🟣
● انسان های عادی به قصد تماشا کردن به بوستان و دشت می روند؛ گویا برای آنها چیزی در طبیعت است که در خانه پیدا نیست. اما برای ما که فقط تو منظوری، خاطر ما جایی نمی رود.
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو مَنظوری، خاطر نرود جایی!
● اصلا تو فرض کن ما نیز مانند انسان های عادی به بوستان برویم. در این صورت به من پاسخ دهید که در این بوستان کدام درخت سرو به بلندای یار ما است؟
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانندست؟
● و آخر در نگاه مولانا، همخانه یا همان همسر، میتواند خانه را به صحرا یعنی دشتی وسیع و سبز و دلگشا، تبدیل کند. اگر همسر نیکو سیرت باشد خانه خودش تبدیل به گلستان می شود.
تلخ از شیرین لَبان خوش میشَوَد
خار از گُلزار دل کَش میشود
حَنظل از معشوق خُرما میشود
خانه از هم خانه صحرا میشود
● که وقتی خانه چنین باشد، ما را چه نیاز به صحرا و دشت و طبیعت است؟
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● در ادبیات ما، شمع خاموش نمی شود، بلکه جان خود را از دست می دهد و می میرد. این تعبیر از مرگ شمع در این بیت حافظ هویدا است:
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
● سعدی می گوید: من مانند شمعی هستم که تا سحر روشن است و یار مانند صبحی است که چون بیاید، شمع را خاموش می کنند و در نتیجه این شمع جان خود را از دست می دهد. بنابراین ای صبح ما ! تبسمی کن و بین که چون تو آمدی من جان خود را از دست دادم.
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
گَرَت زِ دَست بَرآیَد چو نَخل باش کَریم
وَرَت زِ دَست نَیایَد چو سَرو باش آزاد
#سحرگاهی
#سعدی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
ماهیِ لب بسته را اندیشه از قلاب نیست..!
● طوطی بخاطر زبانی که دارد اسیر قفس شده است و بنابراین گاهی بی زبانی انسان را از بند های سخت نجات می دهد.
بی زبانی می گشاید بندهای سخت را
در قفس طوطی ز منقار سخنگوی خودست
● پیش از آن که زبانت تو را به زندان طولانی و هلاکت در افکند، او را زندانی کن؛ زیرا هیچ چیز به اندازه زبانی که از جاده صواب منحرف می شود و به جواب دادن می شتابد، سزاوار زندان دراز مدّت نیست.
اِحبِسْ لِسانَکَ قَبلَ أن یُطیلَ حَبسَکَ و یُردی نَفسَکَ ، فلا شیءَ أولی بطُولِ سِجنٍ مِن لِسانٍ یَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ و یَتَسَرّعُ إلَی الجَوابِ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● کلمه present در زبان انگلیسی دو معنا دارد: ۱. کادو ۲. زمان حال. جمله ای در زبان انگلیسی می گوید: زمان حال کادویی ارزشمند برای شما است.
Present, Is Present
● این جمله اگرچه ساده است؛ ولی کاش می توانستیم به واقع زمان حال را هدیه ی ارزشمند بدانیم؛ همانگونه که انسان های بزرگ از اندوخته های کنونی بهره می گیرند و وعده فردا نمی دهند.
دیگران را وعدهٔ فردا بود
لیک او را نقد هم اینجا بود
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________