✴️ ویژه نامه الحاد جدید (3)
❇️ رابطه #الحاد_جدید و #فیزیک_کوانتوم
♻️ گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین #محمد_سربخشی
➕ متن کامل
https://b2n.ir/385169
🔰 @ofogh_howzah
🔵 با کدام روش میتوان فیزیکدانهای ملحد کوانتومی را درباره وجود خداوند متقاعد کرد؟
🔷 وقتی با کسی مواجه میشویم که بر اساس فیزیک کوانتوم قائل به الحاد است، طبیعتاً ما هم باید کار علمی بکنیم و با روش علمی به نقد موضع او بپردازیم. همانطور که او تخصص در فیزیک دارد و بر اساس همان فیزیک سخن میگوید، ما هم باید با همان تخصص با او حرف بزنیم. اما فرض این است که نه من که فلسفه کار میکنم آن تخصص را دارم و نه شخص ثالث تماشاگری که شما مثال زدید، با این مباحث آشنایی کامل دارد.
🔷 اما واقعیت این است که در این بحث، موضع فیزیکی حتی آن موضع فیزیک کوانتومی تعیین کننده نیست؛ یعنی اینطور نیست که هر کس قائل به فیزیک کوانتومی است ضرورتاً به انکار خدا بپردازد. به لحاظ منطقی و عقلی با آزمایشات فیزیکی نمیتوان به این نتیجه رسیده است که خدایی وجود ندارد. کسی که طرفدار فیزیک کوانتومی است و از آن طرف ملحد است و الحاد را توجیه میکند، نمیتواند از موضع فیزیکی این کار را بکند و خدا را انکار بکند؛ بلکه این شخص از موضع فیزیکی، نتایج هستیشناختی و معرفتشناختی گرفته است و از این نتایج هستیشناختی و معرفتشناختی است که الحاد را استنتاج کرده است.
🔷 بنابراین من هم وقتی میخواهم او را نقد کنم هرچند بهطور تخصصی با فیزیک آشنا نیستم، اما لازم هم نیست که تسلط کامل به فیزیک داشته باشم تا او را نقد کنم. من باید مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی او را بررسی کنم و ببینم آیا میشود با این مبانی، الحاد را نتیجه گرفت یا نه؟ به اضافه اینکه آیا اساساً این مبانی درست هستند یا درست نیستند؟ سیری که او کرده و با استفاده از آزمایشات فیزیکی، استنتاج هستیشناختی کرده است، محل سؤال است.
🔷 اساساً سخن اینجاست که خود این سیر از آزمایشات برای استنتاج هستیشناختی درست است یا نه؟ اینجا جایی است که باید موضع معرفتشناختی و هستیشناختی روشن شود. آن شخص ثالث هم که نظارهگر دعوای الاهی دان و فیزیکدان است، حتماً لازم نیست متخصص در فیزیک باشد یا حتی آشنا با فیزیک باشد، بلکه اگر قادر به فهم بحثهای معرفتشناختی و هستیشناختی باشد، او میتواند گفتوگوی ما با فیزیکدان کوانتومی را بشنود و ادله او برای انکار اصل علیت، و نقدهای ما بر انکار علیت را درک کرده و به قضاوت و داوری بپردازد. در این مسئله میتوان نشان داد که با آزمایشات تجربی هرگز نمیتوان به عدم وجود علیت رسید و چنین چیزی به لحاظ منطقی ممکن نیست. بهطور اجمالی میتوان گفت که تجربه، مبتنی بر آزمایش است و آزمایش، مبتنی بر حس و مشاهده و تکرار است و به نوعی با استقراء ارتباط دارد و هرگز نمیتوان از آزمایش و تجربه به نتیجه یقینی و قانون کلی و قطعی رسید. آن هم به این دلیل است که چون مبتنی بر استقراء ناقص و مشاهده و حس است که در اینها خطای زیادی وجود دارد؛ چون حس انسان محدودیتهای زیادی دارد و ابزارهایی که در اختیار انسان است، توان آنرا ندارند که تمام اتفاقاتی را که در واقع رخ میدهد را رصد کرده و به او نشان دهند. پس نمیتوان از نتیجه آزمایشات که یقینی و قطعی نیستند، استنباط هستیشناختی کرد...
♻️ گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین #محمد_سربخشی
➕ متن کامل
https://b2n.ir/385169
🔰 @ofogh_howzah