سینه مالامال درد است دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی #حافظ

🟣 بر درِ شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود #حافظ #سحرگاهی ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _______

چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش؟ زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست #حافظ

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ #حافظ

از کیمیایِ مهرِ تو زر گشت رویِ من آری به یُمْنِ لطفِ شما خاک زر شود #حافظ

«ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود» #حافظ

به سرخی خون... برای اینکه بتوان لایق وصال بود، باید در خون نشست، مانند یاقوت هایی که جواهرسازان در گذشته برای مدتی غسل خون می دادند تا رنگ سرخ خون را بگیرد و شایسته این باشد که در دست و صورت زیبارویی بنشیند. تا بو که دست در کمر او توان زدن در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم #حافظ

به عشقِ روی تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه #حافظ

انسانیت کجاست؟ اگر پاسخ می خواهید انسانیت در این عالم خاکی وجود ندارد و باید جهان دیگری ساخت و انسان را از نو آفرید! آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی #حافظ

دلفریبانِ نباتی همه زیور بستند دلبر ماست که با حُسنِ خداداد آمد #حافظ

چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکُند؟ #حافظ

او را به چشم پاک توان دید چون هلال... #حافظ