6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*تو کدومشو تو بچگیت انجام میدادی؟*
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ما که حواسمان بود خاطرهی خوب هم شویم آنقدر که سالها بعد اگر آن غریبِ آشنا از کنارمان هم گذشت، عطر یادهامان اگر قلبمان را هم لرزاند، از سرِ اندوه باشد نه بیزاری!*
«تو لایق بهتر از منی» به معنای نخواستن و ته کشیدن عشق بود اما به مهربانترین زبانی که کمتر ترَک بخورد چینیِ نازکِ تنهاییِ آنکه میماند با یادهای شیرینِ آنکه میرود.
ما این دلدادگانِ زمانهای که در آن نخواستن به اندازهی خواستن حرمت داشت! آنقدر که نهایت اندوهِ عشق' شعری میشد و میبارید روی گلبرگهای رز:
چه غم که یار وفا کرد یا نکرد
در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود
ما را بس است همین که از یادش نمیبریم
دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود...
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*کلیپی بسیار زیبا و خاطره انگیز از برنامه های تلویزیونی و کارتون های دهه شصتی*
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*کیا خاطره دارن ؟*
@nostalzhi60
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*به نظرم قدیما دلا خوشتر زندگی ها ساده ترچشم و هم چشمی کمترصداقت و یگرنگی بیشتر*
حرص و طمع کمتر وفا و معرفت بیشتر بود ... همین بود که بیشتر هم خوش می گذشت قبول داری؟
@nostalzhi60
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*و انگار
که بودنت
راهیست برای دل بستن به زندگی…*
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*دل است دیگر ،هوایی میشود ،گاهی برای کسی
گاهی چیزی ،
گاهی نمیداند چه میخواهد ،بهانه میگیرد ،غصه میخورد ، گیر میدهد ،
گاهی هوایی میشود تا بارو بندیل ببندد و به جایی ،سفری برود...*
یا پای صحبتی بنشیند و یا با کسی درد دل کند...
بعضی وقتها هم فقط میخواهد چشمانم را ببندم و بروم به گذشته به کودکیهایم ،به روزهایی که زندگی برایم سخت نمیگرفت ،
هر وقت دلم میخواست میخندیدم ،
گریه ام که میگرفت ،گریه میکردم ،
هنوز اشکم خشک نشده با یک آبنبات حالم خوب میشد و لبخند میزدم ،
دلیلی برای شادی نمیخواستم ،با هر کودکی که هم سن و سالم بود دوست میشدم و بازی میکردم ،
انگار سالها همدیگر را میشناختیم ...
بازی میکردم ، بازی ، بازی ...،
خسته که میشدم بیخیال از همه اتفاقات میخوابیدم ، ...
و ای کاش ...
میشد برگشت و بی بهانه باز کودکانه شاد شد ،
دلم هوای همان روزهای کودکیَم را کرده ،
دل است دیگر ، هوایی که بشود آرام و قرار ندارد...
به هر دری میزند تا آرام شود ...
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*آنچنان فراموش میشوی که انگار اصلا نبوده ای...*
@nostalzhi60
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*ای کاش ماشین زمان وجود داشت تا به گذشته سفر میکردم*
قدم در کوچهها و خانههای قدیمی میگذاشتم کنار پدربزرگ و مادر بزرگ مینشستم چای میریختم و گپ میزدیم و گپ میزدیم آنقدر که چایم سرد میشد و دوباره میریختم...
@nostalzhi60
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*تو کدومشو تو بچگیت انجام میدادی؟*
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ما که حواسمان بود خاطرهی خوب هم شویم آنقدر که سالها بعد اگر آن غریبِ آشنا از کنارمان هم گذشت، عطر یادهامان اگر قلبمان را هم لرزاند، از سرِ اندوه باشد نه بیزاری!*
«تو لایق بهتر از منی» به معنای نخواستن و ته کشیدن عشق بود اما به مهربانترین زبانی که کمتر ترَک بخورد چینیِ نازکِ تنهاییِ آنکه میماند با یادهای شیرینِ آنکه میرود.
ما این دلدادگانِ زمانهای که در آن نخواستن به اندازهی خواستن حرمت داشت! آنقدر که نهایت اندوهِ عشق' شعری میشد و میبارید روی گلبرگهای رز:
چه غم که یار وفا کرد یا نکرد
در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود
ما را بس است همین که از یادش نمیبریم
دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود...
@nostalzhi60