eitaa logo
نوستالژی
40.4هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
1 فایل
عکس ها و مطالب قدیمی برای بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ برای ارسال پست و عکس نوستالژی به ادمین کانال: @nostalzhi60_admin تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/nostalzhi1402
مشاهده در ایتا
دانلود
تعریف من از خوشبختی ساده و کم خرج است آسمانی باشد که گَهی صاف شود گَه ابری نم باران بزند هم گاهی و دلی هم باشد که شود عاشق شد دلبری هم که دلش بوی خدا را بدهد من بخوانم غزلی نغز برایش از بَر او بخندد وَ دلم قُرص شود از بودن لقمه نانی باشد که شود روزیِ این سفره ی ما چایمان طعم بگیرد از عشق و صداقت بکُند شیرینشَ زندگی رویا نیست... زندگی ماندنُ دلدادگی اَست... تو بگو دوستِ من این همه حالِ خوشُ سادِگیُ یکرنگی کمتر از خوشبختیست!؟ 😍🤗😉 @nostalzhi60
همیشه که موقع مدرسه ها و میشه دوست دارم چشمامو ببندم و باز کنم خودمو تو یه غروب پاییزی تو خونه قدیمی مون ببینم که داره بارون ریز ریز میباره و عطر خوشمزه قورمه سبزی مامانم روح خونمون رو سبز تر کرده و منم دارم تند تند کلمه سختای درس جدیدمون رو می نویسم، تا برسم به ساعت 5 بعد از ظهر موقع پخش کارتون جودی ابوت، بعدش که خیالم راحت شد تموم کردم مشقامو، بسته پفک نمکیمو از کیف مدرسه م دربیارم و اول پودرش کنم بعد با یه قاشق کوچولو برم سر وقتشو تمام دست و صورتمو پفکی کنمو لذت تموم دنیارو ببرم، یهو پودر پفکا بپره تو گلومو همه چیو زهرمارم کنه...! 😐😜 خب همیشه باید واقعیت هارو گفت، حتی اگه اینجوری تموم شه... 😶🤗😁😋 با این که زهرمارمون میشد ولی بازم پفکو پودرش می کردیم و می خوردیم چرا!؟ 😐🤨😆 ... @nostalzhi60
*ژست همه ی بچه دبستانی های دهه شصتی، وقتی میرفتن بقالی محلشون...* 😬😂 ... دلم برای عطر اون بقالیا تنگ شده... 🥹 @nostalzhi60
زمان ما دهه شصتیا چیزی به اسم کراش مد نبود اصلا تو این فازا نبودیم، اگه احساسی هم در میون بود تو ذهن و رویامون حتما باید به ازدواج ختم می شد یعنی دوست داشتن بدون ازدواج حکم گناه کبیره رو داشت واسه مون! 😐🙄😂 انقدر ساده و مشنگ بودیم که اگرم رو شخصیت کارتونم کراش می زدیم، باید باهاش زندگی می کردیم، مثلا یکیش سوباسا بود، که باید اون همه دختر تو ژاپن رو ول می کرد، میومد ایران مارو میگرفت... 😶😌🧐😂 @nostalzhi60
ما نسلی هستیم که با آژیر جنگ و شخصیت برونکا و بازرس ژاوِر بزرگ شدیم، دیگه تهدید موجودی مثل نتانیاهو واسه ما خنده داره... 😏😁😂 ... شخصیت ترسناک کارتونای بچگیتو یادته؟ 😜 @nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه تنها دلیلی هستی که یه نفر به خاطر تو هر روز صبح چشماشو باز میکنه قطعا خیلی خوشبختی... 😍👌 ... علت حال خوب من است او... ☺️ @nostalzhi60
دهه شصتیا فلسفشون خیلی عجیبه و خاصه شما می تونید با چند مدلشون روبرو بشید مثلا؛ یه سری ازدواج کردن و الان بچه مدرسه ای دارن یه سری بچه هاشون دارن میرن دانشگاه یه سری نوه هاشونو می برن مدرسه یه سری ازدواج کردن نمی خوان بچه دار بشن یه سری هم در مجردی به سر می برن و منتظر کیس مناسبن یه سری هم قید ازدواجو زدن و کلا ازدواجی نیستن سری آخرشونم هنوز به سن ازدواج نرسیدنو با کودک درونشون زندگی می کنن و منتظرن وقتی مامانشون از خرید برمیگرده براشون خوراکی بخره بیاره... 😁🤭🍦🍬 اگه کسی گفت دهه شصتیا از عجایب خلقتن تعجب نکنید! 😜🤭 😂😂😁 @nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی همونجاییه که تو هستی همونجایی که نفساته همونجایی که قدم میزنی همونجایی چشمات نگاهشون می کنه همونجاییه که اگه تو باشی دلم نمی خواد هیچ وقت از اونجا برم... 🤗💖🍂 ... زندگیو اگه این مدلی بخوایم، قشنگتره... ☺️💞 @nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی همونجاییه که تو هستی همونجایی که نفساته همونجایی که قدم میزنی همونجایی چشمات نگاهشون می کنه همونجاییه که اگه تو باشی دلم نمی خواد هیچ وقت از اونجا برم... 🤗💖🍂 ... زندگیو اگه این مدلی بخوایم، قشنگتره... ☺️💞 @nostalzhi60
انقدر حال خوب مشترک روزای بچگی ما دهه شصتیا تو دلمون موندگار شده که امکان نداره پاییز برسه و یادش نیفتیم، انگار هممون تو یه خونه بزرگ زندگی می کردیم، همه چیمون یه رنگ و بو رو داشت، پاییز با بساط ترشی و پختن رب می رسید که با همه تکراری بودنش یه جوری عطر زندگی و شوقش رو تو خونه ها می‌ریخت، که انگار عروسیه... 😍 ظهرای نیمه ابری و بارونی پاییزی که از مدرسه میومدیم خونه، دیس دمی گوجه خوش عطر مامان با ترشی لیته جلوی تلویزیون توی سفره چیده می شد و صدای پر از مهر آقای شجاعی مهر که دوست داشتیم فقط نصیحت کنه آدمو، به اون غذای ساده یه طعم دلچسب تری می داد، از آرامش خواب بعد از ناهارم نگم که خودتون بهتر می دونید چه قندی تو دلمون آب می کرد... ☺️ نوشتن مشق جلوی تلویزیون و همزمان دیدن کارتون پرین و دکتر ارنست و جودی آبوت، لذتی داشت که هنوز دلم می خواد مشق بنویسم و صدای اعترافای جودی رو بشنوم که داشت برای بابا لنگ دراز محبوبش نامه می نوشت و اون لحظه چه عشقی سراسر وجودمو می گرفت، وقتی که جودی آبوت درونم خودشو جای جودی کارتونی میذاشت... 🥰🤭 شب که می شد، به امید اینکه فردا ظهر میام خونه و وقت بیشتری برای خوابیدن و کارتون دیدن دارم، خودمو برای زود بیدار شدن دلداری می دادم و به صدای آروم باریدن بارون گوش میدادم و چشمامو می بستم... 🤗😍☔💖 ... @nostalzhi60
دهه شصتیا فلسفشون خیلی عجیبه و خاصه شما می تونید با چند مدلشون روبرو بشید مثلا؛ یه سری ازدواج کردن و الان بچه مدرسه ای دارن یه سری بچه هاشون دارن میرن دانشگاه یه سری نوه هاشونو می برن مدرسه یه سری ازدواج کردن نمی خوان بچه دار بشن یه سری هم در مجردی به سر می برن و منتظر کیس مناسبن یه سری هم قید ازدواجو زدن و کلا ازدواجی نیستن سری آخرشونم هنوز به سن ازدواج نرسیدنو با کودک درونشون زندگی می کنن و منتظرن وقتی مامانشون از خرید برمیگرده براشون خوراکی بخره بیاره... 😁🤭🍦🍬 اگه کسی گفت دهه شصتیا از عجایب خلقتن تعجب نکنید! 😜🤭 😂😂😁 @nostalzhi60
انقدر حال خوب مشترک روزای بچگی ما دهه شصتیا تو دلمون موندگار شده که امکان نداره پاییز برسه و یادش نیفتیم، انگار هممون تو یه خونه بزرگ زندگی می کردیم، همه چیمون یه رنگ و بو رو داشت، پاییز با بساط ترشی و پختن رب می رسید که با همه تکراری بودنش یه جوری عطر زندگی و شوقش رو تو خونه ها می‌ریخت، که انگار عروسیه... 😍 ظهرای نیمه ابری و بارونی پاییزی که از مدرسه میومدیم خونه، دیس دمی گوجه خوش عطر مامان با ترشی لیته جلوی تلویزیون توی سفره چیده می شد و صدای پر از مهر آقای شجاعی مهر که دوست داشتیم فقط نصیحت کنه آدمو، به اون غذای ساده یه طعم دلچسب تری می داد، از آرامش خواب بعد از ناهارم نگم که خودتون بهتر می دونید چه قندی تو دلمون آب می کرد... ☺️ نوشتن مشق جلوی تلویزیون و همزمان دیدن کارتون پرین و دکتر ارنست و جودی آبوت، لذتی داشت که هنوز دلم می خواد مشق بنویسم و صدای اعترافای جودی رو بشنوم که داشت برای بابا لنگ دراز محبوبش نامه می نوشت و اون لحظه چه عشقی سراسر وجودمو می گرفت، وقتی که جودی آبوت درونم خودشو جای جودی کارتونی میذاشت... 🥰🤭 شب که می شد، به امید اینکه فردا ظهر میام خونه و وقت بیشتری برای خوابیدن و کارتون دیدن دارم، خودمو برای زود بیدار شدن دلداری می دادم و به صدای آروم باریدن بارون گوش میدادم و چشمامو می بستم... 🤗😍☔💖 ... @nostalzhi60