﷽
🍒🍒یادتونه این دمپایی همیشه پر از آب بود. پوست پامونو همیشه چروک میکرد
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#نوستالژی
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒کفشای تق تقی با جوراب تور دوزی آرزوی همه ی دخترای دهه شصتی واسه عید بود
اینجا پر از خاطرات نوستالژی و قدیم ندیماس
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#نوستالژی
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒میگویند، کلبه ای که در آن مهربانی هست و ساکنانش میخندند بهتر از کاخیست که ساکنانش در آن دلتنگند
کلبه های زندگیتون گرم و صمیمی ❤️❤️
•••••-------•🍏🍎🍏•-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#نوستالژی
#خاطرات
#دهه60
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🍒🍒دهه شصتی های عزیز با دیدن این کلیپ بدنتون سوزش نگرفت ؟😄
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒خونه هایی که پر بود از آرامش و گرما و هنر 😍
از این درهای رنگی داشتید تو خونتون؟؟
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒کاش میشد به عقب برگردیم...
دقیقا همانجا که مامان نشسته بود با آبمیوهگیری قدیمیمون آب هویج میگرفت و ما داشتیم لای رختخوابها پشتک وارو میزدیم...
همانجا که سرمان را پایین می انداختیم و با یک پیاله می رفتیم خانه ی همسایه تخم مرغ قرضی میگرفتیم...
همانجا که توی راه رسیدن به مدرسه مسا///بقه میگذاشتیم که هرکس زودتر رسید برده و میدویدیم و آخرش هم زمین میخوردیم و تا خود مدرسه گریه میکردیم...
همانجا که دیر میرسیدیم کلاس در را باز میکردیم و همه در سکوتی وهمانگیز نگاهمان میکردند؛ انگشت اشاره مان را میگرفتیم بالا؛ میرفتیم مینشستیم سر جایمان که خانم اجازه ساعتمان خراب شده بود خواب ماندیم...
همانجا که ما سرکلاس بودیم و بچههایی که ورزش داشتند و بیرون بودند خوشبختترین انسانهای روی زمین بودند و شایستهی غبطه خوردن و حسد ورزیدن...
همانجا که برف میبارید و تعطیل میشدیم و با بچههای محله میرفتیم روی برفها سُر میخوردیم و آدم برفی میساختیم...
همانجا که آخر سال دفتر خاطرات برای هم پر میکردیم که گل سرخ و سفید و ارغوانی، فراموشم نکن تا میتوانی...
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصهای بگو پر از طلوع
ترانهای بخوان
پر از پرواز
میخواهم
صبحمان با عشق بخیر شود
﷽
🍒🍒یادمه عمه خانوم که با ما زندگی میکرد و بنده ی خدا تمام بچهاش به رحمت خدا رفته بودن چنان دستپختی داشت که نگو،، زمستونا یه آش رشته میزاشت، میگفت عمه، آش فقط توی روزای بارونی میچسپه، ما رو دعوت میکرد دور چراغ نفتیش با اینکه یه غم بزرگ تو دلش بود ولی با خنده آشو میداد میخوردیم😢
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒اون سال آقا جون برام یه کفش تازه گرفته بود، آخه محصولات کشاورزیمون اون سال فروش خوبی داشت، انقدر از داشتنش خوشحال بودم که دوست داشتم روزی چهار بار برم مدرسه😂
•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
﷽
🍒🍒واقعا برام سواله سیبیلای ما چه ربطی به آموزش پرورش داشت؟
واقعا اگه سیبیل ما کوتاه میشد، چهارستونِ آموزش پرورش میلرزید؟😂
•••••-------•🍏🍎🍏•-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60
23.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🍒🍒آقا جون جمعه ها از هر روز زودتر پامیشد، شمعدونیای کنار حوض رو آب میداد،،خاکای کف حیاطو آب میگرفت که نوه ها لازم نباشه دمپایی بپوشن،، راحت بشه موزاییکای حیاطو لمس کرد، به خانوم جونم که سفارش قیمه لا پلو میداد، خانوم جونم با ادویه ی مخصوصش (عشق) به این قشنگیا دامن میزد😍
•••••-------•🍏🍎🍏•-------•••••
https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
#خاطرات
#دهه60