هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
#پارت_واقعی
با تقه ای به در وارد اتاق شدم.
همونطور که وسایلش رو جمع میکرد نیم نگاهی بهم انداخت وگفت:
- کاری داشتید؟
دست های سردم رو در هم پیچ دادم.
با چه دل و جرئتی وارد این اتاق شدم؟نمیدونم!
اما حالا اینجا بودم و بایدحرفمومیزدم؛به معشوقه ای که خودشو به آب و آتیش زد برای رسیدن به من،اما من چکارکردم؟!
- چیزی نمیخوایدبگید؟
با شنیدن صداش ضربان قلبم رفت بالا!
به سختی لب بازم کرد و با صدایی که کنترلی روی لرزشش نداشتم گفتم:
- میشه...نر...نرید؟!
با این حرفم سر جاش خشک شد و . . .
-
-
و در آخر👀🪐:
https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d
_ تآڪهازجانبمعشـوقنبآشـدڪششۍ
ڪوششعآشقبیچـآرهبہجـآیـۍنرسـد💔!
- برگرفته از شخصیت های سریال گاندو🕶🖐🏾