🟣
اتصالی بیتکیف بیقیاس
هست ربالناس را با جان ناس
● قله ای در جان انسان ها در ارتباط با خدا وجود دارد که هرگز آلوده نمی شود و گناهی به آن بلندی راه پیدا نمی کند، اگرچه این قله با ابر های پوشیده از گناه آشکار نباشد.
هست جانان را بجان راهی نهان
لیک دزدیدهست آن راه از جهان
● همانطور که داستایفسکی می گفت:
در روح هر انسانی قله هایی است که دست هیچ گناهی به آنجا نمی رسد.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● برخلاف تعابیر و توصیفات لطیف که در ادبیات ما از زیبایی چهره و صورت معشوق بیان شده، عطار می گوید: این صورت صرفا با خون و پوست آغشته شده و اگر روزی از این خون و پوست کم شود، زشت تر از آن در جهان پیدا نخواهد شد. و انسان نام این پوست و خون را ماه بی عیب و نقص گذاشته است!
صورتی از خلط و خون آراسته
کرده نام او مه ناکاسته
گر شود آن خلط و آن خون کم ازو
زشتتر نبود درین عالم ازو
● همانطور که نظامی می گفت: پوستی که روی خون کشیده شده است.
پوستی برکشیده بر سر خون
راح بیرون و مستراح درون
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
باک مدار سعدیا گر به فدا رود سری
هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری
● فقط با تعلق برتر می توان از تعلقات کوچک رهایی پیدا کرد. مانند کودکی که تا سیب نبیند، پیاز گندیده را رها نمی کند.
تا نبیند کودکی که سیب هست
او پیازِ گنده را ندهد ز دست
● کسی که با خدا انس بگیرد، از خلق گریزان می شود(مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاسِ). و کسی که خورشید را پیدا کند، هم نشینی با ذرات را ترک می کند.
چشم همت چون شود خورشید بین
کی شود با ذره هرگز هم نشین
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دوستان از منبع کانال سوال می کنند 🙂
🟣
● با اینکه در کار های روزانه نباید کوتاهی کرد، سخت گیر هم نباید بود(وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ). حساب و کتاب افراطی و غرق شدن در مسائل کوچک، نتیجه ای جزء سخت شدن و تلخی زندگی ندارد. که چنین انسانی عاقبت هم سخت جان خودش را تسلیم خواهد کرد.
مشو در حسابِ جهان سخت گیر
همه سخت گیری بود سخت میر
● همان که حافظ می گفت:
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● با اینکه در کار های روزانه نباید کوتاهی کرد، سخت گیر هم نباید بود(وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِ
آن كه مصائب كوچك را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا سازد.
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا
🟣
سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب
این همه از نظرِ لطفِ شما میبینم
● عابدی چون لبیک و جوابی نمی شنید، عبادت خود را ترک کرد. تا اینکه به او می گویند: همین که اجازه عبادت و ذکر خدا پیدا کردی، لبیک و لطف ما است.
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت، پیک ماست
● و چون همه از لطف اوست، جای غرور و طعنه به خلق نیست تا بر دیگران به سبب عبادت خود فخر آورد.
تو را آسمان خط به مسجد نوشت
مزن طعنه بر دیگری در کنشت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________