eitaa logo
- دلدادھ مٺحول -
3.3هزار دنبال‌کننده
455 عکس
71 ویدیو
6 فایل
- از گرامافون ؛ زمزمه‌هایِ شجریان به گوش می‌رسه...
مشاهده در ایتا
دانلود
- دلدادھ مٺحول -
سبز و نارنجی. A 507. EXIT. ؛ گفتم که ببین منو! ‏غسان کنفانی میگه: «أعود الیک، کما يعود اليتيم الى ملجأه الوحيد برمی‌گردم پیش تو، مثل یتیمی که به تنها پناهگاهش برمی‌گرده...» پس هر وقت خواستی برگردی، بدون که میتونی بیای. برگردی و بمونی. همینجا. ستون 507. حرفمو قطع کرد و گفت: + دلم نمیاد برم. نه این که فکر کنی تعلقی دارم‌ها! نه! پاستاهاتو دوست دارم و این یعنی دلیل واسه موندن. چی میزنی به این؟ موندگارم کرده! کی باورش میشه آخه؟ جدی جدی با یه پاستا موندگارم کردی. با یه پاستا و یه جمله از کنفانی، همون روزنامه نگار فلسطینی. در واقع با جزئیات موندگارم کردی و این ماهرانه‌ترین ویژگیِ توعه... "دیدار؛ برشی از مکالمات"
دقیقا چهارصد سال و هفت ماه و دوازده روزه که تو تابستونیم. و تازه شهریور هنوز کامل مونده. کاش این اصرار به موندن رو پاییز داشت. زمستون داشت. تو داشتی عزیزم. کاش این اصرار به موندن رو تو داشتی.
غایتِ این قصه باید به اینجا می‌رسید که بگم: "خُـرَّم آن لحظه که مشتاق، به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد..." اما حالا با لبخندِ ناشی از غمِ شیرینِ فراق تو، آهسته زیر لب می‌خونم: "لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد..."
تو کتاب فیه ما فیه مولانا، تو یه پاراگرافی نوشته بود: "بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مُشک(عطر) آید." باید بگم که پرانتزها لبخندِ معنادار و منظوردار، پرانتزهااا :)))))))
- دلدادھ مٺحول -
وقتی از جلوی این موکب رد می‌شدم، یاد اون تك‌ بیت شعر افتادم که میگه ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن، دل دیوانه‌یِ ما را... انگاری تو این مسیر هر کسی از تمامِ تعلقاتش مایه میزاره. از جای اسکان گرفته، تا مواد غذایی و مالی. اونم نداره؟ کار فرهنگی و پخش نذری. اونم نه؟ میگه بیا دراز بکش خستگیتو دَر کنم زائر. بیا با یه تیکه مقوا باد بزنمت. تو فقط بیا...
این کانسپت "چشمای خوشگل داشتن" فراتر از یه ویژگیه انگار. مثل پول و پارتی می‌مونه. همونقدر در ارتباطات مؤثره و مهم و به یاد موندنی.