eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
798 دنبال‌کننده
198 عکس
43 ویدیو
4 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمــــــاه ارتباط با من: @sarbbazzaman کپی محتوا و مطالب کانال با هشگ #نور_ماه بلا مانع است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بـــهـــتـــریـــن تـــدبـــیـــر کــنــنــده فرعون هزاران کودک رو کشت تا حضرت موسی پرورش نیابد ولی در آخر حضرت موسی را در خانه اش بزرگ کرد  [انفال،آیه ۳۰] و خداوند،بهترین تدبیرکنندگان است ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما گو نام ما ز یاد به عمدا چه می بری خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ گلشن ] باغ، بوستان [ احباب ] این واژه جمع "حبیب" به معنای محبوب و دوست است [ گلشن احباب ] مجلس و محفل دوستان که با صفای ضمیر و باطن خود، آن را مثل یک باغ ساخته اند [ زنهار ] حتما، قطعا [ عرضه دادن ] اظهار کردن، گفتن [ بر ] به حضور [ جانان ] کسی که از جان عزیز تر است که همان محبوب و معشوق باشد [ زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما ] قطعا و حتما سلام ما را به محبوب و معشوق ما که از جان عزیز تر است برسان [ به عمدا ] از روی عمد، از روی قصد، به اختیار ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ این دو بیت برخلاف ابیات پیشین که عارفانه بودند، عاشقانه هستند و گفتیم: حافظ گاهی حرف دل خودش را ادب می کند و مستقیم با محبوب ابد و ازل(خداوند) نمی زند و به همین خاطر در قالب ابیات عاشقانه، یک معشوق زمینی را در نظر می گیرد و حرف دل خودش را به او می زند؛ ولی گفتیم که در حقیقت به دَر می گوید تا دیوار بشنود؛ یعنی مستقیما به معشوق زمینی خطاب و عتاب می کند؛ ولی در حقیقت معشوق آسمانی را مدنظر خویش قرار می دهد. مثل همین جا که می خواهد از یار و خداوند سبحان گله کند که چرا به ما التفات نمی کنی؟ توجهی نمی کنی؟ نام ما را به زبان نمی آوری؟ از ما یادی نمی کنی؟ در حالی که ما همیشه رو به تو داریم و نام و یاد تو در دل ما موج می زند؛ اما گویی این محبت یک سره باشد: چه خوش بی‌ مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی و این موضوع را حافظ در قالب عاشقانه بیان می دارد. ای باد صبحگاهی ! ای نسیم صبحگاهی ! اگر گذار تو به باغ محبوبان رسید، حتما سلام ما را به محبوب و جانان ما که در آن حلقه و جمع حضور دارد برسان و بگو: عمدا و عامداً چرا نامی از ما نمی بری؟ از ما یادی نمی کنی؟ سراغی از ما نمی گیری؟ و اینکه واقعا ما فراموش‌ بشویم و از ذهن و یاد تو برویم، روزی زمانش خواهد رسید چون ما باقی نیستم و بلکه فانی هستیم و یک روزی خواهد بود که بساط ما برچیده شود و اینگونه از این عالم خواهیم رفت. و در حقیقت حافظ خطاب به خداوند دارد و می گوید: به ما توجه و نظری کن چون تو که می دانی ما فانی هستیم و ما یک روزی از صفحه ی عالم محو می شویم و دیگر نیستیم که با کار و کردار خود مایه ی خشم تو باشیم و دیگر در این عالم برابر چشمان تو نیستم که تو ناظر باشی و ما به اختیار خطا و معصیت کنیم. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپرده اند به مستی زمام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ مستی ] از خود بی خود شدن، از خود رهیدن، خود را ندیدن [ شاهد ] در اصل به معنای گواه و ناظر است و شاعری در همین معنا گفته است: فی کل شیء له شاهد هر چیزی ‌شاهد و گواه خداوند است؛ یعنی هر چیزی فریاد خداست و فریاد می کند که خدایی هست و اینگونه گواه بر وجود خداوند است. و این واژه همینطور به معنای زیبا و زیبا روی بکار می رود که مولوی در همین معنا می گفت: آنک گل را شاهد و خوش‌بو کند هر چپی را راست فضل او کند و این شاهد صفت خداوند است و با هر دو معنا هم سازگار است چون از طرفی خداوند ناظر و گواه رفتار و کردار و گفتار بندگان خودش است و از طرفی جمیل و زیباست [ دلبند ] معشوق؛ از آن جایی که معشوق دل عاشق را در کمند خود بسته و اسیر می کند، به او "دلبند" هم گفته می شود [ زمام ] افسار، اختیار، مهار ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ آنچه در چشمان خداوند که شاهد و زیباست و دل عاشقان را بسته و اسیر خودش کرده خوش می نماید، یک چیز است و آن هم این است که یک حالت مستی در آدمی تماشا کند؛ یعنی ببیند که آدمی از خود رهیده و از خود رها شده و از خود رَسته و خود را نمی بینید که حافظ می گوید: به همین خاطر ما سراغ مستی رفتیم و زمام و اختیار و سرنوشت خود را به دست مستی سپردیم و جزء به آن فکر نمی کنیم. و تمام تلاش و فکر ما این است که از این لاک خود و خودخواهی بیرون بزنیم و آن هم نه به طمع بهشت و یا بیم دوزخ و بلکه تنها و تنها مقصود ما این است که این حالت در چشمان او خوش می نشیند و مورد پسند و قبول اوست: پسندم آنچه را جانان پسندد مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است؛ یعنی مستی و از خود رها شدن در چشمان خداوند ناظر و زیبا و دلبند و دلبر خوش می نماید. انگار هم که اختیار در دست ما نبوده باشد و اینگونه برای ما رقم زده و مقدر کرده اند و سرنوشت ما را اینگونه نوشته اند که سرنوشت ما به دست همین مستی و از خود رهایی باشد؛ یعنی تنها چیزی که ما را به دنبال خودش می کشد و کشش و جاذبه دارد، همین از خود رهیدن و از خود جدا شدن است. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترسم که صَرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ ترسیدن ] یقین داشتن، مطمئن بودن [ صرفه بردن ] نفع بردن، سود بردن، پیش افتادن، پیشی گرفتن، سبقت جستن که در همین معنا آمده است: هر که دانسته رَوَد صَرفه ز اَعدا ببرد یعنی هر کسی آگاهانه حرکت و زندگی کند، حتی از دشمنان خودش هم می تواند سود و بهره ببرد [ روز بازخواست ] روز قیامت، روزی که مورد سوال و پرسش قرار می گیرند [ نان حلال شیخ ] یک تعبیر طنزآمیزی است؛ یعنی آن نانی که جناب شیخ ریاکار و متظاهر از راه زهد فروشی بدست می آورد [ آب حرام ] شراب نجس ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ پیاز را چه در زیر خاک بکارید که دیده نمی شود و چه در سبد آشپزخانه قرار بدهید که دیده می شود که در هر دو جا سبز می شود و رشد می کند؛ با این تفاوت پیازی که در زیر خاک است و دور از نظر و چشم ها است، هر چه بیشتر رشد کند، وزین تر و سنگین تر و قیمتی تر می شود؛ اما پیازی که در سبد آشپزخانه برابر چشم دیگران رشد می کند و سبز می شود، پیوسته و مدام از درون پوچ و تهی و سبک و سبک تر می شود و مصرف آن هم البته گاهی زیانبار است. آدم هایی که اهل خلوص و اخلاص اند و طالب دیده شدن نیستند، مثل همان پیاز های مزرعه هستند که سبز می شوند و رشد می کنند و هر چقدر هم بیشتر سبز می شوند، بیشتر قیمت پیدا می کنند و سنگین تر و وزین تر می شوند؛ اما آدم های ریا کار مثل پیاز سبد آشپزخانه اند که روز به روز از درون تهی و پوک می شوند و به همین خاطر حافظ همیشه در برابر ریا و ریا کاری موضع های سخت دارد و برای اینکه پلیدی و پلشتی ریا و ریا کاری را خوب به تصویر بکشد، معمولا آن را با می و باده و آب انگور نجس مقایسه می کند؛ یعنی می گوید: عبادتی که از سَر ریا و ریا کاری و تظاهر باشد، به مراتب از می و باده خواری شنیع تر و پلید تر و کثیف است و به همین مقصود در یک جایی می گوید: باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد بهتر از زهدفروشی، که در او روی و ریاست یا در جای دیگری می گوید: مِی خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند در این بیت مورد بحث هم که در حقیقت یک بیت رندانه است، به همین حقیقت اشاره دارد و می گوید: مطمئن هستم که نان حلال جناب شیخ بر آن آب حرام ما پیشی نخواهد گرفت چون اینها معتقد هستند که ما وقتی می و باده و شراب می گوییم، منظور ما همان آب انگور نجس است که به فرض اینگونه باشد، قطعا روز قیامت آن نانی که آنها برای خود حلال و طیب و طاهر می دانند، از این آب حرامی که آنها معتقدند ما می نوشیم، قطعا جلو نخواهد افتاد و سبقت نخواهد گرفت و رجحان و ترجیحی بر این آب حرام ما نخواهد داشت چون بار ها گفتیم که این باده و می و شراب را هر که بنوشد به خودش آسیب می رساند؛ اما زهدی که از روی ریا و تظاهر باشد، آسیبش هم به خود و هم به دیگران و مهم تر به دین خدا خواهد زد و دین خدا را از سکه و رواج و رونق خواهد انداخت. حافظ می گوید: می ترسم روز قیامت که درباره ی نیک و بد اعمال ما قضاوت می شود، درباره ی آب ما و نان حلال جناب شیخ یکسان قضاوت بشود؛ یعنی شیخ را بر ما رجحان ندهند و بگویند: چون شیخ کار حلال می کرد، حلال او ریشه در حرام ها داشت، پس هر دو مرتکب حرام بودید؛ منتهی یکی روی حرام، پوسته حلال قرار داده بود و یکی هم این کار را انجام نداده؛ یعنی به نفاق آلوده نشده بود و تازه شما باید چوب نفاق را هم بخورید. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 ارزش و مــنـــزلـــت انـــســـان در درگــاه الـــهــی امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «کسی که دوست دارد مقام و ارزش خود را در درگاه الهی بفهمد، میزانش این است که ببیند منزلت و مقام خدا در نزد او چگونه است. چون کسی که دو چیز در اختیار او باشد - هم دنیا و هم آخرت - اگر آخرت را انتخاب کرد و در مقام تضاد و تزاحم دنیا را رها کرد، البته این شخص کسی است که خدا را دوست دارد، و کسی که دنیا را انتخاب نمود و آخرت را رها کرد، چنین شخصی ارزش و منزلتی نزد خدا ندارد.» مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ كَيْفَ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَ اللَّهِ فَلْيَنْظُرْ كَيْفَ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَهُ فَإِنَّ كُلَّ مَنْ خُيِّرَ لَهُ أَمْرَانِ أَمْرُ الدُّنْيَا وَ أَمْرُ الْآخِرَةِ فَاخْتَارَ أَمْرَ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا فَذَلِكَ الَّذِي يُحِبُّ اللَّهَ وَ مَنِ اخْتَارَ أَمْرَ الدُّنْيَا فَذَلِكَ الَّذِي لَا مَنْزِلَةَ لِلَّهِ عِنْدَهُ. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ دیده ] چشم [ دانه ] قطره [ دانه اشکی ] قطره اشکی [ همی ] پیوسته، مدام [ فشان ] بریز، نثار کن [ باشد که ] امید است که [ قصد کردن ] روی آوردن [مرغ وصل کند قصد دام ما‌ ] وصال دوست که مثال مرغ هوایی دارد و دیر یاب است و به این زودی ها به دست نمی آید، برای ما میسر بشود و به عبارت روشن تری یعنی عنایت حق ما را دریابد. ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ بدون دانه صید و شکاری اتفاق نمی افتد و به همین خاطر صیاد ها و شکارچی ها وقتی که دامی را گسترده می کنند، روی آن دام هم مقداری دانه می ریزند و مرغ هوایی از همه جا بی خبر دانه ها را می بیند ولی دام را نمی بیند و به هوای دانه ها پایین می آید و به دام می افتد و اسیر و گرفتار صیاد و شکارچی می شود. حالا حافظ وصال حق را به یک مرغ هوایی تشبیه کرده و به خودش خطاب می کند تا دیگران هم درس خودش را بگیرند و می گوید: اگر می خواهید مرغ وصل را نصیب خود کنید؛ یعنی اگر می خواهی به وصال حق دست پیدا کنی، یک راه بیشتر ندارد و آن هم قطرات اشک است که مثال دانه برای مرغ هوایی دارد، پس هر چقدر می توانید اشک ندامت و پشیمانی ببارید چون اشک گناهان آدمی را شست و شو می دهد؛ همان گناهانی که بین ما و محبوب ایجاد فاصله کرده و وقتی این گناهان شسته و زدوده و پاک شد، این فاصله ها هم طبیعتا برداشته می شود و در نتیجه آن وصال هم صورت می گیرد و اتفاق می افتد که حافظ به این حقیقت در جای دیگری اشاره می دارد: مرا در این ظلمات آنکه راهنمایی کرد نیاز نیم شوی بود و گریه سحری گریه سحری مانند سیلاب است که در آخر به دریا می رسد و پاک و زلال می شود و می گوید: این سیلاب اشک هم آدمی را با خود می برد و به دریای حق منتهی خواهد کرد و بنابراین قطرات اشک هم می شورند و هم می برند و به همین خاطر حافظ به خودش نهیب می زند که هر چه می توانی اشک ببار چون قطرات اشک مثال دانه هایی دارد که مرغان هوایی را شکار می کند. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا