داشتم تو خیابون قدم میزدم که یکهو دستی روی شونم قرار گرفت
سریع برگشتم
با دیدنش عرق سردی روی پیشونیم نشست
آروم آروم عقب گرد کردم و تو یک حرکت سریع دویدم
_وایساااااا
صدای دادش رو پشت سرم میشنیدم اما اهمیتی ندادم
یه لحظه برگشتم که ببینمش که یهو ..........
#داستانی_عاشقانه_و_جذاب
#پارت_خود_رمانه
#با_آمدن_تو
https://eitaa.com/joinchat/3558867134C54054f826f