نــــــــورمـــــاه
🟣 ● تقسیم وقایع به تلخ و شیرین، مانع رسیدن انسان به مقام بی تفاوتی ابدال است. به تعبیر مولانا، تا
🟣
● کسی که گنجی در سینه خودش داشته باشد، چه اهمیتی دارد دیگران در مورد او چه فکری می کنند؟
چو حافظ گنج او در سینه دارم
اگر چه مُدَّعی بیند حقیرم
● مانند گل یاسمن که برای او تفاوتی ندارد که او را یاسمن صدا بزنند یا خار بخوانند.
من غلام آن گل بینا که فارغ باشد او
کان فلانم خار خواندُ و آن فلانم یاسمن
● بنده، بنده خالص برای خداوند عز و جل نمی شود تا اینکه در نزد او ستایش و نکوهش یکسان شود. چرا که ستایش شده در نزد خداوند عز و جل، با نکوهش آنان نکوهیده نمی شود و همچنین است نکوهش شده. پس با ستایش کسی خوشحال نشو، چرا که آن چیزی به جایگاه تو در نزد خداوند اضافه نمی کند و تو را از آنچه برای تو محکوم و بر تو مقدور است بی نیاز نمی کند. همچنین با نکوهش کسی غمگین مشو، چرا که به اندازه یک ذره از تو به واسطه آن کاسته نمی شود و از میزان خیر تو چیزی کم نمی شود.
لَا يَصِيرُ الْعَبْدُ عَبْداً خَالِصاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَصِيرَ الْمَدْحُ وَ الذَّمُّ عِنْدَهُ سَوَاءً لِأَنَّ الْمَمْدُوحَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَصِيرُ مَذْمُوماً بِذَمِّهِمْ وَ كَذَلِكَ الْمَذْمُومُ فَلَا تَفْرَحْ بِمَدْحِ أَحَدٍ فَإِنَّهُ لَا يَزِيدُ فِي مَنْزِلَتِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا يُغْنِيكَ عَنِ الْمَحْكُومِ لَكَ وَ الْمَقْدُورِ عَلَيْكَ وَ لَا تَحْزَنْ أَيْضاً بِذَمِّ أَحَدٍ فَإِنَّهُ لَا يَنْقُصُ عَنْكَ بِهِ ذَرَّةٌ وَ لَا يَحُطُّ عَنْ دَرَجَةِ خَيْرِكَ شَيْئاً
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● چشم نعمت بین داشته باش و نعمت های خداوند سبحان را به خود عرضه کن تا بدانی از چه کسی دور افتاده ای و در این دوری چقدر صبور بوده ای.
از قدم تا فرق نعمتهای اوست
عرضه ده بر خویش نعمتهای دوست
تا بدانی کز که دور افتادهای
در جدایی بس صبور افتادهای
● خداوند به موسی وحی کرد: مرا در نظر بندگانم و بندگانم را نیز نزد من محبوب گردان. موسی گفت: پروردگارا چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: نعمتها و بخششهایم را به آنان یادآوری کن تا مرا دوست بدارند.
أوحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي وَ حَبِّبْ خَلْقِي إِلَيَّ قَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ أَفْعَلُ؟ قَالَ ذَكِّرْهُمْ آلَائِي وَ نَعْمَائِي لِيُحِبُّونِي
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
● آنکه خودش مرتکب اعمال زشت شده و در صفحه وجودش پلیدی ها نگاشته شده است، دیگران را به پلیدی متهم می کند. و بنابراین اگر کسی بگوید: همه مردم فاسد اند یعنی خودش فاسد شده است.
بد گمان باشد همیشه زشت کار
نامه ی خود خواند اندر حق یار
● انسان #بدکار نسبت به همه بدگمان است زیرا همه را مانند خود میداند.
الرَّجُلُ السَّوءُ لا يَظُنُّ بأحَدٍ خَيرا؛ لأنّهُ لا يَراهُ إلاّ بِوَصفِ نَفسِهِ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● برخی غذا می خورند برای اینکه زندگی و عبادت خدا کنند. و برخی دیگر زندگی می کنند تا غذا بخورند!
خوردن برایِ زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهرِ خوردن است
● گذشتگان غذا می خوردند تا زندگی کنند و شما زندگی می کنید تا غذا بخورید.
کان المتقدمون یأکلون لیعشون و أنْتم تعیشون لتأکلون
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود...!
● با گفتن "چراغ" شب تاریک روشن نمی شود و با گفتن "فروردین" گلی در این باغ شکوفا نمی شود.
شب نگردد روشن از نام چراغ
نام فروردین نیارد گل به باغ
● مولانا می گوید: گفتن اسماء و اذکار الهی کافی نیست و اگر "ستار" می گویید، باید ستار بشوید و نسبت به عیوب دیگران ساتر باشید.
ستار شو ستار شو خو گیر از حلم خدا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
● زندگی ما مجموعه ای از عادت های روزانه است که نتیجه آن بی ذوقی و خستگی مداوم است. نظامی میگوید: آنچه در راسِ رسیدن به سعادت قرار دارد، استقبال از اموری خلافِ عادت است.
هر چه خلاف آمدِ عادت بود
قافله سالارِ سعادت بود
● حافظ هم با آوردن مثالی از خود، که در آن توانسته از زلفِ پریشان معشوق به جمعیتِ خاطر برسد، نتیجه میگیرد که راهِ کامیابی، از شکستنِ عاداتِ به ظاهر آرامش دهنده و تکرار شونده میگذرد.
از خلاف آمدِ عادت بطلب کام که من
کسبِ جمعیت از آن زلف پریشان کردم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________