دیدم که چه بی درنگ زد بر مویت
نقشی چِقَدر قشنگ زد بر مویت
ایکاش که مُرده بودم آن وقتی که
آقای نسیم چنگ زد بر مویت
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani
شیرینیِ آغشته به زهرم بی تو
با هر چه غریب و دوست قهرم بی تو
چون نقطه ی تاریک پر از وحشت و ترس
بن بست ترین کوچه ی شهرم بی تو
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani
در دل نَبُود جای کسی الّا تو
پنهان شده در سایه ی فرداها تو
گفتی دو بهار صبر کن می آیم
نارنج دو بار غنچه کرد اما تو...
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani
گفتند: شبیه بمِ کرمان شده ام
آواره ی صد کوه و بیابان شده ام
این خانه خرابیِ من از زلزله نیست
از زلزله ی چشم تو ویران شده ام
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani
مانند اسیر نم نمک می میرم
در کنج اتاق مشترک می میرم
بعد از تو شبیه رود خشکی هستم
از تشنگی ات بدون شک می میرم
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani
کدبانوی خانه بود مادر جانم
بی عذر و بهانه بود مادر جانم
دلتنگ دو دست پینه دارش هستم
دستش پدرانه بود مادر جانم
#نوروز_رمضانی
@noroz_ramezani