"به دامان حسن"
کاش انگور دلم افتد به دامان حسن
یا که دستانم رسد روزی به دستان حسن
در میان خمره چشم حسن گردد شراب
هر که انگور دلش افتد به دامان حسن
سوی میخانه نرفتیم و ننوشیدیم مِی
جز مِی از جام کرامت از سر خوان حسن
ما سر پیمانه بشکسته سر پیمان که نه
مانده از روز ازل این دل به پیمان حسن
زُهد ما آخر فنا گردد به دُکّان ریا
زاهد ازطوفیم بر لبهای خندان حسن
خرمن زلفش چو بالا زد چه دلها دیده شد
گشته در زنجیر بر زلف پریشان حسن
آنکه با بُغض علی آمد که تکفیرش کند
شد مسلمان عاقبت با دست ایمان حسن
هر که می میرد بگوینداز غلامان حسین
روی قبرمن نویسید از غلامان حسن
از قلم افتاده گر نامم بر ایوان نجف
پس نویسیداز کرم آن را بر ایوان حسن
بر سر هر سفره ای گفتند نعمات حسین
در حقیقت بوده ایم از لطف مهمان حسن
لقمه ای میخورد و یک لقمه به سگ میداد،پس
خوش به حالش هر که خورده لقمهء نان حسن
گندم لطف علی در سفرهء ما نان شده
نان نمک میخواهد آن هم از نمکدان حسن
ضربهء فتاح میدان جمل کافیست تا
یک حقیقت رو کند از بُغض پنهان حسن
با براق عقل قاسم تاخت تادشت جنون
سر ز پا نشناخت چون آمد به فرمان حسن
گفت در "لایوم کیومک "حسن این جمله را
جان من جان حسین و جان او جان حسن
خنده کمتر کرد وقتی آمد از کوچه حسن
داشت محکم دست غم چاک گریبان حسن
در حسین و درحسن فرقی نمی بینم ولی
شادی زهرا بگویم هستم از آن حسن
روضه خوان هر جابگوید جان به قربان حسین
فاطمه آنجا بگوید من به قربان حسن
گفته پیغمبر که در محشر نخواهد بود کور
دیدهء هرکس که یک دم بوده گریان حسن
بر سر کویش اگر "قنبر" نگشتم عاقبت
میشوم یک روز از خُدام دربان حسن
#مهدی_قنبری_نوشابادی
#خیمهٔ_سوخته
#قنبر
ایتا
🆔 https://eitaa.com/kh_soukhteh
تلگرام
🆔 https://t.me/kh_soukhteh
با ما همراه باشید 👇
🌐کانال خبری نوش آبادیها(۱)👇
🆔@nooshabadiha1💯