eitaa logo
نوستالژی کده
1.4هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
4 فایل
با ما لحظات پر از خاطرات دهه ی پنجاه و شصت رو زندگی کنید 🌱کپی از کانال حلالت رفیق🌱 ما نوستالژی بازا بخیل نیستیم😁 ارتباط با ما 👈 @ammar_8 ____________________________ #نوستالژی_کده
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان حسین‌ قلی خان چوپان که به مقام ملک‌التجار رسید پسر چوپانى بود که یک گاو داشت. هر روز گوسفندهاى مردم را مى‌چراند پسر و مادر از شیر گاو معاش مى‌کردند…. ادامه در پست بعد‌..... . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
...ادامه از پست قبل یک روز شخصى به پسر چوپان رسید و گفت: حسین‌قلی. گفت: بله. گفت: اگر تو مشتلق بدهى خوابى را که دیشب دیدم و مربوط به تو است برایت مى‌گویم. حسین‌قلى گفت: چه بدهم؟ گفت: یک گاو بده. حسین‌قلى قبول کرد. گفت: من خواب دیدم که تو پسر شاه شده‌اى و دختر ملک‌ تجار را گرفتی. مرد این را گفت و گاو حسین‌قلى را برداشت و رفت. عصر که شد چوپان گوسفندهاى مردم را به خانه‌هاى آنها برد اما خودش جرأت نکرد بدون گاو وارد خانه شود، مانده بود که جواب مادر خود را چه بدهد. در این موقع یک قافله از راه رسید. یک نفر از حسین‌قلى پرسید: نوکر سراغ نداری؟ حسین‌قلى گفت: خودم. تاجر او را همراه خود کرده و راه افتادند تا رسیدند به خانهٔ تاجر. حسین‌قلى از همان روز در خانهٔ تاجر مشغول به‌کار شد و چون خیلى زرنگ بود و همه کارها را خوب انجام مى‌داد خودش را توى دل تاجر و زن و دختر او جا کرد. سر کچل حسین‌قلى را دوا زدند و بعد از مدتى زلف‌هاى او درآمد. لباس‌هاى خوب هم مى‌دادند مى‌پوشید. دختر تاجر عقدکردهٔ پسر وزیر بود. عید نوروز دختر یک تن‌پوش ترمه کشمیرى مروارید دوزى شده تهیه کرد و توى بقچه گذاشت و به دست حسین‌قلى داد تا براى پسر وزیر ببرد. پسر وزیر تن‌پوش را به حسین‌قلى بخشید شب عروسى رسید. قرار شد حسین‌قلى آینه را جلوى دختر بگیرد. حسین‌قلى تن‌پوش را به تن کرد و جلوى عروس آینه را گرفت. شاه او را دید خیلى خوشش آمد. گفت: به خدا باید این پسر را امشب داماد کنم. یا دختر خودم را به او مى‌دهم یا همین دختر را که امشب عروسى‌ آنها است. فرستاد دنبال پدرِ عروس و پدرِ داماد. آنها آمدند دستور داد داماد و قاضى را هم خبر کنند. آنها هم آمدند شاه به وزیر گفت: این دختر را طلاق بدهید و به عقد حسین‌قلى درآورید من دخترم را به پسرت مى‌دهم. پدرِ دختر گفت: قربان این یک آدم دهاتى است. شاه گفت: از امروز پسر من است و تو دخترت را به پسر پادشاه مى‌دهی. تاجر قبول کرد دختر را به عقد حسین‌قلى درآوردند. شاه حسین‌قلى را پیش خودش نگه داشت. مدت دو سال گذشت. حسین‌قلى صاحب بچه‌ شد. روزى تاجر رفت پیش پادشاه و عرض کرد: اگر اجازه بدهید حسین‌قلى پیش ما بیاید و راه رسم بازار را یاد بگیرد چون من پسرى ندارم تا جانشین من بشود. پادشاه قبول کرد. اما گفت حسین‌قلى هر روز صبح باید به دیدن او برود. یک شب حسین‌قلى مادرش را در خواب دید که وضع فلاکت بارى دارد. فرستاد دنبال مادر خود و او را آوردند. حسین‌قلى ماجراى خود را براى او تعریف کرد. مدتى گذشت و تاجر مرحوم شد. حسین‌قلى به‌جاى ملک‌التجار، نشست پشت صندوق تجارتخانه. . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
سرو سر به فلک کشیده ای در دوره قاجار . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
یادش بخیر... وقتی با بوی آبگوشت مادر از خواب بیدار می‌شدیم، صدای رادیو از گوشه‌ی اتاق می‌اومد، و نون سنگک داغ با مهر نانوایی هنوز تو سفره بود. لیوان گل‌دار پر از دوغ، قاشق‌های قدیمی، و یه عالمه خنده دور سفره‌ی ساده اما پُر از عشق. این تصویر، فقط یه غذا نیست؛ یه تکه از کودکی‌مونه... یه خاطره‌ی خوش از روزهای بی‌دغدغه.🤌🥲 . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
گذر زمان نقش جهان سال ۱۳۹۹ نقش جهان سال ۱۲۸۰ . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
سادگی همیشه دلربا بوده...❤ . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
میگویند آیت الله طالقانی در جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان (28 مرداد 1358) هنگامی که وارد مجلس شد در میان تعجب حاضرین به جای نشستن روی صندلی‌های مجلس روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام روی زمین کنار وی نشستند! او معتقد بود کسی که روی این صندلی‌های راحت نشست نمی‌تواند قانونی بنویسد که به درد روی زمین نشستگان بخورد همین شد که کارگران او را امین خود می‌دانستند... . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولی مامانم هیچ وقت بدون ما چیزی از گلوش پایین نرفت❤️ . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
شايد یکی از مسخره ترين رکوردهایی که در سال 1959 در کتاب گینس ثبت شده است! قرار گرفتن 22 دانشجو در یک باجه تلفن می باشد که در تصویر مشاهده می‌کنید! . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
روحت پر میکشه واسه صفای خونه‌های قدیمی... . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
برای زنده‌ماندن و زندگی کردن، آدم باید وصل باشد؛ به عطری، نگاهی، خاطره‌ای... به قابی، به عکسی، به آدمی، خانه‌ای، اتاقی، پنجره‌ای... آدم باید وصل باشد و با دلبستگیِ قابل چنگ زدنی نسبت داشته‌باشد. آدم باید وصل باشد به ماندن، دل بسته‌بودن، ذوق کردن، آرزو داشتن، متحمل شدن، دوست داشتن... . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
یک‌ روز با کسی روبه‌رو می‌شوید که به گذشته‌ شما اهمیت نمی‌دهد؛ چون می‌خواهد توی آینده‌ تون کنار شما باشه... 👤 آلفرد هیچکاک . •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞