فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از جان عزیز ترم...
🔶 جاودانگی
به راستی که زندگی جزء خواهش ها و خواسته ها نیست و کسی به اختیار می میرد که بتواند از صدای این خواهش ها و تعلقات آزاد شود و آن وقت فقط جاودانگی را طلب می کند و در این صورت خواهد مُرد و به زندگی جاودانه می رسد...
هر پیر زنی مرگ طبیعی دارد
مردی که به اختیار میرد مرد است
و حافظ می گوید:
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فکر میکردم چه چیزی میتواند حال و روز دانشمندان حقیقی ما را توصیف کند. دیدم این بیت حضرت حافظ بسیار مناسب است:
فلک به مَردمِ نادان دهد زِمامِ مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
در حال ساخت نسخه با کیفیت از نرم افزار شرح غزلیات حافظ هستیم منتظر باشید 🤩🤙
ان شاء الله در کافه بازار هم منتشر خواهد شد 👌
🔶 حافظ بی پول
حافظ هم گاهی بی پول می شد و می گفت: اگر وظیفه(پول) رسد، آن را خرج نوشیدنی و غذا می کنم...
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 معنای جهان
برخی گفته اند: جهان که همان عربی کیهان است، به معنای "جهیدن" است؛ گويا جهان می جهد و هرگز در نقطه ای ساکن و ثابت نمی ماند... هیچ چیزی در این دنیا ثابت نمی ماند و در بی ثباتی تمام می گذرد و ما تنها خیال می کنیم در نقطه ای ساکنیم...
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیّتِ خیر مگردان که مبارک فالیست...
#یا_صاحب_الزمان
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ بس ] بسیار
[ غریب ] بی همتا، زیبا، شگفت انگیز، قابل تحسین
[ افتاده است ] اتفاق افتاده است، قرار گرفته است
[ مور خط ] خط های مورمانند؛ یعنی خط هایی که مانند مور ریز و ظریف و کوچک هستند که در اینجا منظور آن موهای ریز و لطیفی است که در پشت لب یا اطراف رخسار یک نوجوان تازه رسته و دمیده شده باشد
[ نگارستان ] نگار خانه، کارگاه خط و نقاشی که امروز بدون "آتلیه" گفته می شود و در اینجا منظور صورت و چهره آدمی در سنین نوجوانی است
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
در نگاه حافظ خدا نقاش است و عالم نگارخانه است و آدم تابلو نقاشی است.
حافظ می گوید: در این نگارخانه ی عالم وقتی به این تابلو ها(تک تک آدم ها) خوب خیره می شوید، درمییابید که خداوند نقاش، چه نقاشی های ظریف و زیبایی پدید آورده است که مردم متاسفانه از این زاویه عالم و آدم را نمی بینند و به نگارخانه ی عالم نمی نگرند؛ اما حافظ اهل نگارخانه است و از کنار این تابلو ها سطحی عبور نمی کند و می ایستد و غرق در این جلوه ها می شود، و گاهی به چهره ی یک نوجوان توجه می کند که آن مو های ریز و لطیف اطراف صورت و پشت لب او دمیده است و چه جلوه و جمالی به او بخشیده است و اینجا است که او را مورد خطاب قرار می دهد:
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
ببین که چه بسیار شگفت انگیز و زیبا آن خط های ریز بر روی رخسار تو نشسته است.
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
اگرچه در یک کارگاه خط و نقاشی وجود خط های ریز و ظریف چیز شگفتی نیست و شگفت انگیز نمی نماید؛ یعنی در مقابل آن همه زیبایی و جلوه ها گم و پنهان خواهد بود؛ یعنی از این دست زیبایی ها کم نیست.
این نگاه حافظانه است که حتی از ریز ها و کوچک ها هم غافل نیست، برخلاف نگاه امثال ما که به اندازه هیمالیا جلوه و زیبایی می بینیم ولی گویی که نمی بینیم و ابدا ما را شگفت انگیز نمی کند، و حالا ببین که یک نقاش چقدر رنج می برد که وارد نگارخانه ی او بشوید و از کنار یک و یک تابلو های شگفت و نفیس او عبور بکنید اما نایستید و تأمل نکنید و از ظرافت ها و ریزه کاری های او یاد نکنید، و از آن طرف ببین که یک نقاش چه لذتی می برد وقتی که شما برابر یک تابلو او بایستید و دست روی نقطه های ظریف آن بگذارید و به او بگویید که چقدر زیبا اینجا را نقاشی کردید که در این صورت تمام وجود او غرق نشاط و سرور می شود چون نگاه شما را می بینید.
اکنون با این بیان متوجه خواهید بود که چرا حافظ سراغ چهره یک نوجوان می رود و در چهره نوجوان، آن همه عناصر بدیع و شگفت انگیز را رها می کند و دست روی آن تار های موی تازه دمیده در کنار صورت و پشت لب می گذارد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ شام ] اول و ابتدای شب، و "شام غریبان" یعنی شب اولی که در غربت سپری می کنند
[ طره ] مو های بالای پیشانی
[ شبرنگ ] به رنگ سیاه رنگ
[ غریب ] تنها، بی کس
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
طره و گیسو بدون چهره تنها یک زباله است ولو از نوع طلایی باشد، و مردم می خندند از کسی که زلف طلایی داشته باشد، و یک چنین زلف و طره ای هیچ گاه دل ربایی نمی کند، مگر اینکه کنار یک چهره ی زیبایی باشد.
و حکایت این دنیا و خداوند دقیقا مانند این گیسو و چهره جمیل است، و این دنیا کنار خدا جلوه دارد و در جنب خدا یک طعم و ارزشی دارد، و بقول حافظ این دنیا اگر منهای خدا باشد شام غریبان است؛ یعنی سیاه و ظلمانی است، و به همین خاطر حافظ خداوند را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید: ای کسی که شام غریبان است این طره شب رنگ تو؛ یعنی این دنیای تیر و تار تو(چرا تیر و تار است؟) چون خودت را به من نشان نمی دهی و چون برای من شهود و مشاهده ای اتفاق نمی افتد و من تو را نمی بینم و از جمال دلربای تو محروم هستم، پس بیا و خودی نشان بده، وگرنه ممکن است وقت سحرگاه بخاطر ظرفیت کمی که دارم شکوه ها و ناله هایی از من بشنوی که خوش نباشد، پس بیا و حذر از آن ناله ها کن.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ حیرت ] سرگشتگی، سرگردانی، حیرانی
[ دور نبود ] دور از ذهن نیست، جای شگفت نیست؛ یعنی تعجبی ندارد
[ غریب ] ناآشنا، بیگانه
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
دیر آمدی و می خواهی زود بروی؟
ما رو از ناله های سوزناک سحرگاهان برحذر می داری و می گویی: اگر خودی به ما نشان ندهی به وقت سحرگاه گله و شکوه می کنم؟
نگاه کن که تو تازه به میان ما آمدی و پیش از این با ما همراه نبودی، و آنهایی که تمام عمر خود را در این راه خرج و هزینه کردند و با ما آشنا بودند، هنوز راه به جایی نبردند و در عالم حیرانی و سرگشتگی خود سِیر می کنند، پس جای تعجب نیست اگر غریب و ناآشنایی مثل تو حافظ خسته و ملول و غمناک باشد.
جالب است که حافظ "حیرانی" را تعبیر به "مقام" می کند و می گوید: همین که آدم سرگشته و سرگردان خدا باشد، خودش یک مقام و جایگاه و منزلت است، و همینکه آدم بی سَر و سامان حق باشد جایگاه کمی ندارد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ شاهد ] در لغت به معنای گواه است؛ اما در اصطلاح عارفانه به معنای زیباروی است
[ قدس ] پاک و منزه بودن، منسوب به عالم قدس
[ شاهد قدسی ] آن محبوب و زیبارویی که زیبارویی او ملکوتی و آسمانی و بهشتی است
[ نقاب ] نوعی از حجاب زنانه است
[ کشیدن بند نقاب ] کنایه از برداشتن نقاب است
[ مرغ بهشتی ] پرنده ی بهشتی
[ دانه و آب دادن ] کنایه از پذیرایی کردن و مراقبت کردن است
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
جان آدمی خیلی زیبا و تماشایی است چون از خدا است و خدا در وجود آدمی دمیده است و می فرماید:
نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي
این روح و جان یک حقیقتی است که من در وجود آدمی دمیدم، پس باید خیلی زیبا و تماشایی باشد، این زیبایی و تماشایی بودن هم قدسی و منسوب به خداوندی است که سراسر قدس و پاکی است؛ یعنی هیچ نقصی در جان آدمی وجود ندارد؛ ولی متاسفانه گرفتار نقاب و حجاب است، و مقصود از حجاب و نقاب تعلقات آدمی است که جامی هم می گفت:
گنج جمالی و کاینات خرابت
شاهد غیبی و آب و خاک نقابت
این جهان آب و خاک تبدیل به نقاب و حجاب تو شده است و اجازه نمی دهد که تو به تماشای جان بنشینی و اجازه نمی دهد اهل جان و روحانیت بشوی، مگر اینکه کسی این حجاب را کنار بکشد تا تو به جان خود توجه کنی و اهل جان بشوی.
و حالا حافظ در خطاب به جان خود می گوید:
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
چه کسی می خواهد این نقاب ها و حجاب ها و تعلقات را از روی تو کنار بزند تا آن جمال تماشایی تو آشکار بشود؟ و من اهل و طالب تو بشوم و به جای اینکه اهل تن بشوم، تمام توجهاتم به تو باشد، و به جای اینکه به جسم و جسد بپردازم به تو بپردازم، و به جای اینکه یک موجود جسمانی باشم یک موجود روحانی باشم.
حافظ در یک تشبیه دیگری جان را به "مرغ" تعبیر می کند؛ آن مرغی که مربوط به عالم بهشت است و مربوط به عالم زمینی نیست؛ البته مرغی که در قفسی به نام بدن قرار دارد، و مولوی می گوید:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم
که مرغ هم آب و دانه می خواهد و آب و دانه هر مرغی خاص خودش است؛ چنان که اردک با آب لجن و کرم های درون این آب هم خوش است؛ ولی نمی توان به طوطی هم چنین آبی و کرمی را داد، و لذا هر مرغی سفره خودش را دارد که مرغ جان آدمی هم همینطور است، و جان آدمی با هر چیزی پرورش پیدا نمی کند؛ چرا که خودش بهشتی است و غذایش هم باید بهشتی باشد، و حالا چه کسی می خواهد این غذای بهشتی را در اختیار این مرغ جان آدمی قرار بدهد؟ در این دنیا که غذای بهشتی و پاک پیدا نمی شود.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز باران کاخ گلستان تهران