#گلخندهای_آسمانی_(۱)
#طنز_شوخی_دفاع_مقدس
👌در یادمان شهدای هویزه یکی از بچه های باسابقه اصرار کرد بریم سر قبر "شهید علی حاتمی"... پرسیدیم چرا بین این همه شهید به اونجا اصرار داری. گفت بیاین کارتون نباشه... رفتیم سر مزار شهید و مشغول فاتحه بودیم, دیدیم چند تا خواهر هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت می کشیدن جلو بیان... برام جای تعجب بود خوب بقیه شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحه بخونن, که این رفیقمون گفت آخه این "شهید مسئول کمیته ازدواجه" هر کی با نیت خالص بیاد سر خاکش سریع ازدواج می کنه (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن) ما هم از قصد هی کشش می دادیم و از روی مزار بلند نمی شدیم. یهو راوی اومد بلند جلومون با صدای بلند وخنده گفت: "آقایون این شهید شوهر میدهها ... زن نمیده به کسی..." یهو همه اطرافیان و اون خواهرای پشت سری خندیدند و ما هم آروم آروم تو افق محو شد...
😅برای تاکس ثبت نام کرده بودم وبه بقال محل و تمام بچه های محل سپرده بودم که اگرآمدند تحقیقات همگی با هم بگن این بدبخت و فلک زده است و چیزی برای خوردن هم ندارد. همزمان مادر اسماعیل برایش می رود خواستگاری وخانواده دختر میگن ما باید یک تحقیقات محلی انجام بدهبم. مادرش قبول کرد ولی یادش رفت به اسماعیل بگه... آنها هم بعد یه مدت کمی آمدند تحقیقات. بچه های محل هم اشتباهی خیال کردن از تاکسیرانی آمده اند. هر کدام شان یه حرفی زده بودند. یکی گفته بود بابا این آنقدر بدبخت است که خرجش را هم ما می دهیم. آن یکی گفته بود پول اتوبوس و ماشینش را ما می دهیم. از همه بدتر بقال محل گفته بود که این بدبخت جای خواب نداره و شبها هم میاید مغازه ما می خوابد. خلاصه سرت را درد نیاورم خواستگاری به هم خورد و وقتی هم که تاکسیرانی برای تحقیقات آمدند، بچه ها برای اینکه درست کنند آنقدر از وضع مالی اسماعیل خوب تعریف کردند که به اسماعیل هم تاکسی هم ندادند. از اینجا مانده و از آنجا رانده شده بود اسماعیل. نه زن گرفت و نه تاکسی بهش دادند... راوی:ناصر کاوه
ماجرای خواستگاری شهید اسماعیل اسدی
#کتاب_گلخندهای_آسمانی
#ناصرکاوه
#گلخندهای_آسمانی_(۲)
#طنز_شوخی_دفاع_مقدس
🌿... سال 63 نزدیکی های شهر بستان در موقعیتی مستقر بودیم که به موقعیت 👿پشه معروف بود😳 (دلیل نامگذاری موقعیت پشه هم, وجود مگس و پشه های منطقه هورالعظیم بود) پشه نگو 👈گودزیلا بگو😁 نیش این حشرات به حدی گزنده بود که جای نیش شان زخم میشد و با خارش دادن زخم آن گسترش پیدا می کرد وگریه آدم در می آمد.😍
🌿... روزها از گرمای بالا 50 درجه😁 و خستگی صبحگاه خواب نداشتیم😊 و شبها هم از آزار و اذیت 😈پشه ها ورزم شبانه 😍بی خواب بودیم😰 تا بالاخره آقا فریبرز👌 پس از مطالعات و تحقیقات آخرین راه حل خود را ارائه داد😇 فریبرز در پیت های فلزی 17 کیلویی پنیر پٍٍهن گاو🍳 را با ذغال مخلوط کرده بود و شبها آنرا آتش میزد👈 که دود می کرد 👈و ما هم زیر پتو سربازی تو اون گرما برای در امان ماندن از نیش 👿پشه هاباید می خوابیدیم😥
🌿...چند روز اول با گرما و دود بالاخره👈 دو ساعتی می خوابیدم تا اینکه پشه ها😁به دود مصونیت پیدا کردند😭 دیگه خودتان فکرش را بکنید😊 دود و بوی پٍهن و گرمای 50 درجه و پشه های قاتل و پتوی سربازی و.... امانمان را بریده بودند😁 و برای اولین بار بود که فریبرز تسلیم وضع موجود شده بود😳 نه روز خواب داشتیم و نه شب😳 کاری که 😈صدام یزید نتونسته بود انجام بده 👿پشه ها انجام می دادند و اون این بود که 😭گریه👈 رزمنده ها را درآورده بودند😥 هنوزم بعد از سالها که یادش می کنم👈مو به بدنم سیخ می شود 👈از آن همه گرما و دود و پشه و بی خوابی و....😭😁
☀️به شهید ملکی که یک روحانی بود گفتند باید به گردان حضرت زینب (س) بروی. او با این تصور که گردان حضرت زینب (س) متعلق به خواهران است. به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد. اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد. هنگامیکه میخواست به سمت گردان حرکت کند، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در دزفول مستقر است. شهید ملکی بعد از شنیدن اسم "غواص" به فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید، من را به گردان دیگری بفرستید. اما دستور فرمانده لازم الاجرا بود. هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید. شهید ملکی از ماشین پیاده شد چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کرد. راننده که از پشت سر شهید ملکی میآمد، با تعجب گفت: حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟ شهید ملکی با صدایی لرزان گفت: “والله چی بگم، استغفرالله از دست این" خواهرای غواص" راننده با تعجب زد زیر خنده و گفت: کدوم خواهر حاج آقا؟ اینا برادرای غواصن که تازه از آب بیرون آمدند و دارند لباساشونو عوض میکنند. اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!
راوی : سردار علی فضلی
#کتاب_گلخندهای_آسمانی
#ناصرکاوه
هدایت شده از جهاد تبیین
🍃اگر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حاج حسین همدانی و دیگر مدافعان حرم نبودند👇
«#کتاب_بازمانده_های_فیروزه» 🍃
🔸سرگذشت تلخ دختران ایزدی در عراق
🔸روایتی از روزهای ابتدایی اشغال موصل توسط داعش
💥در اولین حراج دختران ایزدی 👈 ۱۷ دختر و زن ایزدی در سنین مختلف فروخته شدند. آنها را در یک ردیف به صف کرده و به گردانشان پلاکهایی انداخته بودند که روی آنها شمارههایی نوشته شده بود. از شرم سرهایشان را به زیر انداخته بودند .. پنجاه و دو مرد از نقاط مختلف مناطق تحت اشغال داعش مثل گرگهای گرسنهای که در انتظار فرصت هستند تا شکار خود را تکه و پاره کنند، از آنها دیدن کردند. درخواست تعدادی از خریداران برای خرید مستقیم دو دختر ایزدی و عدم عرضه آنها و انجام تشریفات عرضه و فروش به دلیل زیبایی خیره کنندهای که داشتند و بیم از افزایش تقاضا و بالا رفتن قیمت و عدم توان پرداخت قیمت آنها، اعتراض تعدادی دیگر به این درخواستها را به دنبال داشت و نزدیک بود به درگیری مسلحانه و نزاع خونین بین دو طرف منتهی شود و در حالی که دو طرف با صندلیها به جان هم افتاده بودند، صدایی آنها را به خود آورد... ادامه داستان را در سایت شخص ناصر کاوه به آدرس زیر ملاحضه کنید:👇
قسمت اول 👈🏻 https://b2n.ir/p06121
قسمت دوم 👈🏻 https://b2n.ir/m05626
قسمت سوم 👈🏻 https://b2n.ir/f35832
قسمت چهارم 👈🏻 https://b2n.ir/f97074
قسمت پنجم 👈🏻 https://b2n.ir/w04851
قسمت ششم 👈🏻 https://b2n.ir/a45083
قسمت هفتم 👈🏻 https://b2n.ir/g79925
🔺اگر سپاه، شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش نبودند... 👆
لطفا حداقل برای یکنفر ارسال فرمایید
ارادتمند 👈 #ناصرکاوه
👐التماس دعا
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️قابل توجه مسئولین نظام در تمام رده ها، خصوصا مسئولین و فرماندهان امنیتی و اطلاعاتی👈 جام جهانی داره شروع میشه، مراقب و هوشیار در داخل و خارج از مرزها باشید، اکثر حملات و عملیات های استکباری در کوران جام های جهانی و مسابقات المپیک رخ داده است، چون ورزش و خصوصا فوتبال ذاتا یک پدیده استعماری است !؟لطفا این کلیپ را تا انتها تماشا کنید و در حد توان خود منتشر کنید 👈 ارادتمند: #ناصرکاوه
#ببینید | اتفاقی عجیب در المپیک ها و مسابقات فوتبال
⁉️ در #المپیک و #جام_جهانی چه خبر است؟!
🔸به بهانه شروع بازیهای #جام_جهانی_فوتبال_فطر
🔶 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#جام_جهانی
#فوتبال_ورزش_استعماری
#مردم_با_بصیرت
#مردم_هوشیار_باشید
هدایت شده از 🇵🇸🇮🇷 قرارگاه ولایت 🇮🇷🇵🇸
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا