🟣
«آتشی انداختم و رفت
آن که سوخت سوخت
و آن که ماند ماند»
● نمی توان در جان آدم ها نفوذ کرد و دل آنها را نسبت به حقیقت خاشع کرد و لذا قرآن در خطاب به پیامبر می فرماید: قطعاً تو نمی توانی هر که را که خود دوست داری هدایت کنی(إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ) و فقط با آنها سخن بگویید؛ خواه کسی پند گیرد و خواه کسی پَند نگیرد.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
شیوهگری بین که دلم تنگ شد
تا تو بگوییش که: «دلتنگ من!»
● هیچ لذتی بالاتر از آن نیست که معشوق در میان عاشقان خود تو را و فقط تو را بخواند و صدا کند. معنای "تخصیص در وقت خطاب" همین است؛ یعنی حضرتِ دوست تو را، و دقیقاً تو را خطاب کند.
لذت تخصیص تو وقت خطاب
آن کند که ناید از صد خم شراب
● و من جان خودم را برای این خطاب نثار می کنم که فقط یک بار بگوید: سعدی من...!
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
ای هشام! اگر در دست تو گردویی بود و مردم گفتند مروارید است سودی به حال تو ندارد، در حالی که تو خود میدانی که آن گردو است. و چنان چه آنچه در دست تو است مروارید باشد ولی مردم بگویند گردو است، این گفته مردم نیز زیانی به تو نمیرساند، در حالی که خود میدانی که آنچه در دست داری مروارید است.
يا هشامُ لو كان في يدك جوزةٌ وقال الناس: في يدكَ لؤلؤةٌ ما كان ينفعُك وأنت تعلم أنّها جوزةٌ. ولو كان في يدكَ لؤلؤةٌ وقال الناسُ: إنّها جوزةٌ ما ضرَّكَ و أنتَ تعلمُ أنّها لؤلؤةٌ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
خوبان پارسی گو4_5900087400188615601.mp3
زمان:
حجم:
16.4M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پاییز 🍂
تابستان می رود و رنگ ها را هم با خودش می برد تا ثابت کند که هیچ رنگی از آنِ خودش نیست.
سبزهها گویند ما سبز از خودیم
شاد و خندانیم و بس زیبا خدیم
فصل تابستان بگوید ای امم
خویش را بینید چون من بگذرم
#مولانا
نــــــــورمـــــاه
گر تو آدمزادهای چون او نشین جمله ذریات را در خود ببین ------------------- بیرون ز تو نیست هرچه در
🟣
● نسخه عطار برای رهایی از غم ها، سوزاندن منیت است. با سوزاندن منیت، دیگر کسی وجود ندارد که در مقابل وقایع پیرامون و سخنان مردم واکنشی از خود بروز بدهد.
تا نسوزد خویش را یک بارگی
کی تواند رست از غم خوارگی
● اما تجربه بی منی بسیار نادر است و اگر هم اتفاق بیفتد، بیشتر از ۱۰ دقیقه نخواهد بود. در این ۱۰ دقیقه او چنان سرشار از سرور و اشتیاق می شود که بعد از آن، وقایع معمول و ناراحت کننده در او اثر نمی گذارند.
بی مَنی یعنی قطع تعلق از جزئیات و ملحق شدن به کل هستی... آن وقت گویا جهان یک جسم است و آن جسم شما هستید.
بعد از آن عالم بگیرد اسم تو
دو جهان محکوم تو چون جسم تو
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________