♨️کویت، عربستان و امارات، بزرگترین سهامداران عرب شرکتهای آمریکایی
🔻کویت، عربستان و امارات در میان کشورهای عربی، طی ۱۱ ماهه سال گذشته (۲۰۲۳) بیشترین سرمایهگذاری را در سهام شرکتهای آمریکایی داشتهاند.
🔻سرمایهگذاری ۲۸۹.۳ میلیارد دلاری کویت در این مدت، این کشور را به رتبه نخست عربی و ۱۷ جهانی رسانده؛ که ۲.۱٪ کل سرمایهگذاریهای جهان است.
🔻همچنین عربستان با ۱۸۵ میلیارد دلار در جایگاه دوم عربی و ۱۸ جهان، و امارات با ۱۷۶.۳ میلیارد دلار در جایگاه سوم عربی و ۱۹ جهان قرار گرفتهاند.
🔻ارزش کل سرمایهگذاریهای اعراب در بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۲۳ نیز نزدیک به ۶۵۴.۶ میلیارد دلار بوده است.
https://eitaa.com/qademon
@safir_tv
♨️کویت، عربستان و امارات، بزرگترین سهامداران عرب شرکتهای آمریکایی
🔻کویت، عربستان و امارات در میان کشورهای عربی، طی ۱۱ ماهه سال گذشته (۲۰۲۳) بیشترین سرمایهگذاری را در سهام شرکتهای آمریکایی داشتهاند.
🔻سرمایهگذاری ۲۸۹.۳ میلیارد دلاری کویت در این مدت، این کشور را به رتبه نخست عربی و ۱۷ جهانی رسانده؛ که ۲.۱٪ کل سرمایهگذاریهای جهان است.
🔻همچنین عربستان با ۱۸۵ میلیارد دلار در جایگاه دوم عربی و ۱۸ جهان، و امارات با ۱۷۶.۳ میلیارد دلار در جایگاه سوم عربی و ۱۹ جهان قرار گرفتهاند.
🔻ارزش کل سرمایهگذاریهای اعراب در بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۲۳ نیز نزدیک به ۶۵۴.۶ میلیارد دلار بوده است.
https://eitaa.com/qademon
@safir_tv
از کعبه بانک حق جلی می آید
آوای خوش لم یزلی می آید
بشنو که سروش وحی حق می گوید
آغوش گشایید علی می آید
خجسته زاد روز مولود کعبه مولا امیر المومنین علی ( ع) و روز پدر بر شما مبارک باد
1_8618544202.mp3
3.28M
و کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف
هدایت شده از احکام و شبهات روز
🔆 نرخ حج عمره زمان شاه ❗❗
✍ قابل توجه اونهایی که حکم معلم استخدامی زمون شاه رو نشر میدن و آب از لب و لوچشون سرازیر میشه
🕋 نرخ حج عمره زمون شاه ۷۳۵۰ تومان بود
حقوق معلم ۵۰۰ بود
چند برابر میشه !!! حدود ۱۵ برابر حقوق معلم
👈 حج عمره فعلی حدود ۴۰ میلیون است که با حقوق ۱۰ میلیون میشه ۴ برابر حقوق معلم
🗞 روزنامه اطلاعات اول اسفند ۱۳۵۵ (۲۵۳۵)
📌 ضمنا اون موقع دلار ۷ تومن بود و تحریم هم نبوده و طبق ادعای جریان طرفدار پهلوی روزانه ۶ میلیون هم بشکه فروش نفت داشتیم
#شبهات
#احکام
🌐 به قرارگاه پاسخگویی به سوالات #دینی بپیوندید
👇
☫ @shobhe_dini ☫
مفاخر:
💠 منشور اخلاقی انتخابات
۱۱- پرهیز از تهمت، دروغ و تمسخر
✍ تهمت، دروغ، تمسخر،تحقیر و نقل قول های ثابت نشده از گناهان بزرگی است که عذابهای آخرتی و آثار نامناسب دنیایی دارد.
☀️ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ ». حجرات/۱۱.
🔹 بر این اساس، شایسته است فعالان در عرصه تبلیغات انتخاباتی با بازخوانی دستورات اخلاقی اسلام، آخرت خود را به دنیای دیگران نفروخته و آگاه باشند که حرمت انسان مؤمن از کعبه بالاتر است؛ پس باید با بهره گیری از شیوههای مشروع و گفتوگوهای دوستانه و عالمانه سیاسی، از گناهان پُرزیان زبانی پرهیز نمایند و گوش جانشان نوای آسمانی قرآن را بشنود که «...إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا». اسراء/ ۳۶.
💠 منشور اخلاقی انتخابات
۱۲- وفای به عهد و امانت داری
✍ نامزدهای تأیید شده ی گران قدر با تدبر در نطقهای انتخاباتی خود، با در نظر داشتن وفای به عهد در وعده هایشان، نسبت به اجرایی بودن وعدههای انتخاباتی و پرهیز از وعده های ناممکن و خارج از اختیار یا مستلزم عدالت گریزی و رانت خواری عنایت لازم را بذل نموده و در صورت پیروزی در این آزمون پر مسئولیت، با تمام توان بر عهد خود با مردم مبنی بر قانونگرائی اسلامی و عدالت ورزی پایدار باشند که « إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا » اسراء/ ۳۴. البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از 🇮🇷 نیمه پنهان 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه مسأله مسکن را حل کرده بود که یهو مردم از سیری ریختند در خیابان!
🗣 عبدالله گنجی
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
.حاج آقای قرائتی فرمود:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/joinchat/3018457694C3a901c9940
.حاج آقای قرائتی فرمود:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/joinchat/3018457694C3a901c9940