eitaa logo
علما و عرفا
343 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
کانال کلام علما و عرفا (دامت افاضاتهم)
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار آیت الله با عج🍀 می فرمایند اگر علم انسان مطابق ایمانش باشد خیلی خوب است. علمای سابق علم را از ایمان جدا نمی‌دانستند. مرحوم میرزای شیرازی بزرگ در قضیه تحریم تنباکو فرموده بود: علت این حکمی که کردم، آن بود که در سرداب سامرا حضرت صاحب عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف را زیارت کردم و در آنجا به من الهام شد! آیا می‌شود کسی معنویت نداشته باشد و به او افاضه شود که به سرداب برود؟! در محضر بهجت، ج۱، ص۲۲۷ 🍃🌺🍃 @olamaorafa
👌🌺 داستان جالب 🍃 قاجار در ماه مبارک رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان به اين مضمون نوشت : من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخود آگاه دستور به قتل افراد بی گناه میدهم لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد! 🍃آیت الله العظمی میرزای شیرازی در جواب ناصرالدین شاه نوشت: بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست لکن حاکم قابل تغییر است اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مؤمنین بیهوده ریخته نشود 🔻اینم حکایت برخی مسئولین هستش 🐌یکی نیست بهشون بگه اگه نمیتونید مشکل مردم رو حل کنید جای خودتون رو به یکی دیگه بدید که چاره ساز باشه نه مشکل ساز @olamaorafa
🔹🔹 🔸یک سیگاری را ترک بده تا بفهمی میرزا چه کار کرده!🔸 وقتی شرکت هند شرقی (یک شرکت سهامیِ بریتانیایی)، به جهانگیری پرداخت، کارش از کار مغول‌ها ریشه‌دارتر بود! انگلستان، به وسیلۀ قدرت تجاری، هندوستان را اشغال کرد و برای این کار، از خود هندی‌ها استفاده کرد. او همین کار را می‌خواست در ایران بکند؛ با تجارت توتون و تنباکو. در این حال، همین‌که گفت: «استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با (ع) است»، مردم ترک کردند. شما یک سیگاری را ترک بده تا بفهمی میرزای شیرازی چه کار کرده! مردم همگی، یا چپق می‌کشیدند یا قلیان؛ آن‌ موقع سیگار نبود. وقتی این فتوا صادر شد، همه آن معتادهای کهنه‌کار، دیگر لب نزدند! وگرنه بلعیدن ایران، برای انگلیس کاری نبود! میرزا چطور همۀ مملکت را ترک داد؟ این، کار امام است؛ از تصرفات امام است. امام، دخالت می‌کند در امور. البته دخالتی نمی‌کند که ما را تنبل کند. وقتی ما توان‌مان را به کار بردیم، نوبت او می‌شود. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ». https://eitaa.com/olamaorafa
🔺یک دعای صنمی‌قریش! باواسطه از : 🔹 در اواخر، که کار مرجعیتش بالا گرفته بود، برای ارتباط با مردم بارعام می‌داد و گروه‌های مختلف مردم به زیارت ایشان می‌شتافتند. 🔸در یکی از این دیدارها، میرزا در حال دیدار با مردم پیوسته متوجه یکی از افراد در صف ملاقات بود و چشم از او برنمی‌داشت تا اینکه نوبت به او رسید. ▪️میرزا پس از سلام و احوالپرسی پرسید: «اهل کجایی و برای چه به سامرا آمدی؟». گفت: «اهل کربلایم و برای درس‌خواندن آمده‌ام». ▫️میرزا گفت: «من همین‌الان حکم می‌کنم که به کربلا برگردی و تمام شهریه‌ای که اینجا به طلاب می‌دهم، آنجا به تو هم خواهم‌داد». سپس خادمش را صدا کرد و گفت: «این آقا را ببرید و سوار قطار کنید و آنجا باشید تا قطار حرکت کند». 🍁خادم رفت و میرزا مدتی سراغ خادمش را می‌گرفت که آمد یا نه؟ وقتی خادم آمد میرزا با وسواس از او سؤالاتی کرد تا مطمئن شود آن جوان به کربلا بازگشته است. ⚡️وقتی جریان را از میرزا پرسیدند، فرمود: «من با نگاه به او فهمیدم که اهل خواندن دعای صنمی‌قریش است و اگر اینجا می‌ماند با یک لعن در حرم، تمام زحمت‌های ما را برای وحدت شیعه و سنی و ایجاد مرکزیت تشیع در سامرا به باد می‌داد. 🔅بعداً عده‌ای آن جوان را دیده بودند، و از قضیه سامرا پرسیده بودند، گفته بود: «خوش‌انصاف نگذاشت حداقل یک دعای صنمی‌قریش بخوانیم». 📚جرعه‌ای از دریا، ج ۱، صص ۱۱۹-۱۲۰ https://eitaa.com/olamaorafa