eitaa logo
نُتِ می🎶م
153 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
0 فایل
اشعار ولائی اهل بیتی از شعرای مختلف ارتباط با مدیر کانال: @mehdi_shabani
مشاهده در ایتا
دانلود
شعری در مورد عید غدیر که صبح عید غدیر پارسال سروده شد. 🌹عید غدیر مبارک علی امیر شده، مسلمین قیام کنید همه به رسم تحیت، به او سلام کنید امیر گشته یدالله، دست پاکش را به رسم بیعت با شاه، استلام کنید به هر کسی که منم سرپرست او مولاست و دین خویش به حب علی تمام کنید به هر کجا بروید و به هر کسی برسید به هر زمان همگی نقل این کلام کنید غدیر چشمه جوشان قطره قطره ولاست از این غدیر فراوان درون جام کنید به هر که در دل او هست بغض نام علی به عشق نام علی، خواب را حرام کنید کسی که در دل او هست ذره حبش چنان برادر خود لطف و احترام کنید و پرچمش همه جا تا ابد سرافراز است بس است کمتر از اینها خیال خام کنید پیمبرا نفست حق و می شود از لطف مرا به درگه این شاه دین غلام کنید؟ منی که یاد شما خالق بهشت من است شود که جنت لطف علی، به نام کنید؟ غدیر پا برجاست... ✅کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
و این نیز شعری که به دنبال شعر قبلی، پارسال نوشته شد 🌹عید غدیر مبارک اول جاده اسلام رد پای علی ست آخر قصه دین نیز تولای علی ست نیست در عرصه توحید هراسم ز خطا قلعه امنیتم، حصن سخن های علی ست منکران معتقدِ روز قیامت گردند تا بفهمند که حجت، قد و بالای علی ست در نبرد آن همه شیران عرب، چون موشند اسدالله به حق اسم مسمای علی ست نه بشر هست چنانی که بشر شر دارد نه خدا هست که این نیز معمای علی ست یا علی گفته و دل زنده شد از او عمری یا علی معجزه نام مسیحای علی ست مست صهبای غدیرم که نبی ساقی شد عکسِ در جام مِیَم، جلوه سیمای علی ست عدل و صدق و شرف و معرفت و دینداری مشق رفتاری شیعه است و الفبای علی است آب آئینه ای از پاکی مولای غدیر کوه بر پا شده از قلب شکیبای علی ست هست پرونده عمرم چو شب تار سیاه غیر آن روشنی محض که امضای علی ست در دم مرگ، ملک بوسه زند بر رویم چون روی صورت من، نقش کف پای علی ست ذره ای بی نظر لطف، به پرواز نشد هر چه گفتیم همه قطره دریای علی ست مهدی ام روی مزارم بنویسید این را این مکان، مقبره شاعر شیدای علی ست غدیر جاری ست... ✅کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟  این سرزمین غمزده در چشمم آشناست  این خاک بوی تشنگی و گریه می دهد  گفتند:«غاضریه» و گفتند : «نینوا»ست  دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح  آهسته زیر لب به خودش گفت : کربلاست!  توفان وزید از وسط دشت، ناگهان  افتاد پرده، دید سرش روی نیزه هاست  یحیای اهل بیت در آن روشنای خون  بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست  توفان وزید، قافله را برد با خودش  شمشیر بود و حنجره و دید در «مِنا»ست  باران تیر بود که می آمد از کمان  بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست  افتاد پرده، دید به تاراج آمده ست  مردی که فکر غارت انگشتر و عباست  برگشت اسب از لب گودال قتلگاه  افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست! 👤سقلاطونی 🏴امام حسین(ع) در بدو ورود به کربلا فرمود : 📋《قِفُوُا وَ لَا تَرْحَلُوا مِنْهَا!》 ♦️بار بگشایید این‌ جا کربلاست، آب و خاکش با دل و جان آشناست!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاوس، ص۹۸ @AsnadolMasaeb کاروان رسید... ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم به طفل خانه بدوش آشیانه لازم نیست نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست دگر به لالة رویم نشانه لازم نیست به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم: بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار برای زلف بخون شسته، شنه لازم نیست به کودکی که چراغ شبش سر پدر است دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست وجود سوزد از این شعله تا ابد «میثم» سرودن غم آن نازدانه لازم نیست بیا ای دل عزا دارد رقیه... ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین در بحر عشق، گوهر جان‌پرورم ببین هفتاد و دومین صدف ساحل توأم ای روح آب، رشحه‌ای از کوثرم ببین من سینه‌سرخ عشق عمویم، پرم بده دست مرا رها کن و بال و پرم ببین چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ تصویر غربتی‌ست به چشم ترم، ببین با بانگ استغاثهٔ او تیغ می‌شوم برنده‌تر ز تیغ عدو خنجرم ببین پروانه‌ام به پیله واماندنم مخواه در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین دستم کبوتری‌ست که شوق پریدن است چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین بر من عمو به چشم خریدار بنگر و دست مرا بگیر و از این برترم ببین کوچک‌ترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ همچون علی‌اصغر خود اکبرم ببین من کودک برادر تو بودم و کنون در هیأت دلاور و جنگاورم ببین «هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است در التهاب پاسخت اهل حرم ببین هرچند دست یاری من‌ کوچک است و خرد آن حس عاشقانه و جان‌پرورم ببین احرام بسته‌ام که کنم دور تو طواف خیل حرامیان همه دور و برم ببین کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان اما سپر برابر‌شان پیکرم ببین ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده ‌ا‌ست می‌نوشم و تو مستی از این ساغرم ببین در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش حالا به روی سینه گل پرپرم ببین دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود اکنون به روی سینهٔ خود بی‌سرم ببین سپر بی دست حسین😭 کانال زبدة الاشعار ✔️ @zobdatolashar
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست مست مدام شیشه ی می در بغل شکست یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست پروانهء رها شده از پیرهن شده است او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟ بگذار تا رها شوم از بند این قفس جز دست خط یار به دستم بهانه نیست خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست گویی سپرده اند به یعقوب، جامه را پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را می خواند از نگاه ترش آن چکامه را هفت آسمان قریب به مضمون نامه را این چند سطر را ننوشتم، گریستم باشد برای آن لحظاتی که نیستم آورده است نامه برایت، کبوترم اینک کبوترم به فدایت، برادرم دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان یادش به خیر، دست کریمانه ای که داشت سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت همواره باز بود درِ خانه ای که داشت هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف اینک دلم به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است شعری که چشم حضرت مادر گرفته است "از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد" اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات می رفت و رفتنش متشابه به محکمات ‌بغض عمو درون گلو بی صدا شكست باران سنگ بود و سبو بی صدا شكست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی صدا شكست این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت... سلام علی قاسم بن الحسن... احلی من العسل کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
گر آب ندارد پدر مظلومم
  گر شیر ندارد مادر محزونم

از آب گذشتم و نمی‌خواهم شیر 
 بیرون بکشید تیر از حلقومم
شیرِ بی شیر حسین راهی میدان شد... ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید امّا زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح ناله می زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبه ی خشک این غنچه ی بهاری غیر از خزان ندارد ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد شمشیر اوست آهش فریاد او تلظّی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد منّت به من گذارید یک قطره آب آرید بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد با من اگر به جنگید تا کشتنم بجنگید این شیرخواره بر کف تیغ و سنان ندارد مادر نشسته تنها در خیمه بین زن ها جز اشک خجلت خود آب روان ندارد تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن جز شانه ی امامش دیگر مکان ندارد ” میثم ” ، به حشر نبود غیر از فغان و آهش آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد قرآن ناطق در دستان قرآن ناطق ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
زبان حال امام حسین علیه السلام در غم جوانش😭◾️ گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من که دست از همه شستم رضای دوست خریدم آرام جانم می رود... ✔️ کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
شعر ناصرالدین شاه قاجار در مدح و مصیبت شبه نبی 😭 یم فاطمی، دُر سرمدی،گل احمدی، مه هاشمی ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی   به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی   به ملک مطاع، به خدا مطیع، به مرض شفا، به جزا شفیع چه مقام بندگیش منیع، به چه بندگی و اطاعتی   خم زلف او چه شکن شکن، به مثال نقرۀ خام تن سپری به کتف و کفن به تن، به چه قامتی و قیامتی   ز جلو نظر سوی قبله گه، ز قفا نظر سوی خیمه گه که نموده شد به قدش نگه به چه حسرتی و چه حالتی   ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گشت و یکی پسر که نما به جانب ما نظر به اشارتی و نظارتی گدایی در این خاندان، هزار مرتبه بِه مرا که خلق بخوانند ناصرالدین شاه ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
داستانی عجیب در قیاس فضل سلمان و علمدار کربلا!❗️(بر اساس شنیده ها این شعر سروده شده) بین یاران امیرالمومنین    روزی از ایام بحثی شد چنین بعد اهل البیت پاک مصطفی  کیست اندر رتبه محبوب خدا هست سلمان لایق این افتخار یا ابوالفضل است صاحب اعتبار؟ عده ای گفتند سلمان برتر است در مقام عشق برعالم سر است پیش او سرخم شود از چاکری هر که را باشد به هستی سروری الغرض هر کس کلامی ساز کرد اعتقاد خویش را ابراز کرد چون دلی آگه در آن مجمع نبود بی نتیجه ماند آن گفت و شنود زان قیاس اشتباه و ناروا سخت شد آزرده قلب مصطفی شب رسید و آن جماعت غرق خواب کامدی در خواب ایشان بوتراب می خروشید از نگاه او غضب گفت با آنان چنین فخر عرب شیعه ما گر بود گوهر شناس کی کند عباس را با کس قیاس عالمی مست گل یاس من است  خلق سلمان کار عباس من است گر نگاهی از سر احسان کند عالَمی را برتر از سلمان کند گرچه سلمان محرم اسرار ماست گر چه فرمودست پیغمبر زماست گرچه او ما را بود خدمتگزار گر چه باشد شیعه ای کامل عیار گر همه عالم،زمین و آسمان گر همه قدوسیان،کروبیان ماسوی الله گرهمه سلمان شود  در میان کفه میزان شود از سرعباس در سوی دگر رشته مویی شود گر جلوه گر کفه سلمانیان همچون حباب  میرود بالا و بالا با شتاب می رود تا آسمان هفتمین کفه عباس ماند بر زمین چشم بگشا باده در دستان اوست عشق در صهبای سرمستان اوست عاشق سرمست معشوق است وبس   نیست در دل غیر معشوق هیچ کس ما نه سلمانیم در این عرصه‌گاه کوه طاعت اوست ما یک پرّ کاه او غلام حضرت عباس شد این قیاس از بهر ما مقیاس شد ما و سلمانیم عمری زیر دین زیر دین کاشف کرب الحسین اوجا بوی آقا، کیچیک اولدو. ای سرو شکسته.😢 ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
شعر زیبا در اتمام حجت آقا اباعبدالله علیه السلام با یارانش.◾️ گفت؛ ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوت­‌سرای ما تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما هم­راز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آن­که با هوس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس آراسته ست بزم ضیافت برای ما برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت رو به سوی بزم قدس کبریا😢 ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
دومین بند شعر محتشم کاشانی◾️ كشتى شكست خورده طوفان كربلا در خاك و خون طپیده میدان كربلا گر چشم روزگار برو زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان كربلا نگرفت دست دهر گلابى به غیر اشك ز آن گل كه شد شگفته به بستان كربلا از آب هم مضایقه كردند كوفیان خوش داشتند حرمت مهمان كربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مكید خاتم ز قحط آب، سلیمان كربلا زان تشنگان هنوز بعیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان كربلا آه از دمى كه لشكر اعدا نكرد شرم كردند رو به خیمه سلطان كربلا آن دم فلك بر آتش غیرت سپند شد كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد کشتی آل محمد غرقه دریای خون نا خدا مصداق لا خوف و لا هم یحزنون😢 ✔️کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
قلب عالم امکان، شکافته شد◾️ تیری که بر دل شه گلگون قبا رسید اندر نجف به مرقد شیر خدا رسید چون در نجف ز سینه ی شیر خدا گذشت اندر مدینه بر جگر مصطفی رسید زآن پس که پرده ی جگر مصطفی درید داند خدا که چون شد از آن پس کجا رسید هر ناوک بلا که فلک در کمان نهاد پر بست و بر هدف، همه در کربلا رسید یکباره از فلاخن آن دشت کینه خاست آن سنگ های طعنه که بر انبیا رسید با خیل عاشقان چو در آن دشت پا نهاد قربانی خلیل، به کوه منا رسید آراست گلشنی ز جوانان گلعذار آبش نداده باد خزان از قفا رسید از تشنگی ز پا چو درآمد به سر دوید چون بر وفای عهد الستش ندا رسید از پشت زین قدم چو به روی زمین نهاد افتاد و سر به سجده ی جان آفرین نهاد فوقف یستریح ساعه‌...😭 ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
چون شاه تشنه ظلمت ناسوت کرد طی بر آب زندگانی جاوید برد پی در راه حق، فنا به بقا کرد اختیار تا گشت وجه باقی حق بعدَ کلّ شیء زد پا به هرچه جز وی و سر داد و شد روان تا کوی دوست بر اثر کشتگان حی چون گشت جلوه گر سر او بر سر سنان شد پر نوای زمزمه ی طور، نای و نی شور از عراق گشت بلند آن چنان که برد کافر دلان ز یاد، تمنای ملک ری پاشید آن قلاده ی درهای شاهوار از هم چو برگ های خزان از سموم دی گفتی رها نمود ز کف دختران نعش از انقلاب دور فلک دامن جدی آن یک نهاد رو سوی میدان که یا ابا وان یک کشید در حرم افغان که یا اخی! رفتی و یافت بی تو به ما روزگار دست ای دست داد حق ز گریبان برآر دست بر نیزه هم سر خم نکردی ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
@shere_aeini ای فلک آل علی را از وطن آواره کردی زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را پس اسیر پنجهٔ گرگان آدمخواره کردی جسم پاک شیرمردان را نمودی پاره پاره هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی گوشوار عرش رحمن را بریدی سر، پس آنکه دخترانش را ز کین بی‌گوشوار و یاره کردی جبههٔ فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی تو مگر ای آسمان‌! دل‌را ز سنگ‌خاره کردی تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان دشت را ز اعدای دین پرثابت و سیاره کردی جورها کردی از اول در حق پاکان ولیکن در حق آل پیمبر جور را یکباره کردی کودکی دیدی صغیر اندر میان گاهواره چون ‌نکردی شرم‌ و ازکین قصد آن گهواره کردی چاره می‌جستند در خاموشی آن طفل گریان خود تو در یک ‌لحظه از پیکان ‌تیرش چاره کردی سوختی از آتش کین خانهٔ آل علی را وایستادی بر سر آن آتش و نظاره کردی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی تا نکشتی آل زهرا را از این ره برنگشتی چون فکندی آتش کین در حریم آل یسین ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی چون بدیدی مسلم اندر کوفه بی‌یار است و یاور از چه‌رو او را در آن بی‌یاوری یاور نگشتی چون دو طفل مسلم اندر کوفه گم کردند ره را از چه آن گمگشتگان را جانبی رهبر نگشتی چون به زندان عبیداله فتادند آن دو کودک از چه‌ رو غمخوار آن دو کودک مضطر نگشتی چون تن آن کودکان از تیغ حارث گشت بی‌سر از چه ‌رو بی‌تن نگشتی از چه‌ رو بی‌سر نگشتی چون شدند آن کودکان از فرقت مادر گدازان از چه رو برگرد آن طفلان بی‌مادر نگشتی چون حسین‌بن علی با لشکرکین شد مقابل از چه پشتیبان آن سلطان بی‌لشگر نگشتی چون دچار موج غم شد کشتی آل محمد از چه رو ای زورق بیداد! بی‌لنگر نگشتی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت 🔸شاعر: مرحوم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini التماس دعا @zobdatolashar
بلای کرببلا را رقیه می داند مقام صبر و رضا را رقیه می داند سری بزن به خرابه، بپرس که درد تمامی اسرا را رقیه می داند ملیکه سه ساله عالم، یا رقیه 😢 ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
زبانحالی سوزناک از آقا امام مجتبی علیه السلام. نوای ذاکر آن در پست بعد. مرا در چادر مادر بپیچید و به شام تار بشوئیدم غریبانه تن سرد مرا چون یار برید آرام تابوتم ز بین کوچه مادر کنار نعش من حرفی مگویید از در و دیوار به روی قبر من، مشتی گل یاس کبود آرید ولی پرپر مسازیدش به یاد رنگ آن رخسار بخوانید روضه مادر ولی دور از مزار من که ترسم در رهش بالم شود بار دگر خونبار هزاران بار جان دادم که آوردم دوام اما ز روز کودکی پیرم ز بس‌که دیدم آن مسمار کنم ناله به تاب و تب، رسیده جان من بر لب بیا مادر دگر امشب که آمد موسم دیدار بریز ای خون دل از سینه بیرون نماند تا دگر این درد مکنون 😢 نوای این شعر در پست بعد. ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
مرا با چادر مادر.mp3
1.5M
فرزند فاطمه علیه السلام با نوای: بریز ای خون دل از سینه بیرون نماند تا دگر این درد مکنون ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
هدایت شده از صدای دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنای غریب نریشن کاری از: بریز ای خون دل از سینه بیرون نماند تا دگر این درد مکنون التماس دعا. ✔️کانال صدای دل 🆔 @sedayedell
ولادت امام حسن عسکری علیه السلام بر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه و شما شیعیان و محبین حضرت، مبارک باد. 🌹🌹 از عنایات حضرت: در دل من گوهر دین‌پروری در دل من روشنی باوری سر به هوایت، که ز عالم سری هر چه بگوییم از آن بهتری سیدنا یا حسن عسکری هر سحرت لیله‌ی قدری دراز تا که بری روی به محراب راز پنجره‌ی طور شود باز، باز هم‌سخن آن شجر اخضری سیدنا یا حسن عسکری مات مقامات تو چشم رسل سلسله علم کل و عقل کل تا که گشاید ز لبت، غنچه، گل گفته شود خنده‌ی پیغمبری سیدنا یا حسن عسکری بار نگاهت به نگاهم ثقیل نور شما جلوه کند بر خلیل یازدهم گوهر ناب اصیل خصلت پاکی است تو را مشتری سیدنا یا حسن عسکری چون که نرفتی تو به بیت خدا ساخت خدا در حرمت کعبه را حاجی حج، زائر در سامرا کعبه حاجات دل مضطری سیدنا یا حسن عسکری چشم دل از تیرگی‌اش گشته کور شد دل من تیره، چنانی که گور لیک دم مطلع تو پاک‌نور تیرگی از قلب سیه شد بری سیدنا یا حسن عسکری شکر خدا داد به جانم، زبان کرد عطا نعمت نطق و بیان تا که به لطف دم صاحب زمان بر پدر او بکنم شاعری سیدنا یا حسن عسکری ان شاء الله به زودی سامرا عرض ادب کنیم. ✅ کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
از زبان حضرت امام هادی علیه السلام خطاب به امام حسن عسکری علیه السلام روز میلاد. روز میلاد تو گل از گل من باز شود چون که عمر گل گلزار من آغاز شود ما ورای رخ تو نور دگر می‌بینم چون طلوعش برسد، عشق سرافراز شود چون طلوعش برسد، عشق سرافراز شود اللهم عجل لولیک الفرج🌹 ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
شعری در مدح سلام الله علیها تقدیم شما: سروده شده در سال ۹۷ تا که گل علی به جهان گشت و پا گرفت گلزار معرفت به وجودش، صفا گرفت ممتاز درس مکتب زهرای مرضیه است درس ولایت از عمل او فرا گرفت اسمی سزای شخص مسمی خدا نوشت زینب که زینت از قدمش مرتضی گرفت آن دختری که ام ابیهای حیدر است با دیدنش دل از غم و غصه جلا گرفت آن خواهری که در لحظات ولادتش چشمی گشود و قصه عشاق پا گرفت مومن چو کوه و کوه چنان زینب است هان صبر از صبوری دل او درس ها گرفت در شعله های عشق حسینی دلش چو سوخت آتش رهی به خیمه آل عبا گرفت چون او اسیر سلسله‌ی موی دوست بود در پای سر، هوای سفر تا کجا گرفت چون قامتش شکست، رهش استوار ماند خط حسین با سخن او، بنا گرفت شمشیر بشکَنَد به نبرد زبان تو نه حرف! که سکوت تو از خصم، نا گرفت صفین و قصه حکمیت نبود شد در شام انتقام از اهل جفا گرفت جان را چه ارزشی است چو جان را طلب کند هر کس که فانی است به راهش، بقا گرفت در اشتیاق آن شده قربانی ام کنند حاجی است آن کسی که برات منا گرفت من نیز در دفاع حرم می‌شوم شهید روزی که از عنایت او این دعا گرفت یا زینب🌹 ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی ) 🆔 @zobdatolashar
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام    زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی  داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟  دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم  با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت  این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد   زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می کند   آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن    تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد  ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم  با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم  جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم  جارو نکش! که عطربهشت ست می بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری  باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست  ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست   گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....  آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی  خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی   زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن   مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری  دست شکسته جانب دستاس می بری  جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت  شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت    شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟  آماده کرده ای تو کفن با کدام دست  حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه  ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه  حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین  خونابه های پیرهنت ناله زد حسین   دلخوشی علی، رفت... ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی ) 🆔 @zobdatolashar
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته هاجر و آسیه حوا و مریم ساخته از ازل بیت الحرام کعبه ، بیت الفاطمه است کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته وصله های چادرش دیروز زحمت داشته تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته باز این چه شورش است که در فاطمیه هاست. شوری بپا به فاطمیه‌ی قلب‌ها بپاست. ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی ) 🆔 @zobdatolashar