🟣
● دولت در اصل لغت به معنای چیزی است که دست به دست می شود. و از این رو به خوشبختی و نعمت "دولت" گفته اند چون هرگز دوام نمی یابد(اَلدَّهرُ یَومَانِ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ) و حال که دوام ندارد، سعدی می گوید: باید این لحظات را غنیمت شمرد.
دَریاب، کُنون که نِعمَتَت هَست به دَست؛
کاین دولَت و مُلْک میرَوَد دَست به دَست!
● چه باغها و چشمه سارانی [که آنها بعد از خود] بر جای نهادند، و کشتزارها و جایگاه های نیکو، و نعمتی که از آن برخوردار بودند. [آری،] این چنین [بود] و آنها را به مردمی دیگر میراث دادیم.
کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ وَ نَعْمَهٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
4.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستمزد استاد فرشچیان برای ساخت ضریح امام رضا(ع)
#پیام_ناشناس
https://harfeto.timefriend.net/17418641572631
سلام و احترام؛
۱. در روایتی آمده یقین بالاتر از تقوا است: «الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى» و علامه مجلسی در شرح این روایت می گوید که تقوا سه مرتبه دارد و بالاترین و سومین مرتبه آن بُریدن از غیر خداوند است که این مرتبه مختص خواص است: «الثالثة التوقي عن كل ما يشغل القلب عن الحق و هذه درجة الخواص» و علامه مجلسی در ادامه توضیح می دهد که این مرتبه از تقوا را نمی توان از یقین جدا کرد چون کسی که ظن داشته باشد نمی تواند از همه چیز قطع تعلق کند(یا بالعکس)، مانند کسی که یقین به امتحان فردا دارد و امروز او فقط به خواندن درس می گذرد.
۲. و اینکه چطور می شود به این قطع تعلق رسید؟ جوابی برای این سوال ندارم جزء اینکه برخی گفته اند: می توان تمرین کرد، مثلا در هر ساعت روی یک کار متمرکز شد و فقط یک کار انجام داد، نه مانند ما که کتاب می خوانیم و در کنار کتاب به صوتی گوش می دهیم و علاوه بر آنها حواس ما به اطراف نیز هست و این یعنی وجود ما در یک ساعت تکه تکه می شود و هر تکه عملا یک کار مجزایی را انجام می دهد.
و شاید یکی از راه های دیگر، نماز باشد چون نماز عبادتی است که انسان باید در هر حال از خوشی و ناراحتی انجام بدهد و نسبت به افکار پیرامون و وقایع بی تفاوت باشد و نهایت او را به یقین می رساند: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ».
و علاوه بر اینکه کم حرفی و سکون ذهنی به انسان کمک می کند و آن وقت در سکوت محض خدا را احساس می کند: «لولا تکثیر فی کلامکم ، و تمریج فی قلوبکم ، لرایتم ما اری ، و لسمعتم ما اسمع»
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
●"جبر" در اصل به معنای بستن چیزی است که شکسته است! و از این رو خدا را "جبار" خوانند چون دل شکسته را بستن می کند.
انسان نیز چون بی آنکه تلاش کند می شکند و عمر را در لغویات سپری می کند، رو به جبر می آورد و گله می کند. آنگاه می گوید:
اگر از فلان مادر و پدر زاده شده بودم اوضاعم بهتر بود...
اگر در فلان کشور زندگی می کردم آسودگی بیشتری می داشتم...
● مولانا نیز همین معنا را از جبر بیان می دارد و می گوید: کسی که کاهلی می کند پای جبر را می گیرد و همین او را در گور می کند.
هر که ماند از کاهلی بیشکر و صبر
او همین داند که گیرد پای جبر
هر که جبر آورد خود رنجور کرد
تا همان رنجوریش در گور کرد
جبر چه بود بستن اشکسته را
یا بپیوستن رگی بگسسته را
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● هنگامی که کار خیری را در نظر گرفتی، فورا انجام بده و تاخیر مینداز. که گاهی یک عمل نیک موجب رهایی از آتش دوزخ می شود، مثلا بنده ای یک روز گرم و پر حرارت را برای خدا و رسیدن به پاداش اخروی روزه می گیرد و یا صدقه و انفاقی به این نیت انجام می دهد و خدا او را از آتش نجات می دهد.
إِذَا أَرَدْتَ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ فَلَا تُؤَخِّرْهُ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَيَصُومُ الْيَوْمَ الْحَارَّ يُرِيدُ بِهِ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُعْتِقُهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ يَتَصَدَّقُ بِالصَّدَقَةِ يُرِيدُ بِهَا وَجْهَ اللَّهِ فَيُعْتِقُهُ اللَّهُ مِنَ النَّار
● در روز رستاخیز، بنده ای را میآورند که حسنه ای ندارد و به او میگویند: «به یاد بیاور که آیا حسنه ای داری؟» میگوید: «ندارم؛ جز اینکه روزی، فلان بنده مومن بر من گذر کرد و از من آب خواست تا وضو بسازد و نماز بخواند و من به او آب دادم.» آن بنده را فرا میخوانند و او می گوید: «آری پروردگارا.» و خدا جلشأنه میفرماید:«من تو را آمرزیدم، بنده مرا به بهشت ببرید.»
يُؤْتَى بِعَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيْسَتْ لَهُ حَسَنَةٌ فَيُقَالُ لَهُ اذْكُرْ وَ تَذَكَّرْ هَلْ لَكَ حَسَنَةٌ فَيَقُولُ مَا لِي حَسَنَةٌ غَيْرُ أَنَّ فُلَاناً عَبْدَكَ الْمُؤْمِنَ مَرَّ بِي فَسَأَلَنِي مَاءً لِيَتَوَضَّأَ بِهِ فَيُصَلِّيَ فَأَعْطَيْتُهُ فَيُدْعَى بِذَلِكَ الْعَبْدُ فَيَقُولُ نَعَمْ يَا رَبِّ فَيَقُولُ الرَّبُّ جَلَّ ثَنَاؤُهُ قَدْ غَفَرْتُ لَكَ أَدْخِلُوا عَبْدِي جَنَّتِي.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________