✔️پنج نکته درخصوص اجرای #طرح_نور توسط نیروی انتظامی
✍محمد رضا حدادپور جهرمی
۱. همانقدر که روی پیشانی کسی ننوشته که عمله دشمن و یا پیادهنظام شیطان است، روی پیشانیاش پاک و معصوم و بیآلایش و بدون قصد و غرض هم ننوشته.
پس آن مأمور انتظامی چطور باید بفهمد که دخترخانم پاک و بیآلایش اما با وضعیت زننده و نیمه لختِ شما، آیا با قصد و برنامه دشمنی با آن سر و وضع پا در پیادهرو گذاشته یا خیر؟!
باید به آن مأمور انتظامی حق داد. چرا که نیتخوان ندارد. مأمور به تکلیف و آنچه میبیند است نه اهمالکاری و تساهل.
۲. در همان وضعیتِ زننده دخترکان و سایر بانوان، نه کسی میخواهد شرع و اسلام را از پهنا در حلقش فرو کند و نه میخواهند او را به زور به بهشت ببرند. اصلا بحث هدایت و تربیت نیست. هر کس اسم هدایت و تربیت آورد، به کل تعطیل العالمین است و با او سر سوزنی بحث نکنید. چرا که کف خیابون، جای هدایت و تربیت نیست.
بلکه حرف نظام اسلامی یک کلمه است: مبارزه و برخورد با مظاهر بیقانونی و بیحیایی علنی.
اگر شما و یا دختر خانم و یا همسر و مادر شما با برخورد با بیحیایی علنی مشکل دارد، عقلا نباید طرف شخص ایستاد. مگر آن که از اساس، عقل را پایه و مبنای تصمیماتتان ندانید.
۳. دفع خطر محتمل عقلا واجب است. یعنی اگر عقلت میگوید که دختر و همسر و مادرت با وضعیت زننده در خیابان و معابر عمومی حاضر شوند، ممکن است مورد برخورد سخت مأمور انتظامی و یا کشاندن و سوار کردن در ون قرار بگیرند، عقلا باید دفع خطر کنی و به آنها بگویی ملاحظات اجتماعی را رعایت کنند. و الا این تو بودی که دفع خطر نکردی و دلت برای مادرت مادرش مادرتون، خواهرت خواهرش خواهراشون نسوخت و فرستادیش جلوی ونِ مامورِ معذور.
۴. وقتی نظام اسلامی تصمیم به اجرا و ابلاغ میگیرد، فقط جای حمایت و دقت عالمانه در بهتر انجام شدن آن تکلیف است. لذا اگر مخالفید و یا کلا دید و نگاهتان فرق میکند، همه بحث و جدلها مال قبل از ابلاغ و اجراست. نه الان که مامور ما در کف خیابان در حال اجرای تدابیر است.
لذا توییت و حرفهای انتزاعی و روشنفکری و نقد و نظر و امثال آن در هنگام اجرای ابلاغیه و قانون، سبب خالی کردن دل مؤمنین و شل کردن پای مأمور انتظامی است. که این اگر قابل پیگرد قانونی نباشد اما مورد مواخذه الهی قرار خواهد گرفت.
۵. این دومین بار است که در دوران ریاست جمهوری آیت الله رئیسی، و در سال آخر دور اول دولت ایشان، زیر بار اجرای برخورد با مظاهر بیحیایی علنی رفتهاند. ضمن خداقوت به ایشان و دستمریزاد به سردار رادان عزیز و پرسنل خدوم نیروی انتظامی، از این اقدام شجاعانه حمایت کرده و قلم و زبان و آبرویمان را در خدمت مبارزه با بیحیایی علنی قرار میدهیم.
#گشت_ارشاد
#طرح_نور
#مبارزه_با_بی_حیایی
#بی_حجابی_ممنوع
#لطفا_نشر_حداکثری
⛔️ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
#فاضلی
#پزشکیان
میزگرد مورخه ۳۰ خرداد۱۴۰۳
🔻 این که:
🔺۱. بذاری واسه دقایق آخر ! و الا چرا یک ساعت صبر کردی و همون موقع پانشدی؟! (تکنیک دقیقه نود)
🔺۲. بدونی که اگه کلمه اتهام آمیز بگی، خط قرمز میزگرد هست و قطعش میکنن. (تکنیک کلمه قرمز)
🔺۳. اصلا پزشکیان هول نشه و حتی لحظاتی سکوت کنه و میدون بده تا تو بتونی قششششنگ کارِتو انجام بدی! (تکنیک عادی پنداری)
🔺۴. از قبل از این که از سر جات بلند بشی، یه عده تو سالن برج میلاد شروع به سوت و کف ممتد کنند!! (از کجا خبر داشتند که الان قراره چالشی بشه؟!) و اکثر متون حمایتی در توییتر، از ادبیات مشترک دینی به نفع تو استفاده کنند!
(تکنیک سطح هماهنگی)
🔺۵. چند لحظه قبل از این که بلند بشی، یک لحظه با پزشکیان چشم تو چشم بشی، که انگار اذن لازم را گرفتی! (تکنیک لحظه عمل)
🔺۶. صحنه را ترک نکنی، بلکه بخاطر پخش زنده، از جلوی دوربین جُم نخوری و تا ثانیه آخر ادامه بدی و بلندبلند حرف بزنی! (تکنیک صحنه گردانی)
ساده ترین نتیجه اش این میشه که اصلا اومده بودی واسه گل دقیقه نود!
به ما که دیگه نگو!
ما از دهه هشتاد تا الان، یعنی از وقتی اسمش جنگ روانی بود تا الان که برخی موضوعاتش عوض شده و بهش میگن عملیات روانی، هجده مرتبه درسشو دادم و این فوت و فن ها را حفظم.
برو داداش. برو خودتی.
و البته شوربختانه، این #پاس_گل_کارشناس برنامه(که اسم آورد و مسئله را شخصی کرد) و #ضربه_برگردانِ فاضلی (با مهارت کامل جهت استفاده از تکنیکهای فوق) به نفع پزشکیان، سبب جاری شدن سیل آراء سرگردان(نه لزوما رأی آوری) به سبد پزشکیان شد و رفت. به همین آسانی. و همین قدر رایگان.
#انتخابات
#اخلاق_انتخاباتی
#جبهه_متحد_انقلاب
#حماسه_حضور
✍ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
💠 آیا میدانستید شهید #یحیی_السنوار، رمان نویس و مولف و مترجم چندین کتاب بودهاند؟!
زندانیان سیاسی معروفی در سراسر جهان در زمان اسارت خود در پشت میله ها بیکار ننشسته و به نوشتن رمان و یا خاطرات خود دست زده اند که در میان آنان میتوان به کتاب «گفتگوهایی با خودم» که نلسون ماندلا در سالهای زندان آن را نوشت و یا بخشی از کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود نوشته است و یا حتی کتاب «استنطاق» داستایفسکی نمونه دیگری است از زمانی که این نویسنده شهیر روس در سال ۱۸۶۰ در زندان تزار بوده است اشاره کرد.
یکی از آثاری که در دوران اسارت در زندان های رژیم جعلی صهیونیستی به رشته تحریر درآمده و این روزها مورد توجه قرار گرفته است رمان «خار و میخک» نوشته یحیی سنوار رهبر سیاسی جنبش حماس است که از زمان ۲۲ سال اسارت بین سال های از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱ و با یادگیری زبان عبری این رمان را نوشته است.
سنوار علاوه بر نوشتن این رمان، ۵ کتاب از زبانهای عبری و انگلیسی را ترجمه کرده است و یکی از پرکارترین زندانیان سیاسی جهان در این زمینه محسوب میشود.
نویسنده در مقدمه کتاب خود مینویسد: «عنصر تخیلی در این اثر صرفاً تبدیل آن به یک رمان است… همه چیز. دیگری به همان اندازه واقعی است که من آن را زیسته یا شنیدهام و راویانش آن را در سرزمین عزیزمان فلسطین زندگی کرده و شنیدهاند.»
سنوار در این کتاب، به سادگی و فقر زندگی فلسطینیها به طور مفصل میپردازد و همچنین به بیمیلیِ ساکنان کرانه باختری درباره شرکت در مقاومت علیه اسرائیل هم اشاره کرده و از آنها گله میکند.
«خار و میخک» اخلاق مردی را نشان میدهد که نقشی محوری در شکلدهی گفتمان بازی کرده است. این رمان در طول سالهای حبس آشکار میشود و روان مردی که توسط دیوارها محصور شده بود را میکاود. خوانندگان نقش السنوار در رهبری فلسطین را در راهروهای ذهن او دنبال میکنند، احتمالاً جایی که بذر عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ کاشته شده است. این روایت گواه بر روحیه مردمی است که در سایه درگیریها زندگی میکنند و فداکاریهای شخصی را که در السنوار و همرزمانش وجود دارد، برجسته میسازد.
این رمان نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این رمان به عنوان یک فراخوان برای درک واقعیت فلسطین عمل میکند، روایتی که توسط کسی نوشته شده است که از سکوت خودداری کرده و مستقیماً با قلب جامعه جهانی صحبت میکند. کتاب السنوار روایتی از مقاومت، هویت عمیق فرهنگی و جستوجوی تسلیمناپذیر برای آزادی و عدالت است که در صدای اصیل شخصیتهایش منعکس میشود.
این رمان در ۳۰ فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش میگذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود و خانواده خود میدانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبود.
در سرتاسر رمان، زندگی اهالی غزه با سادگی و فروتنی مشخص میشود؛ چه در لباس، چه در غذا و چه در عشق. «خار و میخک» همچنین پافشاری فلسطینیها برای اخذ مدارک دانشگاهی را حتی در سختترین شرایط زندگی نشان میدهد.
راوی به پرسشی مبرم پیرامون بیمیلی ساکنان کرانه باختری به شرکت در اقدامات مقاومتی تا زمان وقوع اولین انتفاضه در سال ۱۹۸۷ پاسخ میدهد. توضیح ارائه شده این است که اگر ارتشهای سه کشور عربی نتوانند اسرائیل را شکست دهند، چگونه آنها میتوانند؟ از این رو، ساکنان کرانه باختری سیاست «زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند» را میپذیرند.
این رمان همچنین بر روی سایت آمازون در دسترس مردم جهان قرار داشت که با فشار سیاسی و لابی رژیم صهیونیستی از روی سایت حذف شد.
✍ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
💌نشرحداکثری باذکرصلوات
نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧
@nouronalanour14