نــــــــورمـــــاه
🟣 ● و هر کسی که در این دنیا دور از مردم زندگی می کند، تنها نیست. ز خود جداشدگان پُرس دردِ تنهایی
🟣
● هر کس که به خداوند نزدیک تر شده و زیبایی اعجاب انگیز او را دریابد، نسبت به دو جهان دنیوی و اخروی، تنها تر و غریب تر خواهد بود.
حسن غریب تو مرا کرد غریب دو جهان
فردی تو چون نکند از همگان فرد مرا
● حافظ می گوید: رستگاری تَنگه ای بسیار باریک در اقیانوسی پهناور است. بقدری تنگ است که فقط یک انسان فارغ بال و تنها و عُریان از هر نوع تعلقی می تواند از آن عبور کند!
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
بگو: آیا شما منافقان درباره ما جز یکی از دو نیکی [پیروزی یا شهادت] را انتظار می برید؟ در صورتی که ما درباره شما انتظار می بریم که خدا از سوی خود یا به دست ما عذابی به شما برساند؛ پس انتظار برید که ما هم با شما منتظریم.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ ۖ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا ۖ فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● حافظ می گوید: من تعجب می کنم که در این شهر چقدر این شکر ها شیرین اند که شاه بازان طریقت به مقام یک مگس قانع شده اند؛ یعنی حاضر هستند تنزل کنند و به مقام مگس برسند و از آن شیرینی بخورند.
چه شکرهاست در این شهر که قانع شدهاند
شاهبازانِ طریقت به مقامِ مگسی
● و از طرف دیگر حافظ خورده نمی گیرد از کسی که به مقام مگس رسیده است؛ زیرا معتقد است هیچ کس نمی تواند از این شیرینی ها خودداری کند!
طمع در آن لبِ شیرین نکردَنَم اولی
ولی چگونه مگس از پِی شکر نرود
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● آدمی می تواند با کسی صحبت اختیار کند و با او همنشین شود که افکار او از جنس خودش باشد و از این رو حافظ پند می دهد که از "ناجنس" احتراز کنید.
نخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است
که «از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید»
● و اگر دو فردی که از جنس همدیگر نیستند به یکدیگر برسند و همنشین شوند، برای آنها شکنجه گاهی خواهد بود. مانند طوطی و زاغی که به ناچار در یک قفس اسیر می شوند و طوطی به زاغ می گوید: فقط نگون بختی مثل تو می تواند با تو هم صحبت شود؛ ولی چنین نگون بختی در جهان کجا پیدا می شود؟
بد اختری چو تو در صحبتِ تو بایستی
ولی چنین که تویی، در جهان کجا باشد؟
● همنشين و دوسـت، همانند وصله در لباس است، پس آن را همشكل و همجنس انتخاب کنید.
أَلصّاحِبُ كَالرُّقْعَةِ فِى الثَّوبِ فَاتَّخِذْهُ مُشاكِلاً
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● در خطاب به کسانی که افسردگی دارند. برخی مبتلا به بیماری های روحی و روانی مانند افسردگی هستند و
🟣
● و یکی دیگر از دلایل افسردگی، "علم بی عمل" است؛
کسی که علم به پیری دارد؛ ولی در جوانی کاهلی می کند.
کسی که علم به امتحان فردا دارد؛ ولی درس خودش را نمی خواند.
کسی که علم به فرصت رسیده دارد؛ ولی آن را از دست می دهد.
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
● و از همین رو اندوه و حسرت عالم بیشتر از جاهل است و حجت علیه او بزرگ تر است.
حسرت می خورد که در حال مرگ است و به آنچه می دانسته عمل نکرده است.
و إنَّ العالِمَ العامِلَ بِغَيرِ عِلمِهِ كالجاهِلِ الحائرِ (الجائرِ) الّذي لا يَستَفيقُ مِن جَهلِهِ ، بَلِ الحُجَّةُ عَلَيهِ أعظَمُ ، وَ الحَسرَةُ لَهُ ألزَمُ ، و هُوَ عِندَ اللّه ألوَمُ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________