eitaa logo
نُتِ می🎶م
162 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
0 فایل
اشعار ولائی اهل بیتی از شعرای مختلف ارتباط با مدیر کانال: @mehdi_shabani
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال به حول و قوه الهی در پیام رسان ایتاء ایجاد شد. باشد که بپذیرند. یا علی
شعری از آیت الله وحید در ثنای بانوی عصمت اى دختر عقل و خواهر دین! وى گوهر درج عزّ و تمکین! عصمت شده پاى‌بند مویت اى علم و عمل مقیم کویت! اى میوه‌ی شاخسار توحید! همشیره‌ی ماه و دخت خورشید وى گوهر تاج آدمیّت! فرخنده نگین خاتمیّت شیطان به خطاب «قم» براندند پس تخت تو را به قم نشاندند کاین خانه بهشت و جاى حوّاست ناموس خداى، جایش این جاست اندر حرم تو عقل مات است زین خاک که چشمه‌ی حیات است جسمى که در این زمین، نهان است جانى است که در تن جهان است این ماه منیر و مهر تابان عکسى بُوَد از قم و خراسان ایران شده نوربخش ارواح مشکاة صفت به این دو مصباح از این دو حرم دِلا! چه پرسى؟ حق داند و وصف عرش و کرسى هر کس به درت به یک امیدى است محتاج تر از همه «وحیدى» است کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نریشنی در میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها. شعر : مجید تال صدا: مهدی شعبانی کانال زبدة الاشعار @zobdatolashar
صدا ۰۰۲-73.m4a
1.93M
کرونا یه فرصته @zobdatolashar
آری. او باب الحوائج شد تا بگیر دست ها را. و ما غافل از این دست خدای دستگیریم. که باید دامن مولا بگیریم. و امروز حرم فرزندانش بسته شد و ما ماندیم و تسلیت زبانی. ما را ببخشید که این قدر نمک نشناس بودیم. امید دارم این سال به نام هفتمین ماه زندانی در چاه، منور به نور خورشید پشت ابر غیبت گردد. و همه زیر سایه این خورشید زندگی مسالمت آمیز و سرشار از بندگی را داشته باشیم. با آرزوی سلامتی و توفیق برای شما و خانواده محترم. ارادتمند: مهدی شعبانی. @zobdatolashar
دست بر دامانِ پیشواز رمضان 🔹 🔸 🔹 در این ماه رحمت که توّابها مقیمند در کنج محرابها ز فُلک نجات الهی همی نشانی بجویند غرقابها به وقت سحر، اشک شور، آه تلخ گرفته‌ است جای شکرخوابها تضرّع کنانند و «یارب»زنان همه طفلها، شیخها، شابها سرشک ندامت ز چشمان خلق روان است مانند میزابها دلا، گویمت چیست راه نجات که آرامی از این تب و تابها؟ بده دستِ خواهش به آنانکه تیز رهانندت از کام گردابها🔻 🍃به شاهی که لب تشنه جان داد و بود ز مهریّۀ مادرش، آبها 🍃به آن تشنه ساقی که فردا برند به لب خشکی‌اش غبطه، سیرابها 🍃به آن شبه احمد که افکنده‌اند ز ابروی او، طرحِ محرابها 🍃به طفلی که از بوسۀ نوک تیر فرو شد به خوابی نه چون خوابها 🍃به اصحاب پاکی که مانندشان نبوده است هرگز در اصحابها به تکریمِ اینان پذیرد خدای پذیرد اگر عذر توّابها به کویش گر این‌ سان روی، سر نهند به پایت چو درگاه، بوّابها تو را باب غفران، حسین است و بس مزن حلقه بیهوده بر بابها که گویند «ابی الله ان یجری الـ امورات الا بأسبابها» 🌺🌺ماه رمضانتان حسینی🌺🌺 @jamalekhial التماس دعای خاضعانه کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
🌹🌹شعری در مورد میلاد امام حسن علیه السلام. تازه سروده شده باشد که بپذیرند.🖊 دنیای حسن خانه چه زیبا شده امشب جانها همگی غرق تمنا شده امشب افطار علی با لب او وا شده امشب ماه رمضان تازه هویدا شده امشب در ماه خدا ماه خداوند دمیده است این ماه خدا ماه ترین ماه امید است .... لبخند حسن برده دل و جان پیمبر چون هست حسن آینه گردان پیمبر آیینه ی انوار درخشان پیمبر پرورده ی گلخانه دامان پیمبر آن چیز که امشب به یقین از حسنات است تبریک به پیغمبر ما، صد صلوات است ... امروز حسن مظهر پیغمبر زهراست دنیا نرسیده، به خدا محشر زهراست زهرا شده دریا و حسن گوهر زهراست او کوثر پیغمبر و هم کوثر زهراست کوثر که حسن شد، همه را خیر کثیر است عالم به در خانه این شاه، فقیر است ... او وارث حیدر ز سرآغاز ازل بود چون تیغ دو دم حامل پیغام اجل بود در حب علی، بغض عدو یکه و یل بود کوری عدو، صف شکن جنگ جمل بود در جان حسن، خون علی در جریان است ((چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است)) ... دل چشم به راه نظر رحمت شاه است با کوه گناهان، قلمم چون پر کاه است شعری که روان است؛ روان خواه نخواه است دل چون ورق شعر، سفید است و سیاه است با بخشش خود تیرگی قلب ندیده است دست از سر طبع من شاعر نکشیده است امروز فراموش کنم درد و محن را تا آنکه بسازم به دلم بیت حسن را التماس دعای شاعر دل خسته از گناه از محبان حضرت مجتبی علیه السلام. ✅کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
هدایت شده از صدای دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نریشن: داستان آزادی کنیز کریم اهل البیت علیهم السلام با یک شاخه گل وَ قَالَ أَنَسٌ : حَيَّتْ جَارِيَةٌ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بِطَاقَةِ رَيْحَانٍ فَقَالَ لَهَا أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ فَقُلْتُ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ أَدَّبَنَا اَللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا اَلْآيَةَ وَ كَانَ أَحْسَنَ مِنْهَا إِعْتَاقُهَا . ( المناقب، لجزء الرابع  باب إمامة أبي محمد الحسن بن علي عليه السلام  فصل في مكارم أخلاقه عليه السلام) 🌹🌹🌹 🖊🎙متن و صدا: . ✔کانال صدای دل 🆔 @sedayedell
شعری از مرحوم آیت الله غروی اصفهانی در مدح امام حسن علیه السلام صبا ز لطف چه عنقا برو به قلّه قاف که آشیانه قدس است و شرفه اشراف چو خضر در ظلمات غیوب زن قدمی که کوی عین حیوه است و منبع الطاف به طوف کعبه احرامیان  ببند احرام که مستجار نفوس است و للعقول مطاف به طرف قبله اهل قبول کن اقبال بگیر کام ز تقبیل خاک آن اطراف بزن به قائمه عرش معدلت دستی بگو که ای ز تو برپا قواعد انصاف به دُرد خویش چرا درد من دوا نکنی به محفلی که بنوشند عارفان می صاف به جام ما همه خون ریختند جای مدام نصیب ما همه جور و جفا شد از اجلاف منم گرفته به کف نقد جان توئی نقّاد منم اسیر صروف زمان، توئی صرّاف شها به مصر حقیقت تو یوسف حسنی من و بضاعت مزجاه و این کلافه ی لاف رخ مبین تو آئینه ی تجلی ذات مه جبین تو نور معالی اوصاف تو معنی قلمی، لوح عشق را رقمی تو فایق عدمی، آن وجود غیب شکاف تو عین فاتحه‌ای بلکه سرّ بسم لله تو باء و نقطه بایی و ربط نونی و کاف اساس ملک سعادت به ذات تو منسوب وجود غیب و شهادت به حضرت تو مضاف طفیل بود تو فیض وجود نامحدود جهانیان همه بر خوان نعمتت اضیاف برند فیض تو لاهوتیان به حد کمال خورند رزق تو ناسوتیان به قدر کفاف علوم مصطفوی را لسان تو تبیان معارف علوی را بیان تو کشّاف لب شکر شکنت روحبخش گاه سخن حسام سرفکنت دل شکاف گاه مصاف محیط بحر مکارم ز شیعه هاشم مدار و فخر اکارم ز آل عبد مناف ابو محمد امام دوم به استحقاق یگانه وارث جدّ و پدر به استخلاف ترا قلمرو حلم و رضا به زیر قلم به لوح نفس تو نقش صیانت است و عفاف سپهر و مهر دو فرمانبرند در شب و روز یکی غلام مرصّع نشان یکی زرباف ز کهکشان سپهر و خط شعاعی مهر سپهر غاشیه کش مهر خاوری سیّاف غبار خاک درت نوربخش مردم چشم نسیم رهگذرت رشک مشک نافه ناف در تو قبله حاجات و کعبه ی محتاج ملاذ عالمیان در جوانب و اکناف یکی به طی مراحل برای استظهار یکی به عرض مشاکل برای استکشاف بسوی روی تو چشم امید دشمن و دوست بگرد کوی تو اهل وفاق و اهل خلاف برآستان ملک پاسبانت از دل وجان ملوک را سر ذلّت بدون استنکاف نه نعت شأن رفیع تو کار هر منطق نه وصف قدر منیع تو حد هر وصّاف شهود ذات نباشد نصیب هر عارف نه آفتاب حقیقت مجال هر خشّاف (لغتی از خفاش است) نه در شریعت عقل است بی ادب معذور نه در طریقت عشق است از مدیحه معاف   شاعر: ✅کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
◼️شعری در مصیبت اباالائمّة (علیهم السلام)و الاُمّة، از زبان پسر روسیاه پدر: مهدی شعبانی. ای آسمان بگو ز چه حالت مکدر است؟ کاشوب در دلت مَثَل صبح محشر است مسجد ز ضرب تیغ شقی درد می کشد محراب خوندل است و عزادار، منبر است قد فلک خم است که گویی دو تا شده از آن غمی که قاتل صدها دلاور است شمشیر بود تیر خلاص ز داغ دل شمشیر هم پیاله ی با میخ یک در است در بارگاه قدس که جای ملال نیست دلهای قدسیان به دو صد غم برابر است ذره به ذره های جهان می دمند آه کاین وقت وقت نوحه گریّ پیمبر است چشمان آفتاب از این داغ تار شد ((فزت و رب کعبه)) علی رستگار شد *** مردی که مردی از منشش، اعتبار بود بر دست هر فقیر و غنی، مستجار بود دست خدا نمی شود از هر که یاد کرد او بود دستگیر همه روزگار بود مردی که تک سوار تمام نبرد هاست بر اشتر چموش خلافت، سوار بود مردی که آب خوش به گلوی بشر نمود فقدان او برای بشر نا گوار بود بوی بهشت از سر زلفش شنید و بعد گل شد هر آنکه قبل وزیدن، چو خار بود دانم نمی شود، ولی ای کاش در جهان مثل علی، هزار و هزار و هزار بود ایام با علی، به خزان هم بهار شد ((فزت و رب کعبه)) علی رستگار شد التماس دعا. ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
(معرفت) دل که بوی تو گرفته است، طوافش با من کعبه ای ساخته ای، حاجی آن تنها من از صفاتت چه بگویم که بیانم لال است میوه طبع من امروز به مدحت کال است کرمی کن که سخن نیک شود، یا هادی تو که با جامعه بر فن سخن استادی جامعه فاصله نگذاشت میان من و تو معرفت داد به من، در سخنان من و تو معرفت داد، همانی که به هر کس ندهند پر طاووس گران است، به کرکس ندهند معرفت اسلحه ای تیز، به جنگ هوس است یک نفس داشتنش، برتر از صد نفس است معرفت نور وجود است و چراغ جان است در ضریحی است که سازنده آن، ایران است غم ویرانگی دل، نچشیدیم هنوز به بلندای مصیبت نرسیدیم هنوز چون چراغ حرمت، نور تو خاموش نشد نام زیبای نقی، شکر فراموش نشد. ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
شعری در مورد عید غدیر که صبح عید غدیر پارسال سروده شد. 🌹عید غدیر مبارک علی امیر شده، مسلمین قیام کنید همه به رسم تحیت، به او سلام کنید امیر گشته یدالله، دست پاکش را به رسم بیعت با شاه، استلام کنید به هر کسی که منم سرپرست او مولاست و دین خویش به حب علی تمام کنید به هر کجا بروید و به هر کسی برسید به هر زمان همگی نقل این کلام کنید غدیر چشمه جوشان قطره قطره ولاست از این غدیر فراوان درون جام کنید به هر که در دل او هست بغض نام علی به عشق نام علی، خواب را حرام کنید کسی که در دل او هست ذره حبش چنان برادر خود لطف و احترام کنید و پرچمش همه جا تا ابد سرافراز است بس است کمتر از اینها خیال خام کنید پیمبرا نفست حق و می شود از لطف مرا به درگه این شاه دین غلام کنید؟ منی که یاد شما خالق بهشت من است شود که جنت لطف علی، به نام کنید؟ غدیر پا برجاست... ✅کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
و این نیز شعری که به دنبال شعر قبلی، پارسال نوشته شد 🌹عید غدیر مبارک اول جاده اسلام رد پای علی ست آخر قصه دین نیز تولای علی ست نیست در عرصه توحید هراسم ز خطا قلعه امنیتم، حصن سخن های علی ست منکران معتقدِ روز قیامت گردند تا بفهمند که حجت، قد و بالای علی ست در نبرد آن همه شیران عرب، چون موشند اسدالله به حق اسم مسمای علی ست نه بشر هست چنانی که بشر شر دارد نه خدا هست که این نیز معمای علی ست یا علی گفته و دل زنده شد از او عمری یا علی معجزه نام مسیحای علی ست مست صهبای غدیرم که نبی ساقی شد عکسِ در جام مِیَم، جلوه سیمای علی ست عدل و صدق و شرف و معرفت و دینداری مشق رفتاری شیعه است و الفبای علی است آب آئینه ای از پاکی مولای غدیر کوه بر پا شده از قلب شکیبای علی ست هست پرونده عمرم چو شب تار سیاه غیر آن روشنی محض که امضای علی ست در دم مرگ، ملک بوسه زند بر رویم چون روی صورت من، نقش کف پای علی ست ذره ای بی نظر لطف، به پرواز نشد هر چه گفتیم همه قطره دریای علی ست مهدی ام روی مزارم بنویسید این را این مکان، مقبره شاعر شیدای علی ست غدیر جاری ست... ✅کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟  این سرزمین غمزده در چشمم آشناست  این خاک بوی تشنگی و گریه می دهد  گفتند:«غاضریه» و گفتند : «نینوا»ست  دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح  آهسته زیر لب به خودش گفت : کربلاست!  توفان وزید از وسط دشت، ناگهان  افتاد پرده، دید سرش روی نیزه هاست  یحیای اهل بیت در آن روشنای خون  بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست  توفان وزید، قافله را برد با خودش  شمشیر بود و حنجره و دید در «مِنا»ست  باران تیر بود که می آمد از کمان  بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست  افتاد پرده، دید به تاراج آمده ست  مردی که فکر غارت انگشتر و عباست  برگشت اسب از لب گودال قتلگاه  افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست! 👤سقلاطونی 🏴امام حسین(ع) در بدو ورود به کربلا فرمود : 📋《قِفُوُا وَ لَا تَرْحَلُوا مِنْهَا!》 ♦️بار بگشایید این‌ جا کربلاست، آب و خاکش با دل و جان آشناست!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاوس، ص۹۸ @AsnadolMasaeb کاروان رسید... ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم به طفل خانه بدوش آشیانه لازم نیست نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست دگر به لالة رویم نشانه لازم نیست به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم: بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار برای زلف بخون شسته، شنه لازم نیست به کودکی که چراغ شبش سر پدر است دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست وجود سوزد از این شعله تا ابد «میثم» سرودن غم آن نازدانه لازم نیست بیا ای دل عزا دارد رقیه... ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین در بحر عشق، گوهر جان‌پرورم ببین هفتاد و دومین صدف ساحل توأم ای روح آب، رشحه‌ای از کوثرم ببین من سینه‌سرخ عشق عمویم، پرم بده دست مرا رها کن و بال و پرم ببین چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ تصویر غربتی‌ست به چشم ترم، ببین با بانگ استغاثهٔ او تیغ می‌شوم برنده‌تر ز تیغ عدو خنجرم ببین پروانه‌ام به پیله واماندنم مخواه در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین دستم کبوتری‌ست که شوق پریدن است چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین بر من عمو به چشم خریدار بنگر و دست مرا بگیر و از این برترم ببین کوچک‌ترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ همچون علی‌اصغر خود اکبرم ببین من کودک برادر تو بودم و کنون در هیأت دلاور و جنگاورم ببین «هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است در التهاب پاسخت اهل حرم ببین هرچند دست یاری من‌ کوچک است و خرد آن حس عاشقانه و جان‌پرورم ببین احرام بسته‌ام که کنم دور تو طواف خیل حرامیان همه دور و برم ببین کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان اما سپر برابر‌شان پیکرم ببین ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده ‌ا‌ست می‌نوشم و تو مستی از این ساغرم ببین در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش حالا به روی سینه گل پرپرم ببین دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود اکنون به روی سینهٔ خود بی‌سرم ببین سپر بی دست حسین😭 کانال زبدة الاشعار ✔️ @zobdatolashar
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست مست مدام شیشه ی می در بغل شکست یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست پروانهء رها شده از پیرهن شده است او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟ بگذار تا رها شوم از بند این قفس جز دست خط یار به دستم بهانه نیست خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست گویی سپرده اند به یعقوب، جامه را پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را می خواند از نگاه ترش آن چکامه را هفت آسمان قریب به مضمون نامه را این چند سطر را ننوشتم، گریستم باشد برای آن لحظاتی که نیستم آورده است نامه برایت، کبوترم اینک کبوترم به فدایت، برادرم دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان یادش به خیر، دست کریمانه ای که داشت سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت همواره باز بود درِ خانه ای که داشت هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف اینک دلم به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است شعری که چشم حضرت مادر گرفته است "از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد" اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات می رفت و رفتنش متشابه به محکمات ‌بغض عمو درون گلو بی صدا شكست باران سنگ بود و سبو بی صدا شكست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی صدا شكست این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت... سلام علی قاسم بن الحسن... احلی من العسل کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
گر آب ندارد پدر مظلومم
  گر شیر ندارد مادر محزونم

از آب گذشتم و نمی‌خواهم شیر 
 بیرون بکشید تیر از حلقومم
شیرِ بی شیر حسین راهی میدان شد... ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید امّا زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح ناله می زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبه ی خشک این غنچه ی بهاری غیر از خزان ندارد ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد شمشیر اوست آهش فریاد او تلظّی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد منّت به من گذارید یک قطره آب آرید بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد با من اگر به جنگید تا کشتنم بجنگید این شیرخواره بر کف تیغ و سنان ندارد مادر نشسته تنها در خیمه بین زن ها جز اشک خجلت خود آب روان ندارد تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن جز شانه ی امامش دیگر مکان ندارد ” میثم ” ، به حشر نبود غیر از فغان و آهش آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد قرآن ناطق در دستان قرآن ناطق ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
زبان حال امام حسین علیه السلام در غم جوانش😭◾️ گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من که دست از همه شستم رضای دوست خریدم آرام جانم می رود... ✔️ کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
شعر ناصرالدین شاه قاجار در مدح و مصیبت شبه نبی 😭 یم فاطمی، دُر سرمدی،گل احمدی، مه هاشمی ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی   به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی   به ملک مطاع، به خدا مطیع، به مرض شفا، به جزا شفیع چه مقام بندگیش منیع، به چه بندگی و اطاعتی   خم زلف او چه شکن شکن، به مثال نقرۀ خام تن سپری به کتف و کفن به تن، به چه قامتی و قیامتی   ز جلو نظر سوی قبله گه، ز قفا نظر سوی خیمه گه که نموده شد به قدش نگه به چه حسرتی و چه حالتی   ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گشت و یکی پسر که نما به جانب ما نظر به اشارتی و نظارتی گدایی در این خاندان، هزار مرتبه بِه مرا که خلق بخوانند ناصرالدین شاه ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
داستانی عجیب در قیاس فضل سلمان و علمدار کربلا!❗️(بر اساس شنیده ها این شعر سروده شده) بین یاران امیرالمومنین    روزی از ایام بحثی شد چنین بعد اهل البیت پاک مصطفی  کیست اندر رتبه محبوب خدا هست سلمان لایق این افتخار یا ابوالفضل است صاحب اعتبار؟ عده ای گفتند سلمان برتر است در مقام عشق برعالم سر است پیش او سرخم شود از چاکری هر که را باشد به هستی سروری الغرض هر کس کلامی ساز کرد اعتقاد خویش را ابراز کرد چون دلی آگه در آن مجمع نبود بی نتیجه ماند آن گفت و شنود زان قیاس اشتباه و ناروا سخت شد آزرده قلب مصطفی شب رسید و آن جماعت غرق خواب کامدی در خواب ایشان بوتراب می خروشید از نگاه او غضب گفت با آنان چنین فخر عرب شیعه ما گر بود گوهر شناس کی کند عباس را با کس قیاس عالمی مست گل یاس من است  خلق سلمان کار عباس من است گر نگاهی از سر احسان کند عالَمی را برتر از سلمان کند گرچه سلمان محرم اسرار ماست گر چه فرمودست پیغمبر زماست گرچه او ما را بود خدمتگزار گر چه باشد شیعه ای کامل عیار گر همه عالم،زمین و آسمان گر همه قدوسیان،کروبیان ماسوی الله گرهمه سلمان شود  در میان کفه میزان شود از سرعباس در سوی دگر رشته مویی شود گر جلوه گر کفه سلمانیان همچون حباب  میرود بالا و بالا با شتاب می رود تا آسمان هفتمین کفه عباس ماند بر زمین چشم بگشا باده در دستان اوست عشق در صهبای سرمستان اوست عاشق سرمست معشوق است وبس   نیست در دل غیر معشوق هیچ کس ما نه سلمانیم در این عرصه‌گاه کوه طاعت اوست ما یک پرّ کاه او غلام حضرت عباس شد این قیاس از بهر ما مقیاس شد ما و سلمانیم عمری زیر دین زیر دین کاشف کرب الحسین اوجا بوی آقا، کیچیک اولدو. ای سرو شکسته.😢 ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
شعر زیبا در اتمام حجت آقا اباعبدالله علیه السلام با یارانش.◾️ گفت؛ ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوت­‌سرای ما تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما هم­راز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آن­که با هوس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس آراسته ست بزم ضیافت برای ما برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت رو به سوی بزم قدس کبریا😢 ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
دومین بند شعر محتشم کاشانی◾️ كشتى شكست خورده طوفان كربلا در خاك و خون طپیده میدان كربلا گر چشم روزگار برو زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان كربلا نگرفت دست دهر گلابى به غیر اشك ز آن گل كه شد شگفته به بستان كربلا از آب هم مضایقه كردند كوفیان خوش داشتند حرمت مهمان كربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مكید خاتم ز قحط آب، سلیمان كربلا زان تشنگان هنوز بعیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان كربلا آه از دمى كه لشكر اعدا نكرد شرم كردند رو به خیمه سلطان كربلا آن دم فلك بر آتش غیرت سپند شد كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد کشتی آل محمد غرقه دریای خون نا خدا مصداق لا خوف و لا هم یحزنون😢 ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
قلب عالم امکان، شکافته شد◾️ تیری که بر دل شه گلگون قبا رسید اندر نجف به مرقد شیر خدا رسید چون در نجف ز سینه ی شیر خدا گذشت اندر مدینه بر جگر مصطفی رسید زآن پس که پرده ی جگر مصطفی درید داند خدا که چون شد از آن پس کجا رسید هر ناوک بلا که فلک در کمان نهاد پر بست و بر هدف، همه در کربلا رسید یکباره از فلاخن آن دشت کینه خاست آن سنگ های طعنه که بر انبیا رسید با خیل عاشقان چو در آن دشت پا نهاد قربانی خلیل، به کوه منا رسید آراست گلشنی ز جوانان گلعذار آبش نداده باد خزان از قفا رسید از تشنگی ز پا چو درآمد به سر دوید چون بر وفای عهد الستش ندا رسید از پشت زین قدم چو به روی زمین نهاد افتاد و سر به سجده ی جان آفرین نهاد فوقف یستریح ساعه‌...😭 ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
چون شاه تشنه ظلمت ناسوت کرد طی بر آب زندگانی جاوید برد پی در راه حق، فنا به بقا کرد اختیار تا گشت وجه باقی حق بعدَ کلّ شیء زد پا به هرچه جز وی و سر داد و شد روان تا کوی دوست بر اثر کشتگان حی چون گشت جلوه گر سر او بر سر سنان شد پر نوای زمزمه ی طور، نای و نی شور از عراق گشت بلند آن چنان که برد کافر دلان ز یاد، تمنای ملک ری پاشید آن قلاده ی درهای شاهوار از هم چو برگ های خزان از سموم دی گفتی رها نمود ز کف دختران نعش از انقلاب دور فلک دامن جدی آن یک نهاد رو سوی میدان که یا ابا وان یک کشید در حرم افغان که یا اخی! رفتی و یافت بی تو به ما روزگار دست ای دست داد حق ز گریبان برآر دست بر نیزه هم سر خم نکردی ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
@shere_aeini ای فلک آل علی را از وطن آواره کردی زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را پس اسیر پنجهٔ گرگان آدمخواره کردی جسم پاک شیرمردان را نمودی پاره پاره هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی گوشوار عرش رحمن را بریدی سر، پس آنکه دخترانش را ز کین بی‌گوشوار و یاره کردی جبههٔ فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی تو مگر ای آسمان‌! دل‌را ز سنگ‌خاره کردی تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان دشت را ز اعدای دین پرثابت و سیاره کردی جورها کردی از اول در حق پاکان ولیکن در حق آل پیمبر جور را یکباره کردی کودکی دیدی صغیر اندر میان گاهواره چون ‌نکردی شرم‌ و ازکین قصد آن گهواره کردی چاره می‌جستند در خاموشی آن طفل گریان خود تو در یک ‌لحظه از پیکان ‌تیرش چاره کردی سوختی از آتش کین خانهٔ آل علی را وایستادی بر سر آن آتش و نظاره کردی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی تا نکشتی آل زهرا را از این ره برنگشتی چون فکندی آتش کین در حریم آل یسین ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی چون بدیدی مسلم اندر کوفه بی‌یار است و یاور از چه‌رو او را در آن بی‌یاوری یاور نگشتی چون دو طفل مسلم اندر کوفه گم کردند ره را از چه آن گمگشتگان را جانبی رهبر نگشتی چون به زندان عبیداله فتادند آن دو کودک از چه‌ رو غمخوار آن دو کودک مضطر نگشتی چون تن آن کودکان از تیغ حارث گشت بی‌سر از چه ‌رو بی‌تن نگشتی از چه‌ رو بی‌سر نگشتی چون شدند آن کودکان از فرقت مادر گدازان از چه رو برگرد آن طفلان بی‌مادر نگشتی چون حسین‌بن علی با لشکرکین شد مقابل از چه پشتیبان آن سلطان بی‌لشگر نگشتی چون دچار موج غم شد کشتی آل محمد از چه رو ای زورق بیداد! بی‌لنگر نگشتی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت 🔸شاعر: مرحوم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini التماس دعا @zobdatolashar
بلای کرببلا را رقیه می داند مقام صبر و رضا را رقیه می داند سری بزن به خرابه، بپرس که درد تمامی اسرا را رقیه می داند ملیکه سه ساله عالم، یا رقیه 😢 ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar