﷽
|شهید مهدی جودکی
گروهک تروریستی «پژاک»!
نامش را امروز خیلی بهتر از سال ۸۹ میدانیم...همان مدعیان شعار دروغین «زن،زندگی،آزادی»
اواخر فروردین سال ۸۹ بود، که «شهید مهدی جودکی» که حدودا ۲۲ سال بیشتر نداشت به دست گروه پژاک به شهادت رسید🕊🩸
تازه داماد بود و کمتر از یک ماه به عروسیاش مانده بود که...🥺
میگویند همان اول به همسرش گفته بود "برایم آرزوی شهادت کن"
مهدی، شهادت را فقط یک پایان خوب نمیدانست و برنامه زندگیاش را برای رسیدن به این پایان_بخوانید آغاز_ تنظیم کرده بود🌿✨
از میان تمام آنچه میشود از او گفت از «اخلاص» میگوییم.
از اینکه به صورت مخفیانه به خانواده بی پرستی کمک مالی میکرد به صورتی که نه تنها خانوادهاش از این مطلب خبر نداشتند بلکه حتی همان خانواده بیسرپرست هم بعد از شهادت مهدی فهمیدند که این کمک ها کار او بوده است...!🌤
مهدی که به آرزویش رسید اما خونش و دلتنگیهای خانواده و تازه عروس جوانش هشداری برای امروز ماست...⚠️
*بدانیم پشت پرده شعارهای توخالی ضد حجاب که از امثال گروههای پژاک میشنویم تداوم کینه آشکار آنها نسبت
به مردم ایران است.
*وقتی برای پیشبرد اهداف ضد حجاب از گروهک های امنیتی و تروریستی استفاده میشود دیگر باید تا آخر قضیه را بخوانیم و در این تهاجم ترکیبی، همه جانبه پا به میدان بگذاریم.
📍یعنی هم از اقدام شجاعانه و انجام وظیفه نیروی انتظامی حمایت کنیم و هم برای آن برنامه تبیینی که در کنار #اقدام_قانونی قطعا به آن نیازمندیم، پای کار باشیم.
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_مهدی_جودکی
﷽
|در طلب یار
محمدمهدی آن زمان نبود...
آن زمانی که با انقلاب امام خمینی "رحمة الله علیه"، روحانیت بیشتر از تمام دورانهای گذشتهاش با متن جامعه گره خورده بود و معنای خود را در خدمت به مردم پیدا کرده بود.
افرادی همچون خود حضرت امام و نائبشان امام خامنهای حفظهالله، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید ردانی پور و هزاران اسم دیگر، طلبههایی بودند که در عرصههای مختلف با «دغدغه مردم» پا به میدان میگذاشتند و به مولایشان امیر المومنین علیه السلام اقتدا میکردند🌿✨
علم آنها نه تنها برایشان حجاب اکبر نمیشد بلکه نوری میشد برای هرچه بهتر عمل کردن به وظیفه...🌙
حالا در عصر ما، همین دهه ۹۰، جوان طلبهای پیدا شده است که پیروزی انقلاب را ندیده است اما انقلابی است✌️
هم اسلام هم انقلاب و هم طلبگی را خوب فهمیده است و وقتی صدای مظلومین را در نبرد با داعش میشنود راهی سوریه میشود و اجر عمری شهیدانه زندگی کردن را میگیرد؛
میشود شهید محمدمهدی مالامیری یا همان اولین شهید طلبه مدافع حرم🕊🌱
مادر ، پدر ،همسر یا فاطمه و بشری_دختران شهید_هر کدام روایت متفاوتی از زندگی شهیدشان برایمان دارند...⭐️
ولایت مداری در عمل، اخلاص، تبلیغ در کنار تحصیل عمیق، شجاعت و خیلی ویژگی های دیگر او را به اینجا رسانده است💎
و حالا کنار تمام الگوهای جاودانهای که جامعه روحانیت از شهدای روحانی اول انقلاب دارد، شهید مالامیری جوان هم ایستاده است، به ما لبخند میزند و ما را به همان مسیر زیبایی که طی کرده است دعوت میکند...❤️🩹
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_محمدمهدی_مالامیری
﷽
|کهکشان راه خمینی
دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی، عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد🌿✨
وقتی مامور ساواک سال ۱۳۴۲ با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد:«سربازان من در گهوارهها هستند❤️🩹»
یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد«عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی!😏»
نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی ۵ ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی ۹ ساله، حسن باقری و ابراهیم همت ۸ ساله، حسین خرازی و ابراهیم هادی ۶ ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم ۴ ساله، محمود کاوه و علی هاشمی ۲ ساله!🥲🌱
کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد🌟
✍برخی از قسمت یادداشت آقای صرفی در روزنامه کیهان
#آرمان_ما
#شهادت
﷽
|تو شهید نمیشوی!
طی ماجرایی در زمان دفاع مقدس به حاج حسین خبر داده بودند که:"تو شهید نمیشوی!"
سخت است که این را بشنوی اما همچنان جهاد خستگی ناپذیرت را برای رسیدن به آرمان شهادت ادامه بدهی...❤️🩹
میگویند چند وقتی قبل از شهادت حاج حسین در جمعی از رزمندگان، وقتی به شهید نشدن شهید بادپا اشاره کردند حاج قاسم گفته بود:
"نه! اگر آن کسی که باید برای حسین دعا کند، دعا کند، شهید میشود!"🌿✨
حاج حسین آنجا حسابی از حرف حاجی جا خورده بود؛
بعدا به سید ابراهیم گفته بود:
"ابراهیم حاج قاسم از غیب خبر داره."
بعد از اینکه سید ابراهیم پرسیده بود گفته بود:
من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم...‼️
یکم قبل، خواب شهید کاظمی را دیدم؛
تو خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد.
گفتم خدا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط به صورتم نگاه کرد و خندید!
حاج قاسم از کجا فهمیده که گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند، شهید می شوی؟!😶
اما این داستان به همین جا ختم نمیشود...
درست کمتر از یک ماه قبل شهادت حاج حسین بادپا، سر مزار شهید کاظمی با پدر و مادر این شهید دیدار میکند.
همانجا به مادر شهید التماس دعای عاقبت بخیری میگوید و مادر هم همانجا برایش دعا میکند...🥲
و سرانجام شهید بادپا میرسد به همان عاقبت بخیری که سالهای سال دنبالش دویده بود🕊🩸
#آرمان_ما
#شهید_حسین_بادپا
﷽
|همسایه حاج قاسم
چقدر بچه ها زود بزرگ میشوند؛
انگار همین اندکی قبل بود که صدای خوش حامد ۱۰ ساله فضای مسجد کرامت مشهد را پر میکرد...🎙✨
خدا میداند با هر «الله اکبر» او که حالا مکبر کوچک مسجد شده بود در دل مادرش چه میگذشت!💕
اینجا مادرش بود که صدای «اللهاکبر» های حامد را بشنود اما طولی نکشید که عشق او را راهی سفری بی برگشت کرد.
حالا در سوریه و در مصاف با داعش مادری دیگر شاهد «اللهاکبر» های حامد بود...🌿✨
«اللهاکبر» هایی که نه فقط در زبان، که در تک تک لحظات او خود را نشان میدادند و به آسمان میرسیدند؛
و مادر سلام الله علیها شاهد تمام این لحظات بود...
اصلا خودش به حامد اذن داده بود تا اینجا بیاید و اندکی بعد به آغوش اربابش باز گردد🥺
مادر هوای تک تک شهدایی که غریبانه و دور از وطن برای دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام شهید میشدند داشت.
شاهدِ شهادت غریبانهشان بود...
یک شاهد پر سابقه که ماجراها از آن شهید مظلوم و غریب گودال قتلگاه داشت...💔
___________________
*شهید حامد بافنده همشهری امام رئوف علیه السلام بود و مداح اهل بیت علیهم السلام؛
مداحی که باز هم به بهانه سالگرد شهادتش ما را مهمان میکند!
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_حامد_بافنده
﷽
|شهید صادق عدالت
عاشق شهدا بود و بویژه شهید تجلایی!
جریانش با شهدای مدافع حرم هم که داستان متفاوتی است...
رفاقتهایش، عیادتها به هنگام جانبازی، و تحویل ، دفن و مراسمات پیکر مطهر شهدا...❤️🩹
و طولی نکشید که خودش هم یکی از آنها شد؛
صادق، صادقانه پای آرمان هایش ایستاد و هر آنچه داشت در این راه فدا کرد.
راهی که اعتقاد داشت باید برایش سنگ تمام گذاشت، برای همین در عرصه های مختلف مهارت آموخته بود تا به درد اسلام و نظام بخورد.
جالب این است که صادق_همان پاسدارِ جنگ بلد_در دل جهاد در سوریه هم بیخیال کار فرهنگی نشده بود و همانجا برای بچه ها هدیه میخرید🦋🌱
او به دنبال #وظیفه بود؛
شبیه فتنه ۸۸ که به میدان آمد و در این راه جانباز هم شد!
بله!
این سبک زندگی صادق عدالت بود؛
سبک زندگی که در خانواده آموخته بود.
کنار همان پدر پاسداری که در آستانه تولد صادق در جبهه ها بود و مادری که همان سخنرانی جانانهاش در روز تشییع شهید برای اینکه بگوید چقدر «زینب» است کافیست🥺
و زینب چه اسم آشنایی در زندگی صادق است!
شبیه همان «زینبی» که همسری را که عاشقانه دوست دارد با دعای شهادت راهی میدان جهاد میکند؛
دعایی که درست در چهارم اردیبهشت ماه سال ۹۳ اجابت شد...🕊✨
#آرمان_ما
#شهید_صادق_عدالتاکبری
﷽
|شکستن نفس
بعد از نماز ظهر بود؛ کل بچه های گردان دورهم جمع بودند. یکی از مسئولین لشگر آمد و گفت: "رفقا دستشویی اردوگاه خراب شده. باید چاه دستشویی تخلیه بشه😑
برا همین چندتا نیروی ازجان گذشته می خواهیم‼️"
هرکس چیزی میگفت؛ یکی میگفت: پیف پیف! چه کارهایی از ما میخوان.
دیگری میگفت: ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه...
خلاصه بساط شوخی و خنده راه افتاده بود😄
رفتیم برا ناهار؛ بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم:
"کسی که برای این کار داوطلب بشه کار بزرگی کرده👌👏
تا بچه ها مشغول استراحت هستند بروم سمت دستشویی ها ببینم چه خبره!"
وقتی آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم! عده ای از بچه های گردان ما مشغول کار شده بودند؛ از هیچ چیزی باکی نداشتند. نجاست بود و کثیفی..
اما کار برای خدا این حرفها را ندارد. آنها ده نفر بودند.
اول آنها محمد رضا تورجی زاده بود، بعد رحمان هاشمی و... 🌿✨
تا غروب مشغول کار بودند. دستشویی های اردوگاه همان روز راه افتاد.
آنها دنبال رضایت خدا بودند؛ آنچه برایشان مهم بود #انجام_وظیفه بود...
نمیدانم چرا ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم📝
سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم؛ درست بعد از عملیات کربلای ده، نفر اول شهید، نفر دوم شهید و...🥺
تا نفر آخر که محمد رضا تورجی زاده بود به ترتیب یکی پس از دیگری!
گویی این کار و این شکستن نفس مهر تاییدی بود برای شهادتشان❤️🩹
📚کتاب یازهرا
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
﷽
|آیت خدا
مقر لشکر ۲۵ کربلا...
صدای رسای حاج آقا به گوش رزمندگان میرسد:
«اگر شهادت، میتواند نظام توحیدیمان را حفظ کند، اگر شهادت میتواند دشمن را ذلیل کند، اگر شهادت میتواند تفکر و بینش اسلامیمان را به دنیا اعلام کند، ما آماده این شهادتیم.»
حالا سخنی که از دل برآمده بود به بچه ها جان تازهای داده است برای جهاد خدا و باختن جان در راه او!❤️🩹
نماز جماعت بر پا شده است؛
همان روحانی سخنران که حالا میدانیم نماینده مجلس است به امامت ایستاده، همان صدای رسا حالا در سجده آخر نماز، رنگ و بوی دیگری گرفته است:
اللهم انی اسئلک ان تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک
خدایا! از تو میخواهم که مرگ من، کشته شدن در راه تو باشد...🕊🩸
حاجی خوب میدانست جماعت پشت سرش چه آرزویی دارند!
باید مجنون باشی تا راهت بدهند...
حالا اسمش را هم میدانیم!
مهدی شاه آبادی، پسر همان عالم معروف که استاد حضرت امام رحمة الله علیه بود.
آخرین مقصد سفرش جزیره مجنون است...
آخرین سخنرانی، آخرین نماز ، آخرین سجده و آخرین دعای مستجاب...
همه نشانه هایی بودند که خبر از مقصد پایانی میدادند🌿✨
حالا به جای تمام بارهایی که حاجآقا این آیه را بالای منبر یا در خلوت خوانده بود انگار فرشته ها برایش زمزمه میکردند که حاج مهدی! :
ارجعی الی ربک راضیة مرضیة
بخوانیم
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_مهدی_شاهآبادی
﷽
|طلبه همدانی
آن روز هم طبق برنامه، نزدیک ظهر، از حوزه بیرون آمد تا خود را به نماز جماعت برساند...🤲
نماز جماعتی که هیچ وقت برگزار نشد!
حاج مصطفی قبل از رسیدن به نمازگزاران، تو روز روشن فقط به جرم طلبه بودن به دست یکی از اشرار معروف به شهادت رسید...💔
خبر خیلی شوکه کننده بود!
مردم هم متعجب بودند، هم عصبانی...
شهادت شهید مصطفی قاسمی، چراغی شد برای روشن کردن چهره حقیقی مردم ایران و رابطه عمیق آنها با روحانیت.
طولی نکشید که #طلبه_همدانی، فضای مجازی را پر کرد!🌿✨
در این ماجرای غمانگیز و البته پر افتخار، یک نقش اصلی مردم ایران بودند و نقش اصلی دیگر همان طلبه گمنام همدانی.
میگویند در وصیت نامه اش گفته بود هزار تومان به فردی بدهکار است!
و همان وصیت معروف شهدا را تکرار کرده بود:
«همیشه تابع ولایت فقیه باشید و هیچ وقت پشت ولایت را خالی نکنید»
۷ اردیبهشت سال ۹۸ خیلی ها برای طلبه همدانی که مظلومانه و گمنام به شهادت رسید عزادار شدند...🕊😢
خیلی ها که شاید اطلاعاتشان از او به اندازه همان یک عکس صحنه شهادت بود با نام طلبه همدانی!
حالا تصور کنید آنها که عمری با حاج مصطفی زندگی کرده بودند چه حالی داشتند...🥀
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_مصطفی_قاسمی
﷽
هشتم اردیبهشت بود...
تو دورانی که دشمن با تمام قوا میخواست چهره جوان ایرانی را یک موجود بیبند و بار و بدون هیچ تعلق ملی و مذهبی نشان بدهد، حمیدرضا شهید شد!
شهید غیرت
شهید وطن
شهید دفاع از ناموس
به قول آقایمان شهادتش افکار عمومی را تکان داد...🌊✨
انگار غم شهادت غریبانه حمیدرضا، توانی مضاعف به جوانان ایرانی داده بود؛
◽️توانی مضاعف برای عدهای که برگردند.
◽️برای آنهایی که باید جدی تر پای ارزش های ایرانی و اسلامیشان بایستند.
◽️و برای دیگرانی که اسمشان «انقلابی» بود و باید یادشان میآمد این امانتی که به دستشان رسیده است ثمره خون همین شهداست و تداومش هم شهید زنده میخواهد...❤️🩹
بله! شهید عزیز!
حمیدرضا الداغی...
این روزها چقدر به یادآوری نامت نیازمندیم؛
تا فریاد بزنیم که ایرانی جماعت با غیرت است؛ دیندار است و خدا و پیغمبر سرش میشود...✨
حتی همان عدهای که شاید به ظاهرشان نخورد!
تا بگوییم همین جماعت ایرانی امروز پای جهاد عفاف و حجاب ایستاده است✌️🌱
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_حمیدرضا_الداغی
﷽
دوست دارم داستان زندگی پر ماجرای او را از #فلسطین آغاز کنم!
آن روزهایی که زهره بعد از شکست در یک ازدواج اجباری از آلمان به لبنان میآید و وارد مرحله جدیدی از زندگی اش میشود.
مرحله جدیدی که نامش را برای همیشه در طومار پرافتخار مبارزین فلسطینی ثبت میکند...✊🇵🇸
بعد از آن به ایران باز میگردد همزمان با مقدمات تغییر رژیم شاهنشاهی...
زهره که روزی در همین کشور به خاطر داشتن #حجاب دو هفته به مدرسه نرفته بود، حالا افق روشن برپایی «حکومت اسلامی» را پیش روی خود میدید🌤🌱
طبیعی بود که تمام توان خود را برای پیروزی «انقلاب آقاروحالله» بگذارد.
اما چه چیزی باعث شده بود که زهره قدم در این مسیر بگذارد⁉️
زهره جوان بود اما سرمایهای هنگفت داشت! سرمایهای که آن را از دوران نوجوانی اندک اندک و با صبر و حوصله اندوخته بود...سرمایهای که هم عقل و هم قلب او را روشن کرده بود💖
زهره با کتاب های شهید مطهری آشنا بود و گاهی آنقدر قرآن میخواند که بقیه حتی مادرش متعجب میشدند!
درس اخلاق، نماز شب، حالات عرفانی و ... همه با هم این گنجینه ارزشمند را برای زهره ساخته بودند.
گنجینهای که راحت به دست نیامده بود و تنها یک مورد از سختی هایش اتهام جنون بود...
اما همین گنج پر رنج و البته شیرین، دست زهره را گرفت تا بتواند در روزهای انقلاب به مجاهدت بپردازد؛ جهادی که اندکی بعد از پیروزی نهضت به بار نشست...
زهره بنیانیان اردیبهشت۱۳۵۸ با حضور در یک عملیات نظامی بر علیه گروهکهای ضد انقلاب در درگیری درفولادشهر اصفهان، به شهادت رسید، تا ثابت کند دختر ها هم شهید میشوند🕊✨
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_زهره_بنیانیان
﷽
|سلام فرمانده!
+خب بچه ها! امروز میخوام یکی از دخترای موفق مدرسه مونو دعوت کنیم بیاد اینجا تا برامون از رمز موفقیتش بگه، خب راضیه خانم بیا بالا!🙂
راضیه انگار کمی خجالت کشید. و از بین بچهها گذشت تا رسید کنار خانم مدیر.
خانم مدیر دستش را گذاشت روی شانه راضیه و سرش را پایین آورد:
خب راضیه خانم! برای بچه ها میگی چجوری درس میخونی که همیشه تو درسات موفقی؟👏
راضیه نفس عمیقی کشید. یاد درس خواندن هایش افتاد. یاد سلام دادن هایش به فرمانده قبل درس. وقتی از فرمانده میخواست برایش دعا کند. دعا کند طوری درس بخواند که سرباز خوبی برایش باشد❤️🩹✨
+بسم الله الرحمن الرحیم...خب راستش من...من یه ساعت قبل اذان صبح بیدار میشم و شروع میکنم به درس خوندن، بعد نمازم رو میخونم و آماده میشم بیام مدرسه. بعد ساعت دو که تعطیل میشیم، دو روز تو هفته کلاس زبان دارم و سه روز کلاس کاراته🌿✨
پچ پچ بچه ها شروع شد. راضیه ادامه داد:«بعدم که میرسم خونه شروع میکنم به درس خوندن و تست زدن کتابای تیزهوشان. دیگه اینکه ساعت یازده هم میخوابم»
یکی از بچه ها با صدای بلند گفت: مگه میشه؟ این غیر ممکنه‼️
چند نفر دیگر تأیید کردند: چجوری اینقدر کم میخوابی؟ بابا من که هشت ساعت خوابیدن رو شاخمه!😴
راضیه دوباره ادامه داد:«البته چون ما معمولا پنجشنبه جمعهها میریم تفریح یا مهمونی، من تو طول هفته درسامو میخونم»
یکی پرسید: خانم! نکنه راضیه از کره ماه اومده؟
چند نفر خندیدند. راضیه هم خندید. اما میدانست همه موفقیت هایش کمک فرمانده است. سلام فرمانده!✋
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_راضیه_کشاورز
3 سلام فرمانده.pdf
255.2K
.
متن بالا از مجموعه کتابهای داستانی «سلام فرمانده» است؛
برش هایی از زندگی شهیده ر"اضیه کشاورز" که بازآفرینی شده...🌿
دختر ۱۶ سالهای که همین نزدیکیها زندگی میکرد؛ دهه هفتادی بود و اواخر دهه هشتاد در مجلس اهل بیت علیهم السلام به شهادت رسید❤️🩹
#آرمان_ما
#شهید_راضیه_کشاورز
﷽
|ازاله الاسرائیل من الوجود!
میگویند انتخاب یک اسم شایسته، حقی است که هر فرزندی بر گردن پدرش دارد؛
و حاج عماد مغنیه به خوبی این حق را برای پسرش جهاد ادا کرد!
میگفتند عماد کوچک است.
اولین بار او را هنگام تشییع پدرش دیده بودند. همه مردم به چشم دیده بودند چگونه خون پدر، در رگهای پسر نوجوانش دویده است.
دیده بودند که جسم پاره پارهی پدر روی دستهای مردم تشییع میشود و صدای پدر از حنجره جهاد هفده ساله فریاد میزد:
«ما امروز اینجا آمدهایم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خونها جویهایی میشود در مسیر قدس و فلسطین»
میگویند اطاعت از پدر در راه خدا، حقی است که هر پدری بر فرزند خودش دارد.
و جهاد مغنیه به خوبی این حق را برای پدرش ادا کرد!
پدر گفته بود هدف نابودی اسرائیل از صحنه وجود است، و پسر تفنگ پدر را روی شانهاش محکم میکرد.
روز شهادتش بیست و سه سال بیشتر نداشت. آن بالا بالاها بود. بلندیهای جولان. لبهی مرز فلسطین.
چند قدم تا تحقق هدف پدر بیشتر نمانده بود...
موشک های مستقیم اسرائیل اجازه نداد قدمهایش تا آخر مسیر را طی کند،
اما جهان امروز به چشم خود میبیند که خون جهاد مغنیه جوان، حالا دویده است میان رگهای جوانهای تمام جهان.
از لبنان و یمن و عراق گرفته تا فرانسه و آمریکا.
پیکر جهاد مثل پدرش پاره پاره بود.
و حالا هر تکهای از وجودش گوشهای از جهان، میان قلب جوانی میتپد.
میتپد به عشق آرمان جهاد و پدرش؛
ازاله الاسرائیل من الوجود!
#آرمان_ما
#شهید_جهاد_مغنیه
﷽
|استاد فکر
یک نفر بود...🌱
اما از آن یک نفر هایی که قرآن برایشان میگوید«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً»
از آن یک نفرهایی که ولی خدا در فراغشان دلتنگ میشود و میگوید:
«مَالِكٌ، وَ مَا مَالِكٌ! وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً»
مالك! چه مالكی؟ به خدا اگر كوه بود، در سرفرازی يگانه بود❤️🩹
شهید مطهری ما، دنبال «استاد مطهری»
شدن نبود...میدوید پی وظیفه؛
هر جا که رسالت او را میخواند حاضر میشد⭐️
برای همین است که میبینیم گاهی از اعتقادات میگوید، گاهی از اقتصاد اسلامی و زمانی هم مسئله حجاب؛
و در بین همه اینها داستان راستان هم مینویسد!
بله...
مطهری در میدان است. در دل مردم و جوانان حرف میزند؛ ساده و روان میگوید اما سطحی نه!
عمری در دریای عمیق علوم دینی خوب غواصی کرده است و حالا مروارید هایش را آنگونه که مردم آن را پذیرا باشند انفاق میکند...💎
و این چه اخلاصی بود که استاد داشت و خیلی از ما نداریم و کارمان از همینجا لنگ میزند؟!
اخلاصی که تا به امروز بعد از دهه ها از شهادت استاد مطهری ، همچنان کتاب هایش نه تنها خوانده میشوند بلکه انسان میسازند!📚✨
به راستی که «معلم» برازنده اوست...
و کلاس درس شهید مطهری همچنان پابرجاست.
برای ما و همه افرادی که اگرچه او را ندیدهایم اما در نعمتی که نتیجه تلاش استاد و دوستانش است زندگی میکنیم...🕊🍃
کافیست ارادهای کنیم و کتابی بگشاییم!
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_مرتضی_مطهری
﷽
|جستجوگر نور
خدا برای تمام بندگانش خداست!
برای تک تکشان برنامه ها دارد و زندگی همه آنها را جوری چیده است که نقشه رسیدنشان به سعادت باشد...
نقشههایی که اگرچه هیچ کدام شبیه هم نیستند اما اصول ثابت خدا در همه آنها کارایی دارد؛
شهید علیرضا شمسی پور هم شبیه همه ما صاحب نقشه بود...
شاید فرقش با خیلی ها فقط در اینجاست که در تمام این سالها بیخیال گنج نقشهاش نشد و به آن رسید!
سردار شمسی پور طعم جهاد در دفاع مقدس کنار بزرگانی همچون شهید چیت سازان را چشیده بود..
با هم جنگیده بودند اما عدهای رفتند و دیگرانی ماندند!
غم فراق دوستان و جاماندن از قافله عشق بود و وظیفهای سنگین برای آنها که ماندند.
فشار آنقدر سخت بود که عدهای بریدند و دیگرانی فراموش کردند و بعضی در حد برگزاری یادوارهای هر یک سال یکبار، در گوشه و کنار زندگیشان یادی هم از دفاع مقدس میکردند!
اما سردار اینچنین نبود...
گمشدهای داشت که در همان مناطق عملیاتی جا گذاشته بود!
بعد از جنگ راوی دفاع مقدس شد؛
راهیان نور او را به گمشدهاش نزدیکتر میکرد...
دنیا گشت و دوباره قرعه جهاد در سوریه و عراق به نام حاجی افتاد؛
آنجا هم نزدیکتر شد...
نزدیکتر به گنج زندگیاش...
اما سرانجام ۱۳ اردیبهشت سال ۹۵
حاج علیرضا شمسی پور در ارتفاعات کانی مانگا، در حال تفحص پیکر آنهایی که عمری دلتنگشان بود، به شهادت رسید و نوشتند «جستجوگر نور به نور رسید.»
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_علیرضا_شمسیپور
﷽
|محسنِ دوستداشتنی
فعالیت های کل هفته محسن یک طرف، جمعه ها هم یک طرف!
جمعه که میشد بعد از نماز جمعه، پیرزن و پیرمرد هایی را که میدید بدون وسیله هستند، سوار ماشین میکرد و تا خانهشان میرساند...🚘✨
بین این مسافرهای دوست داشتنی، ماجراهای جالبی هم پیدا میشد!
مثلا یک بار مسافر محسن، یک مادر شهید مفقود الاثر بود که ۳۳ سال چشم انتظار پسرش بود🥺
از آن ملاقات به بعد محسن شده بود پسر آن مادر...به مادر سر میزد و کمک میکرد!
اما این تنها مادر شهیدی نبود که محسن را میشناخت...❤️🩹
محسن زندگیاش را با شهدا ساخته بود مگر میشد هوای پدر و مادر شهدا را نداشته باشد؟!
این هم شبیه بقیه کارهای خالصانه و بیسر و صدایش بود...🌿
از کمک به مستمندان و بنایی در خانهشان، تا همکاری با خادم مسجد بعد از هیئت!
برای همین وقتی محسن در سوریه شهید شد خیلی ها عزادار شدند؛
خیلی ها پسرشان را از دست دادند...
مادران و پدران شهدا برای بار دوم!
حتی میگفتند در مراسم شهید چندین اتوبوس حامل پیرزن ها و پیرمردها شرکت کردند.
#آرمان_ما
#شهید_محسن_کمالی
﷽
|مدافع حرم
آن روزها که روحالله شهید شد، شرایط مثل امروز نبود...🍂
رفیقش میگفت: حتی نمیتوانستیم بگوییم کجا شهید شده است!
نمیتوانستیم موضوع را رسانهای کنیم و همهجا قرار شد بگوییم در درگیریهای شمالغرب کشور شهید شده.
حتی روی سنگ قبرش هم گفتند محل شهادت را کردستان بنویسید❤️🩹
اما روح الله مدافع حرم بود..
اولین مدافع حرم اصفهان و همسایه شهید حججی!🥺
رفته بود تا حافظ حرم اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله باشد...
و این توفیق رفتن را ساده به دست نیاورده بود!
عمری حافظ دل بود، تا هر آنچه میکند برای خدا باشد و خدا هم او را برای رسالتی اینچنین بزرگ انتخاب کرده بود...
تا در روزهای گمنامی، مدافع حرم بشود.
و خدا میداند که از «شهیدِ گمنام مدافع حرم» چگونه میزبانی میکنند🌱✨
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_روحالله_کافیزاده
|تنها مسیر سعادت🦋
حاج رحیم فرزند انقلاب بود!
جوانی اش را در دوران پیروزی انقلاب و جبهه های دفاع مقدس گذرانده بود؛
از همان روزهایی که از سر کلاس درس مدرسه به جبهه میرفت طعم شیرین زندگی جهادی را تجربه کرده بود...💖
به همین خاطر بود که بعد از جنگ، میدان جهادش را در سپاه پیدا کرد و سالهای سال صادقانه خدمت کرد.
در دوران بازنشستگی اش بود که فتنه داعش برپا شد...
اما مگر بازنشستگی برای مجاهدان راه خدا معنایی هم دارد؟!🌱
حاج رحیم به سوریه رفت و سال ۹۶ به همراه چند تن از مدافعان حرم در منطقه خانطومان آسمانی شد..🕊✨
آن موقع پیکر آقا رحیم برنگشت، زندگی جهادی اش این مدال افتخار را هم لازم داشت.
امروز سالروز ولادت اوست...
نقطه آغاز یک عمر مجاهدت حاج رحیم.
سردار اگر این روزها به ظاهر در میان ما نیست، اما راز موفقیتش را از ما دریغ نکرده است، آنجایی که در وصیتش گفته است:
از امام زمان (عج) غافل نشوید.امام را دعا کنید و شهدا را نیز همچنین. لحظهای از ولایت غافل نباشید و در همه احول آقا را دعا کنید. روی قبرم بنویسید فدایی ولایت، نوکر حرم❤️🩹
|برای حفظ اسلام #خون دادید🩸|
|برای حفظ اسلام #رای میدهم☝️|
#آرمان_ما
#سالروز_ولادت
#شهید_رحیم_کابلی
﷽
|همرزم جهانآرا
سید از آنهایی بود که با انقلاب حیات یافتهاند🌱✨
از آنهایی که انقلاب، دلشان را برده بود و دیگر در حد و حصار دنیا و زرق و برق مادیات آن محصور نشده بودند.
از آنهایی که حتی رتبه یک اعزام به خارج برای تحصیل هم در برابر زندگی انقلابی، برایشان جذابیتی نداشت..‼️
از آنهایی که حقیقت هستی خود را در آینه الهی انقلاب مشاهده کردند و تا وصول به هدف، استقامت ورزیدند🪞
تا آن روز که تبدیل شد به آنهایی که سرنوشت «چالش تحمیلی» به انقلاب یعنی جنگ را با هوش تقوایی خود به فتح و ظفر رقم زدند🕊
آنهایی که در فتح خرمشهر فرماندهی کردند.
آری! سید فرمانده بود، همرزم جهانآرا... همسنگر او در فتح خرمشهر!✌️🌱
و امروز خرمشهرها نیازمند فرماندهی سید است، از خرمشهر قلب ما تا خرمشهر غزه!❤️🩹
سید که بیاید و عشق به انقلاب و قیام برای حق را برای همه ما دلنشینتر از هر چیز کند...
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_سیدعبدالرضا_موسوی
|عملیات تفحص
اسمش را گذاشته اند عملیات«تفحص».
تفحص پیکر شهدای گمنامی که آشناترین ها هستند.
اما آنها که تجربه جستجوگری نور دارند خوب میدانند که این میدان، تفحص های دیگری هم دارد!🌱✨
اینجا قبل از آنکه به دنبال پیکر شهدا باشیم، آنها کمک میکنند که خود را پیدا کنیم، از میان تمام غبارهایی که روزمرگی دنیا روی قلبمان نشانده است؛
حالا همان قلبی که قرار بود جایگاه محبت خدا و اولیاءش بشود، حتی خود حقیقیاش را هم نمیشناسد!
درمان این قلب با همان راهیافتگانی است که گهگاهی از عملیات تفحص، مهمان شهر میشوند تا آنجا هم عملیات راه بیندازند و آدمها را با خودشان آشتی بدهند🥺
محمدِ داستان ما هم جستجو گر نور بود..
یک بسیجی نابغه، که اختراع ثبت شده هم داشت!
در میان تمام اختراع های مختلفش، دستگاهی به اسم استخوان یاب اختراع کرده بود، تا تفحص پیکر مطهر شهدا بهتر پیش برود👌👏
ماجرای آخرین باری که برای جستجوی نور میرفت شنیدنی است.
قرار بود به عنوان کارگر نمونه به دیدار امام خامنهای حفظهالله برود؛
اما تقدیر دیدار دیگری را برایش رقم زده بود!🕊
محمد ناگهان تصمیم میگیرد دوباره به منطقه برگردد برای تفحص شهدا.
و علت این تصمیم ناگهانی خوابی است که دیده است.
برایش دعوتنامه فرستاده بودند!
میرود و در همان سفر شهید میشود❤️🩹
قسمت نشد که محمد به عنوان کارگر نمونه به دیدار آقا برود، اما ما چه میدانیم، شاید خیلی وقت ها که ما از پای تلویزیون نظاره گر بیانات هستیم، محمد و رفقایش همانجا گوشهای از حسینیه ایستاده اند و خیلی محکم تر از ما لبیک یا خامنهای میگویند🦋
#آرمان_ما
#شهید_محمد_پازوکی
﷽
|دیدار فرمانده
دهه شصتی بود...
از همان امام ندیده های عاشق انقلاب آقا روح الله!
همان معجزه های قرن ۲۱ انقلاب ما.
همان هایی که یک نفرشان هم کافی است برای اینکه جوانه های امید قلبمان را روشن کند و برویم و برسیم و کم نیاوریم!✌️🇮🇷
از همان اوایل جنگ سوریه در میدان بود و چند باری هم جانباز شد اما همچنان ماند. میگفت:
«مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم✨»
چقدر کلامش بوی آوینی خمینی را میداد آنجا که گفته بود:
«انجام وظیفه از هرکاری دشوارتر است
برای تحصیل رضای خدا، یک روز باید راه رفت، روز دیگر باید جنگید و چه بسا روز سوم باید نانوایی کرد...🌱»
همین #وظیفه_شناسی بود که جواد را زنده نگه داشت؛ تا نمیرد و شهید بشود.
۱۹ اردیبهشت سال ۹۵ در سوریه شهید شد اما همانجا ماند و پیکرش برنگشت.
ماند تا یادمان بیاورد که کنار وظیفه شناسی، #اخلاص و گمنامی را هم داشته است!
۴ سالی طول کشید تا برگردد و درس های دیگری به ما بدهد.
تا چشمان معصوم پسرش و آرامش زهرایش روی تابوت پدر یادمان بیاورد چقدر به این بچه ها و خانوادهشان مدیونیم!
حالا جایی در بهشت زهرای تهران مزار شهید جواد الله کرم است...
خیلی از آسمانی ها و زمینی ها مهمان این قطعه از بهشت شده اند، اما ماندگار ترین قاب همان دیدار فرمانده با آقا جواد است...
تجلی صادقانه لبیک یا خامنهای که باز هم آقا جواد با آن به ما درس #ولایتمداری میدهد.
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_جواد_اللهکرم
﷽
|فارغ التحصیل
حالا بعد از ۱۲ سال درس خواندن «محمد سعید» راهی دانشگاه فنی حرفه ای شده بود تا مکانیک بخوانید.
اسم دانشگاه نامی آشنا بود.
شهید چمران!❤️🩹
اما طولی نکشید که محمد تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود. درس و دانشگاه را رها کرد؛ اما صاحب نام دانشگاه را نه...
آخرین مأموریت او در شهر خودشان بود؛
نگفته بودم نه؟ کرمانی بود و همسایه حاج قاسم.
آن روزها که با رفقایش به گلزار شهدای کرمان میرفت و برای شهدای فاتحه میخواند هنوز حاج قاسم ما شهید نشده بود...🥺
نمیدانم آخرین دیدارش با شهدا قبل از آن واقعه کی بود؛ نمیدانم همان زمان بود که محمد سعید دهه هفتادی دعای شهادت کرده بود...🌿✨
همانجا رزق شهادتش امضا شده بود تا وسط امنیت شهر شهید بشود؟!
۱۹ فروردین سال ۹۷ بود که وقتی هنوز بیست سالش کامل نشده بود حین انتقال یک متهم سابقه دار با ضربات چاقو مجروح شد و بعد از ۳۳ روز کما، در چنین روزی به شهادت رسید🕊🌱
حالا محمد سعید از دانشگاه شهید چمران فارغ التحصیل شده بود!
آماده بود برای مأموریت...
از جنس مأموریت های فرماندهاش!
از همان تصرف قلوبی که چمرانِ انقلاب، استادش است🦋
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_محمدسعید_دهقاناناری
﷽
|مربی
حاج محمد با خیلی ها فرق داشت؛
حتی خوب معمولی هم نبود...
انگار از همان اول با خود عهد کرده بود که تنهایی به بهشت نرود!
قبل انقلاب در محلهشان «شاهین» را راه انداخت، یک گروه فوتبالی متشکل از جوانانی که در خطر فساد، اعتیاد و فضای آلوده قبل انقلاب بودند؛⚽️
اما حالا با جمع شدن دور هم به بهانه فوتبال، تبدیل شده بودند به خط مقدم تظاهرات ضد رژیم پهلوی✌️
این که تازه قبل از انقلاب بود...
کار اصلی حاج محمد تازه بعد از انقلاب آغاز شد
شاید «هیئت» نقطه کانونی راه حل های محمد در محله امامزاده حسنِ(علیه السلام) تهران بود؛
در آن ایام بسیاری از جوانان بی انگیزه و چه بسا با اعتقاد کمتر را شناسایی، هدایت و جذب انقلاب کرد که عمده آنها در آینده در زمره شهدای جنگ تحمیلی قرار گرفتند🦋🌱
اما خودش ماند و در جنگ شهید نشد تا بماند و بشود مصداق حرف «حاج قاسم» که میگفت:
"همیشه پرکار و در صحنه بود و هر جای انقلاب که نیاز بود مسئولیت سخت ترین کارها را به عهده میگرفت🕊
ما جهاد مهمی را به یاد نداریم که شهید ناظری در آن شریک نبوده باشند. بنده از سال ۵۸ که نیروی آموزشی ایشان بودم تا کنون تغییر یا خستگی در ایشان ندیدم✨"
و چه سعادتی بالاتر از این که سردار، هم مربی شهدای دفاع مقدس بود و هم مربی شهدای مدافع حرم!
امثال روح الله قربانی ها...🥺
شهید هم که شد وسط آب های خلیج فارس بود و در حال مأموریت.
درست در روز ولادت حضرت ارباب ارواحنا فداه و روز پاسدار!❤️🩹
و ما چه میدانیم سردار محمد ناظری که بود؟ وصف سردار را باید از اهلش شنید تا بتوان به او اقتدا کرد.
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_محمد_ناظری
﷽
|ذوالفقار
تصور کنید وسط یک شهر درگیر جنگ هستید و در مسیر انتقال به یکی از نقاط جبهه..🌿
ناگهان گربه ای میبینید که وسط راه لنگ لنگان در حال حرکت هست؛ واکنش ما چی خواهد بود؟!
شاید وضعیت خنده داری به نظر برسد!😅
شاید ما اصلا اون گربهای که لنگ لنگان در حال حرکته رو نبینیم و خیلی شاید های دیگر...
اما همرزم فرمانده ارشد حزب الله لبنان، تعریف کرده بود که سید با اینکه راه، امن نبود ماشین را نگه میدارد، به حیوان زبان بسته غذا میدهد و بعد دوباره راه میافتد‼️
نمیدانم از چه زاویه ای به این ماجرا نگاه میکنید اما برای من روحیه احساسی این مردی که سرتاسر زندگی خود را در جهاد گذرانده است جالب توجه است.
عاطفهای که که حتی نمیگذارد از حیوان لنگی وسط جنگ بگذرد و به او هم کمک میکند.
بله! این انسان همان سید مصطفی بدر الدین، ذوالفقار حزب الله لبنان است...🕊✨
همان مرد جنگی که کابوس شب های صهیونیست ها شده است!
همان فرمانده مقتدری که وقت آموزش نیروها با کسی شوخی ندارد...
به قول آقایمان همان شخصیت فولادین!
این تربیت، هنر اسلام است💖
انسان میسازد با توجه به تمام ابعادش...
این روزها شاید بیشتر از گذشته نام سید تکرار میشود؛ نمیدانم سیدی که حتی نگران گرسنگی یک گربه بود چه غمی برای کودکان غزه دارد...؟!💔
اما میدانم همانطور که روح سید از غم مردم مظلوم و مقاوم غزه در رنج است، فرماندهیاش هم پشتیبان نیرو های مقاومت است..
نیروهایی که شاید خیلی هایشان شاگردی او را کرده اند🥺
همین پشتیبانی است که در کنار شواهد میدان امیدمان را به نزدیکی فتح نهایی بیشتر از پیش میکند✊🌱
#آرمان_ما
#شهید_سیدمصطفی_بدرالدین