کم کم ماجرا شروع می شود وس و همسرش که بدنبال یک زندگی آرام گذشته و امیال سرکشان را رها کرده اند و در یک زمین کشاورزی و پرورش گاو کار می کنند با مک کلاود آشنا می شوند
در همین لحظه آشنایی، تصویر مک کلاک و وس در شیشه ماشین در کنارهمسرش در یک قاب قرار می گیرند ...
@oasisnaghde_film
وس به مک کلاود پیشنهاد می کند تا با او در نگهداری از گاوها همکاری کند و او را به یک زندگی آرام دعوت می کند اما انگار سرکشی مک کلاود قدرت مندتر است و وس را مشتاق حضور در مسابقات رودیئو می کند ...
@oasisnaghde_film
وس و مک کلاود هر دو یک نفر هستند بعد آرام و سرکش یک مرد یعنی وس
جایی که به سمت مسابقات رودیئو می روند خیلی جالب لباس هایشان یک شکل است فقط در ترکیب رنگ برعکس یک دیگر هستند و همه دوستانی هم که در مسابقات با آن ها آشنا می شوند انگار ابعاد دیگری از وس هستند ....
@oasisnaghde_film
همسر وس در همه ی این بالا و پایین ها او را همراهی می کند تا کم کم بعد سرکش او که مک کلاود است فروکش کند و دوباره به زنندگی آرام در مزرعه برگردند.
@oasisnaghde_film
جلسه سی و سوم.mp3
20.44M
🎞🔎 نقد و تحلیل #فیلم
🔶 با حضور اقای فاطمی
🔶 جلسه سی و سوم
📆 29بهمن ماه
@oasisnaghde_film
قسمت دوم جلسه .mp3
46M
🎞🔎 نقد و تحلیل #فیلم
🔶 با حضور اقای فاطمی
🔶 جلسه سی و سوم
قسمت دوم صوت
📆 29بهمن ماه
@oasisnaghde_film
سلام به همه🌱
فیلم های جلسه آینده
The True Story of Jesse James
Macao
Born to be bad
Bitter victory
A womans secret
Run for cover
@oasisnaghde_film
سلام به همه🌱
هفته آینده عید هست،استاد عرض داشتند که اگر موافق هستید هفته آینده جلسه دوشنبه ساعت۱:۳۰باشد.
لطفا نظرتون را اعلام کنید.
ممنون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
37.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم born to be bad
بیشتر بعد روانی و بچه گانه دختری به نام کریستبل را بتصویر می کشد
دختری که از موقعیت ها به نفع خودش استفاده می کند دروغ های بچگانه می گوید بچگی ای که ذات اوست...
نیک یک نویسنده است که در جشن وقتی دارد با کریستبل صحبت می کند او به سمت کِرتِس می دود نیک جمله ای می گوید پرمعنا
She plays her cards right
She can win me
یعنی اون خوب می تونه از شرایط و موقعیت ها به نفع خودش استفاده کند و رو دست منو زده ...
و واقعا شاید یک نویسند مانند نیک می تواند خوب شخصیت او را توصیف کند و این نویسنده برای کریستبل مانند یک هیولا است همانطور که در ابتدا می گوید یک monster داخل آشپزخانه است...
در صحنه دیگری وقتی کریستبل و نیک با هم هستند نیک می گوید
I want to know what is going on in that pretty little head
می خوام بدونم تو اون سر کوچولو خوشگل چی میگذره
In both those head
I think there are two of you
تو هر دوتای اون سرها، من فکر می کنم دوتا از تو هست
One is fictional - a little gal
Who sees herself getting all the things she never had
یکی، یک دختر افسانه ای که خودش را کسی می داند که هرچی رو که تابحال نداشته میتونه بدست بیارد
And the other one is real and I like her a lot.
و یکی دیگه اونی که واقعیه و من اونو دوست دارم.
کرستبل اقعا مثل یک بچه خیال انگیز و نرم و بدجنس است یک بدجنسی بچه گانه که خودش هم خیلی نمی داند چه می خواهد.
@oasisnaghde_film
49.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانند بچه ها، خیلی از شرایط پیش آمده پشیمان نیست...
او بالاخره قلابش را به یک جایی گیر می دهد نشد هم نشد
با ورودش به زندگی کرتس و دونا، دونا را خیلی راحت ضربه فنی می کند و از میدان خارج می کند که تعبیر همان صحنه ای است که دونا روی چمدان کریستبل زمین می خورد ....
اما ورودش به زندگی کرتس زیاد طول نمی کشد او مثل یک بچه دمدمی مزاج است که زیاد جایی دوام نمی آورد و شخصیتش مانند زیبایی ظاهری اش پس از مدتی از اوج می افتد .
@oasisnaghde_film
فیلم macao
جولی شودَنسری که برای ادامه زندگی تصمیم میگیرد به ماکائو برود شهری که هیچ پلیس متعهدی در آنجا نیست و بیشتر شهر توسط هالورن اداره می شود دختری زیبا که برای پلیس ها فقط یک طعمه است برای گیر انداختن هالورن، مثل لارنس که قلابش را انداخت اما نتوانست جولی را به دام بیندازد
و برای کسی مانند هالورن هم شاید یک ابزار برای تسلط ...
نیک یک پلیس آمریکایی بوده پلیسی که بخاطر کشتن یک زن مو قرمز متواری می شود
جولی و نیک در طی این سفر با هم همراه می شوند...
در یکی از صحنه ها بعد از اجرای جولی وقتی نیک و جولی سوار قایق هستند گفت و گویی بین آن ها برای ازدواج شکل می گیرد و نیک می گوید برای انجام کاری مدتی را نیستم و بعد از انجام آن با هم ازدواج می کنیم این جا جولی ذهنش مشوش می شود و فکر می کند او هم مثل خیلی از مردهای خوشگذرانی است که در زندگی اش آمده و بی سر و صدا رفته اند ....برای همیشه...
انگار همین ذهن جولی است که اتفاقات بعدی را رقم می زند و نیک را اسیر هالورن می کند در واقع جولی او را اسیر امیال قدرت خود می پندارد ...
در ادامه اول لورنس یعنی یک پلیس قانون مدار که در صحنه ای که شبیه نیک لباس پوشیده و شاید بُعدی از خود نیک است کشته می شود این کشته شدن لورنس آن هم توسط آدم های هالورن بی معنا نیست...
بعد هالورن که او هم بُعد دیگری از نیک است به پلیس ها تحویل داده می شود تا نیک بتواند با جولی زندگی کند بُعدی که همه شهر و حتی معشوقه اش را ابزارهایی برای قدرت و تسلط خودش می کند...حالا نیک برای جولی یک عاشق واقعی است...
@oasisnaghde_film