eitaa logo
- دلدادھ مٺحول -
3.4هزار دنبال‌کننده
360 عکس
58 ویدیو
6 فایل
- از گرامافون ؛ زمزمه‌هایِ شجریان به گوش می‌رسه...
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزا فقط باید رفت پیش پدر و از غم نبودن مادر گفت؛ باید بریم توی آغوش پدر و بگیم چه رنجی از نبودن مادر به قلب‌هامون وارد شده. هیچ جایی به غیر از خونه‌ی خود پدر نمی‌تونه این غم رو تسکین ببخشه ...
- دلدادھ مٺحول -
این روزا فقط باید رفت پیش پدر و از غم نبودن مادر گفت؛ باید بریم توی آغوش پدر و بگیم چه رنجی از نبودن
تصورِ شرحِ این غم در نجف با صدای مداحی‌ ، همهمه زائرها ، خنکایِ سنگ‌فرش‌هایِ حرم ، و زمزمه‌یِ "کلمینی" . . اشک . غم . استیصال .
ولی ما با روضه میخ و پهلویِ‌شکسته از بچگی تو روضه‌ها بزرگ شدیم . قد کشیدیم ، گریه کردیم و اشکامونو با گوشهِ چادر سیاه مامانمون پاک کردیم . بعد شما بین حرفاتون به راحتی بیانش میکنید و از تکرارش حرف میزنید؟ چطور میتونید انقدر "وقیح" باشید؟ .
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
-اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج.
12_Narimani_951128_Fatemiyeh_Aval_05_(www.rasekhoon.net).mp3
13.65M
به انضمامِ عطرِ یاسِ روضه .
- دلدادھ مٺحول -
به انضمامِ عطرِ یاسِ روضه .
- سلام مادرِ سادات . حالِ الانِ من ذره‌المِثقالیه از احوالم تو روضه‌هاتون وقتی روضه در و پهلویِ شکسته رو شنیدم . . همون دل‌سوختگی، همون ناتوونی، همون غم همون مظلومیت . . همون مظلومیت . . همون مظلومیت . . چطور شرح بدم این جنونِ لحظات رو ، که حق مطلب غمِ قلبم ادا بشه؟ خانوم جان . . من همون جایی که با شنیدن "کلمینی" قطرات اشک روی صورتم جا خوش کرد ، فهمیدم هنوزم میتونم به قلبم برای بهتر شدن و پس زدن سیاهیاش اعتماد کنم . . و از اونجا تکوندن دلمو سپردم دست خودتون مادرِ پهلو شکسته‌یِ ما . عریضه‌نامه‌ام طولانی شد ، فقط خواستم عرض ارادتی کنم خدمتِ شما .
الان که فکر میکنم میبینم آقای مرتضی آوینی ؛ شما قشنگ‌ترین تشبیه از زندگی رو گفتید : - سیاره‌یِ رنج‌ها . چقدر دقیق . چقدر وصفِ‌‌حال .
- دلدادھ مٺحول -
هروقت عزیزجون دلتنگ حاج‌آقا خدابیامرز میشد ، تو چشماش اشک حلقه میزد . می‌گفتیم عزیز ؛ الانه که از چشمات بارون بیاد . دست میکشید به موهامون ، همون‌جوری که داشت نریختن اشکایِ چشمشو کنترل میکرد ، می‌گفت نه ننه ؛ نه دورت بگردم . هوا آلودس غبار داره ، رفته تو چشمم اینجوری شده. الآنم هوای تهران همینه . نُه میلیون آدمِ دلتنگِ دلگیرِ دلسوخته تو این شهرن ، که تو چشماشون قطرات اشک آهسته میرقصه و وقتی نگاهشون می‌کنی ، آروم بهت لبخند میزنن و میگن خیلی هوا آلوده‌ شده‌ها . . - تهرانِ محزونِ آلوده‍ِ من .
Karen Homayounfar - Madaraneh(1).mp3
6.43M
- فکر نمیکنی ما همدیگر را ؛ جایی دیگر دیده باشیم؟ جایی میانِ یک موسیقی؟
یا برگرد ؛ یا آن دل را برگردان . .
آقای امام حسین ؛ تصدقتون که هیچوقت نمیزارید گره‍ کارمون حل نشده بیفته گوشهِ دلمون . تصدقتون .
جدا تا حالا به دنیایِ بدونِ امام حسین فکر کردید؟.
- اعوذ باللّٰه مِن الدلتنگی .
- اعوذ باللّٰه مِن الوابستگی .
- اعوذ باللّٰه مِن العشق .
- اعوذ باللّٰه مِن الچشمایِ خمارش .
- اعوذ باللّٰه مِن الموهاش که بویِ انار میده‍ .
- اعوذ باللّٰه مِن الصداش که الله اکبرِ اذونُ گفت ؛ و تو مسجدِ خدا کافرُم کرد و گفتم اشهد ان‌ لا‌ اله الا المعشوق . .
- اعوذ باللّٰه مِن الزلف آشفته‌اش.
Allah Mazar.mp3
12.39M
به پهنای صحرای دلتنگی ولله سیه غروبای دیدار .
- تقصیر تو نیست عزیزِ من . مهجوری از تو اين روزها ؛ نایِ نفس نگذاشته برایم . در چشمانت گم شده‌ام؛ انگار حِیران و سرگردانم . . سرگردانم از بغض هایِ شکسته گلویم تا صدایت . از شانه‌اَم تا آغوشت . از دَستانم تا موهایت . از لبانم تا . . تا چه؟ لبانت؟ بُگذریم ، بُگذریم . آه عزیزِ دور من ، دگر از چه بگویم برایت؟ از لشکر غمی که هر روز به سمتم روانه‌ست و اذن دخول به قلبم میخواند؟ یا از بدنی که دردِ آغوشِ نداشته ، خسته‌اش کرده؟ یا از نوشیدن‌ و مست نشدن ، گریستن و از یاد نبردن ، صدا زدن و پاسخی نشنیدن ، دویدن و نرسیدن ، از چه بگویم برایت؟ دردِ دوری‌ات به استخوانم رسیده اما دم نمی‌زنم چرا که به گمانم در راه عاشقی ، گِله گذاری روا نباشد . شکایتی ندارم از این آشفتگی‌ام ، سرِ شما سلامت حضرتِ معشوق .
53765_bba88743b4838fb9896c9cb59f.mp3
3.99M
من‌‌به‌‌غروب‌های‌تنهایی‌تهران؛معتاد‌‌شدم .
AUD-20211204-WA0012.mp3
5.29M
تمامِ روحم ؛ به دنبال تو می‌گردد.
- صدامو صاف کردم ؛ گره چارقدمو تنظیم کردم و لبِ آستینمو تا زدم و همون‌جوری که پامُ انداخته بودم رویِ پام ، اشاره کردم بهشُ گفتم : رحمت خدا به اونایی که کتاب میخرن و رحمت مضاعف‌تر به اونایی که همراه اون کتاب گل هدیه میدن . خندید ، هیچی نگفت . یک ساعت پیش اینو آورده میگه : الان رحمت خدا شاملِ حالم شده؟ خندیدم . هیچی نگفتم . ولی خودمونیم ، هیچ هدیه‌ای روح‌نوازتر از هدیه دادن یا گرفتن کتاب نیست . دریغ نکنید آقا . دریغ نکنید . [داستان‌ بریده‌بریده‌ اثر‌ علیرضا‌ نظری‌ خرم.]