جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست #شیخ_محمود_شبستری

🟣 ● از نگاه نظامی، قلب سلطان بدن انسان است. مبین در دل، که او سلطان جان است قدم در عشق نه، کو جانِ جان است ● دل، پادشاهى است كه سپاهيانى دارد. هرگاه پادشاه شايسته باشد، سپاهيانش شايسته باشند و هرگاه پادشاه فاسد شود، سپاهيانش نيز به فساد و تباهى افتند. لقَلبُ مَلِكٌ و لَهُ جُنودٌ، فإذا صَلَحَ المَلِكُ صَلَحَت جُنودُهُ و إذا فَسدَ المَلِكُ فَسَدَت جُنودُهُ ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________

● هر کسی که ادعای سروری و پادشاهی دارد، لازم نیست آزادی را از خودش سلب کند، فقط کافی ایست که سَر خود را در بازار عرضه کند تا خود مردم این سَر را بشکافند و ذره بینی بردارند و دنبال فرزانگی و شجاعت و حکمت بروند. هرکه‌را مایه بود سر بفراخت از پی خویش تاج و تختی ساخت ● که انسان های فرزانه چنین می کنند و تاج و تخت خود از راه فرزانگی به دست می آورند. بزرگان روشندل نیکبخت به فرزانگی تاج بردند و تخت

هست بسیار فرق در رگ و پوست از خدا دوست تا خدایی دوست #نظامی

تعبیر نظامی خیلی قشنگه؛ فرق است بین کسی که خدا را دوست دارد با کسی که خدایی کردن را دوست دارد 🙂

🟣 ● کلمه "هنر" در هر مقطعی از تاریخ معنای مختلفی دارد. هنر در زمان فردوسی مهارت در جنگاوری و رزم با دشمن است(هنر نزد ایرانیان است و بس). در نزد حافظ فضیلتی چون شعر گفتن است(حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود). و برای نسل امروزی معنایی چون بازیگری و نقاشی دارد. اما هنری که بتواند زمین را پاک کند تاکنون معنا پیدا نکرده و بکار نرفته است. خاک زمین جز به هنر پاک نیست وین هنر امروز درین خاک نیست ● هنری گمشده که امروزه کسی آن را هنر معنا نمی کند، همان "خبر داشتن" است؛ هنری که در قیاس با دیگر هنر ها بیشترین افزوده را دارد و آدمی را زنده تر و تازه تر می سازد. جان نباشد جز خبر در آزمون هر که را افزون خبر، جانش فزون ● خبری که زنده ها برای مرده ها و بالعکس دارند. خبری که زمین را از هر نوع شهوت و آلودگی پاک می کند، همان خبری ایست که امیرالمؤمنین علیه السلام بازگو می دارد: اى ساكنان خانه هاى وحشتزا و محله هاى تهى و گورهاى تاريك، اى در خاك غوطه وران، اى غريبان، اى ترسندگان، شما در رفتن بر ما پيشى گرفته ايد و ما از پى شما مى آييم. اما خانه هايتان، ديگران در آنها آرميده اند و امّا زنانتان، ديگران آنان را به زنى گرفته اند، اما اموالتان به ميان ديگران تقسيم شده. اينها خبرهايى بود كه ما داشتيم، شما چه خبر داريد؟ [سپس، به اصحابش روى كرد و فرمود:] اگر اينان رخصت سخن گفتن مى داشتند، به شما مى گفتند كه بهترين توشه ها پرهيزگارى است. يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ، أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ؛ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا، فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَمَا [وَ اللَّهِ] لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________

با خود مهربان باش! با کلاس باش!