راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ راه دل زدن ] دل بُردن، دل ریایی کردن
[ چشم خماری ] یک حالتی است که برای انسان های مست بعد از مستی ایجاد می شود، چشم های چنین آدم ها یک حالت خاصی پیدا می کند که آن حالت بسیار زیباست و به همین خاطر "چشم خماری" را به عنوان یک چشم زیبا بکار می برند.
و بار ها عرض کرده ایم که نماد های زیبایی وقتی در دیوان حافظ بکار می رود، مقصود جمال و صفات زیبای حق است که گاهی خال گفته می شود، گاهی زلف گفته می شود، گاهی گیسو گفته می شود و یا در اینجا "چشم خماری" گفته می شود.
[ شیوه ] طرز رفتار
[ مست است شرابت ] شراب در اینجا کنایه از همان چشم است، و در حقیقت چشم را به یک جامی از شراب تشبیه کرده است، و حافظ در همین معنا می گوید:
مِیی در کاسهٔ چشم است ساقی را بِنامیزد
یعنی شرابی در کاسه ی چشم ساقی است؛ یعنی چشم ساقی را به یک کاسه و جام تشبیه می کند.
و مست بودن شراب اشاره به قوی بودن شراب یا بقول حافظ اشاره به مرد افکنی آن دارد، حافظ به همین معنا گفته است:
شرابِ تلخ میخواهم که مردافکن بُوَد زورش
پس "مست بودن شراب" یعنی شرابی که مست کنندگی اش فوق العاده بالا باشد
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: آن جمال و زیبایی صفات حق، راه دل مردم عاشق را زَده است؛ یعنی دل ها را متوجه و اسیر خودش کرده است.
حافظ می گوید: خدایا! از این طرز رفتار مردم عاشق که اینقدر شیدا و شوریده تو هستند کاملا پیداست که چشم و نگاه تو مانند شراب است؛ شرابی که فوق العاده مست آور است و بلکه خودش عین مستی است.
واقعا هم چنین است که وقتی ما شرح حال شیخ حسن اصفهانی معروف به نخودکی را می خوانیم، به احوالات بسیار عجیب و غریبی می رسیم، مثلا نقل می کنند که ایشان شب ها پشت بام حرم امام رضا علیه السلام در برف زمستان شب تا اذان صبح در حال رکوع بود که از همین جا معلوم می شود که شراب چشم حق چقدر مست کننده است و نشان می دهد که اگر خداوند به کسی نظر و نگاه کند یک جنس و آدم دیگری خواهد شد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ غمزه ] به اشاره چشم و ابرو گفته می شود که درست مثل تیر بر قلب عاشق می نشیند اگر که آن غمزه، غمزه معشوق باشد؛ یعنی اگر یک معشوقی با اشاره چشم و ابرویی به عاشق خودش توجه کند، گويی که تیری به دل خسته او زده باشند و اینگونه او را اسیر و زمین گیر خواهند کرد
[ صواب ] راست، درست
[ رای صواب ] منطق و اندیشه ی راست و درست
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
این قطره های باران از آسمان می آیند تا این دانه های نهفته در دل خاک را بالا بکشند؛ دانه هایی که اسیر و محبوس خاک اند، این قطره ها می آیند تا آنها را سبز کنند؛ ولی چه زمانی می توانند این دانه ها را بالا بکشند و سبز کنند؟ وقتی که آن دانه ها سر جای خودشون باشند و جای یک دانه زیر خاک بودن است.
و حالا اگر یک دانه ای در زیر خاک نباشد، ديگر قطره های باران وقتی می آیند به آن دانه ها دسترسی پیدا نمی کنند، درست مانند تیری که پرتاب می شود ولی به هدف نمی خورد.
و حالا حافظ می گوید: الطاف و عنایات حق پیوسته در حال بارش هستند، و اگر ما در جای خود قرار داشته باشیم، ما را هم سبز می کنند و بالا می کشند؛ اما اگر در جای خود نبودیم و به هر سویی متمایل شدیم، گویی تیری است که به خطا برود.
البته حافظ برای رساندن این مقصود از "غمزه معشوق" استفاده می برد؛ یعنی لطف حق را به اشاره چشم و ابرو معشوق نسبت به عاشق می کند؛ یعنی تعبیر را عاشقانه می کند. و تمام کلام حافظ سخن نبوی است که حضرت فرمودند:
إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا
بدانید و توجه داشته باشید که نفخاتی از بارگاه حق به سوی شما در جریان است که خود را در معرض آنها قرار بدهید و آن رایحه های دلانگیز و دلآویز را سعی کنید استشمام کنید که آن رایحه و نسیم ها با شما کاری می کنند که نسیم سحری با غنچه های گل صبح می کند؛ یعنی مایه ی شکوفایی شما خواهند بود. و اگر خود را در معرض این رائحه ها قرار ندهید، وصف تیر را پیدا می کنید که به خطا رفته باشند، و اینگونه الطافی را که خداوند به سوی انسان فرستاده تا دل انسان را اسیر و شوریده خودش کند، متاسفانه به هدف نمی خورد چون دل من به هر سویی متمایل شده است و در جایی که باشد نیست.
حافظ می گوید: با این وجود که تیر به خطا رفت، ناامید نیستم و می دانم که تو دائم الفضل هستی:
یا دائمَ الفَضْلِ عَلَی الْبَریَّة
از این غمزه ها و عنایت ها و کرامت ها باز عنایت و کرامت می کنی، و ببینیم بار دیگر چه خواهد شد.
گاهی خداوند به انسان رفیق خوبی عنایت می کند و آن را از دست می کند، و گاهی انسان فرصت ها و توفیق هایی را از دست می دهد، و اینجا همان جایی است که باید گفت:
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تو رفیق و فرصت های خوبی سَر راهم گذاشتی؛ ولی من قدر ندانستم و سر جای خود نبودم و محروم شدم؛ ولی با این وجود ناامید نیستم
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
تا باز ببینیم چه رفیق و فرصت خوب دیگری به من کرامت خواهی کرد و من را از آن رهگذر من را دلبسته و وابسته خودت خواهی کرد
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ نگار ] معشوق، یار زیباروی
[ نگارا ] ای معشوق، ای یار زیباروی
[ جناب ] درگاه، آستانه ی خانه ها و کاخ های مجلل
[ بلند بودن جناب ] کنایه از بلندی مقام و مرتبه
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
باران وقتی که می بارد، این دانه های اسیر و زندانی در چنگ خاک را بالا می کشد؛ ولی چه دانه ای؟ دانه ای که خیلی فرو رفته نباشد. و دانه ای که بجای چهار انگشت، چهار متر زیر خاک خفته باشد، باران به چنین دانه ای دست پیدا نمی کند و دست آن دانه هم به چنین بارانی نخواهد رسید، و جناب این باران برای آن دانه خیلی بالا و بلند است.
و حالا حافظ می گوید: من حقیقتا خیلی سقوط کرده ام از بس که گناه مرتکب شده ام چون کار گناه سقوط دادن و تنازل دادن است، و لذا یکی از نام های قرانی گناه "إثم" به معنای سقوط است، و شما هر گناهی که انجام می دهید پایین و پایین تر خواهید رفت، و گاهی از اوقات آنقدر انسان بر اساس گناه تنزل پیدا می کند که دیگر خدا صدای او را نمی شوند از بس که دور است.
حافظ می گوید: تقصیر من است که ناله ی من به تو نمی رسد؛ یعنی علت نشنیدن تو کوتاه بودن صدای من است، وگرنه درگاه تو که باید بالا و بلند باشد.
و اگر یک شناگری دل به دریا بزند و به عمق دریا برود تا اینکه نزدیک باشد که غرق شود، هر چقدر فریاد و ناله کند، آن نجات غریقی که کنار ساحل ایستاده است، صدای او را نمی شنود، و نه اینکه نجات غریق شنوا نیست که این به قدری دور شده و فاصله گرفته است که دیگر صدایش شنیده نمی شود، و چقدر نجات غریق ها توصیه می کنند که فاصله نگیرید و دور نشوید. و انبیاء نجات غریق های ما در این عالم هستند و فریاد کردند که دور نرو و دیر نیا چون اگر غرق معصیت و گناه شدید، ديگر ناله و فریاد شما هر چقدر باشد شنیده نمی شود.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
دور است سر آب از این بادیه هُش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ سر آب ] آنجایی است که آب می گیرند و آب برمیدارند که همان چشمه و سرچشمه باشد
[ بادیه ] به آن زمین و بیابانی گفته می شود که آبادی و سکونتی در آنجا نباشد و دشت بی آب و علف باشد که در اینجا منظور دنیا است که وقتی دنیا را با آخرت و بهشت مقایسه می کند، می گوید: این دنیا جزء بیابان نیست
[ غول ] یک موجود خیالی است که پیرامون آن قصه ها و افسانه ها ساخته اند، و عرب ها معتقد بودند که در بیابان یک سِری موجوداتی از جنس جن بودند و کار این جن ها فریب دادن گمگشته ها بود، و به غلط راهنمایی می کردند و آنها را فرسنگ ها از مقصد و مطلوب خودشون دور می کردند
[ سراب ] نقطه ی مقابل "سر آب" است؛ سراب آب نیست ولی نمایش آب است و می نماید که آب است.
آفتاب وقتی در ظهر گرما سوزان تابستان بر یک بیابان کویر بخصوص شوره زار و نمک زار می تابد، این تابش آفتاب وقتی که به شوره ها می خورد، یک. انعکاسی پیدا می کند، و چون یک حرارت بسیار زیادی هم از دل زمین بلند می شود، وقتی که این حرارت به آن انعکاسی که از شوره پدید آمده می رسند، شما از دور احساس می کنید که دریایی مواج از آب پیش رو دارید؛ در حالی که خبری از آب نیست و سرابی بیش نیست، و طبیعتا هیچ کس با سراب سیراب نشد و سراب عطش ها را برطرف نکرد
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: هر چه در این عالم هست و می بینی، باور کن که سراب است و سر آب نیست، و تو فکر می کنی اگر به این قدرت و شهرت برسی، ديگر تمام است و سیراب می شوی که چنین نیست و اینها تنها خیال هستند.
و ندیدی کسانی که می گویند: من همینکه این ماشین را بخرم هیچ چیز دیگری نمی خواهم؟ اتفاقا ماشین را می خرد ولی بعد از یک مدتی مدل بالاتری می خواهد، و ندیدی قدرتمند ها دنبال قدرت بیشتری هستند؟ و ثروتمند ها دنبال ثروت بیشتری هستند؟ این نشان می دهد که اینها سراب اند که اگر سر آب و چشمه بودند، سیرابی را به همراه خود می آورد و دیگر از آب برحذر می کردند، و بنابراین ما آب بَس داریم و آیا قدرت بَس هم داریم؟ و ثروت بَس هم داریم؟ بپذیر که دنیا سراب است؛ یعنی هر چقدر شما بیشتر به دست بیاورید، عطش و خواسته ی شما بیشتر می شود. قرآن می فرماید:
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ
یک سر آب و چشمه ی آبی است که بندگان خدا از آن می نوشند که اگر بندگی خدا بکنی به سر آب و چشمه خواهی رسید و سیراب می شوی.
حافظ می گوید: چشمه ها و سرچشمه ها از این دنیا دور است و تو در این دنیا نمی توانی سیراب باشی، و لذا تقلاء نکن و دست و پا نزن که هیچ چیزی سر آب نیست و بلکه همه چيز سراب است، و حواس خود را جمع کن که در این بیابان دنیا غول ها و شیاطین کم نیستند، و مبادا تو را فریب بدهند و سراب را به جای سر آب به تو نشان دهند.
این بیت حافظ یک دنیا معنا دارد، و این سراب و سر آب فراوان مصداق دارد؛ مانند اولیای خدای که وصف سر آب دارند و آنها هستند که می توانند تو را سیراب کنند و عطش ها را از تو دور کنند، و جزء آنها هر که باشند فقط سراب اند.
البته به یاد داشته باشید که غول فقط در بیان نیست و در خیابان هم است، و اتفاقا آنقدر که غول ها امروزه در خیابان ها هستند، در بیابان ها نیستند؛ یعنی کسانی که انسان ها را اغوا و گمراه می کنند و آدمی را به بیراهه می کشانند.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ تا ] ببینیم که
[ آیین ] دین، کیش، شیوه، روش
[ ای دل ] ای عزیز من
[ باری ] به هر حال، به هر صورت
[ صرف شد ] سپری شد
[ شباب ] جوانی
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: وقتی نگاه به روزگار جوانی ات می کنم و می بینم کاری انجام ندادی؛ در حالی که کار ها می توانستی انجام بدهی:
عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
درست مثل آن طفل دانش آموزی که هر چه کرد غلط بود؛ خط غلط، معنی غلط، املاء غلط، انشاء غلط.
و حالا ببینیم در این روزگار پیری که در مقابل خود داری، چه خواهی کرد؟
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
com.marabie.gazaliatehafez-p5905098.apk
6.23M
┅═✾ نرم افزار #غزلیاتحافظ ✾═┅
💠شرح ابیاتی که تاکنون در کانال شرح داده شده است
🔻در کانال ما عضو شوید:
@normah
#نسخه_سوم
#انتشار_آزاد
نصیبِ ماست بهشت ای خداشناس برو
که مُستَحَقِّ کرامت گناهکارانند
خدایا ما گناهکاران را در این ماه مستحق کرامت و عنایت خود قرار بده 🤲
🔶 روش زندگی
مولوی یک روش زندگی می دهد و می گوید:
برای رسیدن به هر چیزی باید شبیه اون بشی..
خدا زیباست و برای رسیدن به خدا باید زیبا بشی...
و وقتی به خدا رسیدی از تمام تنهایی ها و رنج ها نجات پیدا می کنی.
چون شدی زیبا بدان زیبا رسی
که رهاند روح را از بی کسی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 مهاجرت
اگر در کشوری مردم طالب زندگی در کشور دیگری بودند، به این دلیل است که در مسئولان خود ترس از عقوبت شدن و امید به نیکی ها ندیده اند. که اگر می دیدند به مسئولان خود پناه می بردند!
گر این هر دو در پادشه یافتی
در اقلیم و ملکش پنه یافتی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکرار و تکرار...
#سحرگاهی
ای رَسانَنده! به خودَم برَسان؛ که کَس، نَرَسید به خود.
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مجموعه_رسائل
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________