🟣
● سعدی می گوید: هیچ کس قادر نیست چیزی بر سخنوری و شاعری من و همینطور زیبایی و ملاحت تو بیفزاید؛ چرا که نهایت سخندانی و زیبایی همین است که من و تو داریم.
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و زیبایی را
● سعدی که خودش را در اوج سخنوری و شاعری می داند، لباسی از لطافت را برای محبوب خودش که در نهایت حسن است با شعر و بیان می دوزد؛ اما همه ی کلمات و معانی بر قَد او کوتاه می آیند و نمی توانند لطافت محبوب را به دوخت آورند.
هزار جامه معنی که من براندازم
به قامتی که تو داری قصیر میآید
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
برای مسافرانی که در نوروز به شیراز سفر می کنند و چه بهتر که این بیت در ورودی شهر شیراز نصب شود:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
#سعدی
🟣
در روزی که یکی از دوستان با ظرافت و دقت تمام مشغول نقاشی بود، کسی آمد و گفت: چه خط های زیبایی!
و سعدی به او چنین پاسخ گفت:
چشم کوتهنظران بر ورق صورت خوبان
خط همی بیند و عارف قلم صنع خدا را
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
#مولانا
#سحرگاهی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● حافظ سوال می کند که در این جهان گل بی خار کجاست؟
حافظ از بادِ خزان، در چمنِ دهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما، گلِ بی خار کجاست؟
● و سعدی پاسخ می دهد که اگرچه در چمن و بستان گل بی خار یافت نمی شود، لیک در این جهان مردم نیکو سیرت گل بی خاراند.
گل بی خار میسر نشود در بستان
گل بی خار جهان مردم نیکوسیرند
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
روزی که دانشجویی دیر به کلاس رسید، شروع به اظهار شرمندگی و سرافکندگی کرد.
و استاد در خطاب به این دانشجو گفت:
غمین نباشم اگر دیر امدی که مرا
سعادتی چو تو البته دیر می اید
#خطاب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________