته است که همچنان منتقد باقی بمانید. چرا که هر چه قدر منتقد بی رحم تر و عصبانی تر و مذهبی تر، دنیا و آخرت نویسنده هم آبادتر.
ارادتمندم
محمد آغا؛ گل باغا
#هفتهکتابوکتابخوانی