خاطره⚜
به نقل از دوست شهید بزرگوار🌿
عصر همان روزی که آرمان مجروح شد،
داشتم روی بالکن مسجد راه میرفتم که دیدم آرمان دارد وسایلش را جمع میکند.
به او گفتم: آرمان داری کجا میری؟
گفت: احتمالا امشب خیابونا شلوغ میشه. دارم میرم خیابون آزادی تا اعزام بشم برای جلوگیری از اغتشاشات
تو هم بیا تا امشب با هم بریم.
گفتم: آرمان بشین دَرسِت رو بخون.
گفت: آدم نباید سیبزمینی باشه.
گفتم: خب حداقل از این به بعد کمتر برو.
گفت: باشه؛ امشب رو میرم،
ولی از این به بعد کمتر میرم.
رفتــی و دیگر نیامــدی . . .
🥀
آرمان_عزیز
شهید_آرمان_علی_وردی
----------
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#جانفدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره⚜
به نقل از دوست شهید بزرگوار🌿
عصر همان روزی که آرمان مجروح شد،
داشتم روی بالکن مسجد راه میرفتم که دیدم آرمان دارد وسایلش را جمع میکند.
به او گفتم: آرمان داری کجا میری؟
گفت: احتمالا امشب خیابونا شلوغ میشه. دارم میرم خیابون آزادی تا اعزام بشم برای جلوگیری از اغتشاشات
تو هم بیا تا امشب با هم بریم.
گفتم: آرمان بشین دَرسِت رو بخون.
گفت: آدم نباید سیبزمینی باشه.
گفتم: خب حداقل از این به بعد کمتر برو.
گفت: باشه؛ امشب رو میرم،
ولی از این به بعد کمتر میرم.
رفتــی و دیگر نیامــدی . . .
🥀
آرمان_عزیز
شهید_آرمان_علی_وردی
----------
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#جانفدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا