🔸حدیث قلم و دوات (قرطاس)
🔹 توهین و تهمتِ هذیان، به رسول خدا؛
در صحیح بخاری، از کتب معتبر اهل سنت چنین نقل شده است که ابن عباس میگوید: در آن هنگام که لحظات مرگ پیامبر(صلی الله علیه وآله) نزدیک میگشت، در خانه و اتاق آن حضرت مردانی بودند که در میانشان عمربن خطّاب نیز بود. آن حضرت فرمود: چیزی بیاورید که برایتان نوشته ای بنویسم که #هرگز بعد از آن گمراه نشوید.
💢 عُمر گفت: بر پیامبر مرض غلبه کرده، و سخن او بر سلامت و شعور کافی (العیاذ بالله) نیست. نزد شما کتاب خدا (قرآن) هست، و کتاب خدا ما را کافی می باشد.
آن کسانی که در اتاق بودند اختلاف کردند و به دو دسته تقسیم شدند. یک دسته همراه عمر، و دسته دیگر مخالف او. پیامبر فرمود: از نزد من برخیزید. این سر و صدا و اختلاف و درگیری در حضور من روا نیست.[۱]
🔻علامه مجلسی رضوان الله علیه می نویسد:
حدیث دوات و قلم (قرطاس) در صحیح بخاری مسلم و سایر کتب معتبره اهل سنت(خلاف) مذکور است به طرق متعدد، چنین روایت کرده اند ایشان از ابن عباس که او گریست آنقدر که آب دیده اش سنگریزه مسجد را تر کرد، و می گفت که: روز پنجشنبه، روزی که درد رسول خدا صلی الله علیه و آله شدید شد و گفت:
بیاورید دواتی و کتفی تا بنویسم از برای شما کتابی که گمراه نشوید بعداز آن هرگز، عُمَر گفت رسول خدا #هذیان می گوید. [العیاذ بالله]
به روایت دیگر گفت: درد بر او غالب شده است، نزد شما قرآن است، بس است ما را کتاب خدا.
🔹 پس اختلاف کردند اهل آن خانه و با یکدیگر مخاصمه کردند، بعضی گفتند: بیاورید تا بنویسد رسول خدا صلی الله علیه و آله برای شما کتابی که بعد از آن گمراه نشوید؛ بعضی گفتند که: قول، قول عمر است، چون آوازها بلند شد و اختلاف بسیار شد نزد آن حضرت، دلتنگ شد و فرمود: برخیزید از پیش من.
پس ابن عباس می گفت: به درستی که مصیبت و بدترین مصیبتها آن بود که مانع شدند میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و میان آنکه آن کتاب را از برای ایشان بنویسد، به سبب اختلافی که نمودند و آوازها که بلند کردند.[۲]
📚 منابع:
[۱]- صحیح بخاری، باب قول المریض قومواعنی، کتاب المرضی، ج۷، ص۱۵۶، و باب کراهیه الخلاف: ج۹، ص۱۳۷، چ بولاق.
[۲]- جلاء العیون، صفحه ۸۸.
-----------------------------
📌📌 پی نوشت :
سوره ی حجرات، آیه ۲؛
-(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ)-
ﺍﻯ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ! ﺻﺪﺍﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﺨﻦ ﻣﻰﮔﻮﻳﻴﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﺘﺎﻥ ﺗﺒﺎﻩ ﻭ ﺑﻰ ﺍﺛﺮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺗﺒﺎﻫﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻜﻨﻴﺪ.
سوره ی نجم آیه ۳ و ۴؛
-(وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ)(إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ)-
ﻭ [رسول خدا] ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﺪ.(۳) ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﺟﺰ ﻭﺣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ، ﻧﻴﺴﺖ.(۴)
✔️ می بینیم که به روشنی ثابت میشود این ها می ترسیدند که از پیامبر مطلبی به جای ماند، که سدّ راه منافع و خواسته های آنها شود، و آرزوها و آمال سالیان درازشان را بر باد دهد. این گروه نیرومند ، در زمان حیات پیامبر ، از نوشته شدن گفتار آن حضرت مانع گشتند. بعد از آن حضرت هم کوشیدند که سخنانی که از وی در خاطره ها مانده است ثبت نشود و بازگو نگردد...
💬 برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب نقش ائمه در احیای دین - علامه سید مرتضی عسکری؛ جلد ۱، ص ۱۵۱، داستان قلم و دوات.
-----------------------------
☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆