🟣
● مولانا بار ها در مثنوی متذکر می شود که عمر آدمی آن نیست که نصفش در جدال با دشمنان و نصف دیگر آن در عشرت با دوستان سپری شود چون دشمن غیرت او را می درند و دوستان نیز وقت و روزگار او را تباه می کنند.
دشمنان او را ز غیرت میدرند
دوستان هم روزگارش میبرند
● کسی که عمر خود را چنین سپری می کند، عمر بسیار کوتاهی خواهد داشت اگرچه صد سال زندگی کند، و در مقابل آن کس که از دقایق زندگی خود بهره گرفته و تعلم می کند و نهایت عمل نیک و ثواب حاصل تعلم او باشد، عمر دراز دارد، اگرچه تنها بیست سال یا سی سال زندگی کند.
دو چیز حاصل عمرست نام نیک و ثواب
وزین دو درگذری کل من علیها فان
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● از عادت های انسان امروزی این است که وقتی به او گفته می شود چرا اینگونه رفتار می کنید؟ در پاسخ می گوید: اگر می دانستید دیگران چه می کنند، من را بخاطر این کار غلط مواخده نمی کردید! گویا برای او فضیلتی است که مانند دیگران خطا نمی کند. و حافظ به او پاسخ می دهد: هنر نیست که شما مانند دیگران خطا نکنید که حیوان هم با اینکه خطا نکند، تبدیل به انسان نمی شود.
رندی آموز و کَرَم کُن که نه چندان هنر است
حَیَوانی که ننوشد مِی و انسان نشود
● و وقتی به او گفته می شود صلح کنید، در پاسخ می گوید: صلح من به چه کار آید؛ در حالی که همه ی جهان در جنگ اند؟ و مولانا به او پاسخ می دهد: اگرچه همه ی جهان در جنگ اند، شما یکی صلح کنید و چراغی در این جهان روشن کنید.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
● که بسی دیده باشند زنی چراغی روشن می کند و شهری از ظلم و بیداد را می سوزاند.
چراغی که بیوهزنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
حس و حال خوب از یه اتاق قدیمی
زووووم کنید 🔎
🟣
● هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد و از همین رو نباید با کسی که سراسر آلوده است از شهد و شیرنی ها گفت و او را به بخششی بی حساب اطمینان داد چون با این وعده و سخن، همان ذره وجدانی هم که دارد از بین خواهد رفت و او را در کارش جسور تر می کند. و به تعبیر سعدی، کسی که لایق داروی تلخی مانند سقمونیا است نباید از شیرینی شکر بشنود.
مگو شهد شیرین شکر فایق است
کسی را که سقمونیا لایق است
● قرآن می فرماید: مبادا که شما را با خدا فریب بدهند(يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُو). و فقط از زنخدان و زیبایی ها بگویند بدون آنکه از خطر چاه هشدار داده باشند.
مبین به سیب زَنَخدان که چاه در راه است
کجا هَمی رَوی ای دل بدین شتاب کجا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● دنيا ساعتى و لحظه ای بيش نيست، پس آن را در طاعت [خدا] بگذرانيد.
الدنيا ساعةٌ فاجعَلوها طاعةً
● سعدی حکایت می آورد از نیک بختی که بواسطه مخالفت با پادشاه روانه ی زندان می شود و دوستان او در خطاب به این نیک بخت می گویند: کافی بود این سخن را به زبان نمی آوردی تا چنین سرنوشتی نداشتی و آن نیک بخت در پاسخ می گوید: رساندن امر خداوند طاعت است و یک ساعت این دنیا من را از این طاعت بازنمی دارد.
رسانیدن امر حق طاعت است
ز زندان نترسم که یک ساعت است
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________